مکاتب اهل سنت
در سالهای اخیر گروههای تکفیری با انگیزهها و اهدافی که ریشه در تعابیر غلط اسلامی دارد، ظهور پیدا کرده و داعیان دروغین مبارزه با تروریسم نیز از آنها حمایت میکنند، با وجود اینکه کشورهای زیادی در دنیا داعیه دار اسلام هستند٬ ولی کشوری که با اتحاد مذاهب مختلف با ارائه اسلام ناب محمدی (ص) به مبارزه با ظلم میپردازد، ایران است.
برای خیلی از افراد چه موافق وچه مخاف سوال است که چرا حضرت در برابر غصب خلافت دفاعی نکردند ونه تنها اعتراضی نکردند بلکه همراهی هم کردند؟چراخود حضرت اعتراضی نداشتند و اگر واقعا حقشان بود چرا سکوت کرده واقدامی نکردند؟ حضرت سه دلیل را ذکر میکنند: 1- جلوگیری از تفرقه میان مسلمانان؛ 2- خطرمرتدان؛ 3- حفظ جان عترت اهل بیت.
غلات گروهی بودند که اعتقاد داشتند که خدایی را پرستش کنند که محسوس باشد، مثل انسانها دارای اعضاء و جوارح (دست و پا و سر و صورت و ..) باشد. لذا اینان با این عقیده پوچ و باطل مردم ساده دل و کوته فکر را منحرف میکردند. دشمنان تشیع غلات را به شیعیان نسبت میدادند اما خود اهل سنت تصور نمیکردند که دچار همین حربه مهلک غالیان شوند
توسل و استغاثه اختلاف ماهوی با یکدیگر دارند. در توسل انسان مستقیما به سراغ خداوند میرود و وسیله را نیز با خودش میبرد و می گوید خدایا به حق پیامبرت حاجات من را برآورده کن. اما در استغاثه شخص مستقیما سراغ واسطه رفته و میگوید: «یا محمد» ، «یا علی». که هر دو صورت جایز است. هر چند وهابیون با این کار مخالف هستند.
مشهور در نزد مسلمانان، اقامه نماز به صورت عربی صحیح است. با این وجود مکتب فقهی ابوحنیفه میگوید: نماز را به هر لغتی میتوان خواند و عربی بودن در نماز شرط نیست و فرقی بین فرد عاجز و قادر نیست؛ بلکه حتی افرادی که قادر به یادگیری نماز به صورت عربی صحیح هستند، نیز میتوانند نماز را به لغات دیگر اقامه کنند.
عیسی رمّانی، عالم سنی: آیه غار درایت و حدیث غدیر روایت است و روایت توان برابری با درایت را ندارد. شیخ مفید: تکلیف خروج کننده بر امام عادل؟ رمّانی: كافر است، شیخ مفید: راجع به امامت امیرالمؤمنین چه میگویید؟ رمانی: امام مسلمین است. مفید: تکلیف طلحه و زبیر؟ رمانی: توبه كردند. مفید: جنگ جمل درایت و توبه كردن طلحه و زبیر روایت است.
اعتقاد به تناسخ یکی دیگر از چیزهایی است که قائلین به آن که همان غلات باشند در بین مردم به نشر آن می پرداختند چرا که قائلین به آن معتقد بودند که روح انسان بعد از مرگ از بدنی به بدن دیگر منتقل می شود و این در حالی بود که امامان معصوم علاوه بر آگاهی دادن به مردم و دوری جستن از اینان با جدیّت تمام به این تفکر به مبارزه می پرداختند
ملاک و معیار قائلین به تناسخ، در حقیقت باز شدن راه اباحهگری و بیبندباری است، چرا که راه برای انجام هر کاری در این دنیا باز شده، و با القای آن بحث معاد و نبوت را توجیه میکنند و آرام آرام یا آن را نفی و یا آن را از سر راه خود برمیدارند، و یا خود را به آن ضمیمه و در نهایت خود را خدا یا پیامبر و یا امام برای مردم قرار می دهند
اعتقاد به تناسخ در حقیقت برای تکامل انسان است و روح انسان در هر بازگشتی کاملتر میشود، لذا تناسخ در حقیقت وسیلهای برای پاداش و جزای اعمال خوب وبد افراد است و وسیلهای برای تصفیه روح انسان تا رسیدن به کمال است، و هرگاه روح در این بدن تصفیه نشود و صاحب بدن از دنیا برود، روح ناقص به بدنهای دیگر که در آینده خواهند آمد منتقل میشود
پروفسور «حامد الگار» در کتاب «وهابیگری» خود نسبت به جایگاه وهابیگری در جهان اسلام مینویسد: نظر سنیان فاضل از قدیمترین زمان، این بوده که وهابیان طبقهای از اهل سنت و جماعت شمرده نمیشوند، زیرا تقریباً تمام اعمال، سنتها و باورهایی را که محمد بن عبدالوهاب مردود میشمرد، از نظر اهل سنت، اصلی تاریخی بود و مورد قبول اکثریت آنها بود.
بعضی از بزرگان و دانشمندان ادیان الهی و علمای اهل سنت نشر حلول در دین اسلام را نشات گرفته از اعتقادات ادیان الهی مانند دین مسیح میدانند و قائلند که این اعتقاد در دین مسیحیت به تجسّد خداوند در روح حضرت عیسی مسیح (علیه السلام) و حلول روح خدا در آن حضرت صورت گرفته لذا این عقیده قبل از دین اسلام در دین مسیحیت وجود داشته است
اکثر رجالیون و مورخین اسلامی بر این عقیدهاند که فرقههای موجود در کتب تاریخی و رجالی، تحت فرقههای دیگر غلات هستند، که به نام پیشوایان خود معرفی شدند، چند صباحی نامی از آنان بر سر زبانها افتاد و مریدانی پیدا کردند و همه محو و نابود شدند، شاهد این ادعا آن است که هیچیک از این فرقهها، باقی نمانده است.
امامان معصوم شیعه، علاوه بر اینکه حق خلافتشان سلب شد، در زمان حیاتشان درگیر غالیانی بودند که به نام ایشان، بر مردم عقاید باطلی را رواج می دادند و این در حالی بود که خود ائمه انکار آن عقائد و افکار را مینمودند و صراحتاً نسبت به این فرقهها موضع گیری کرده، مردم را نسبت به این فرقهها و اشخاص آگاه مینمودند.
در زمان ائمه معصومین(علیهم السلام) غالیان به خاطر هوی و هوس دنیایی و با عقائد عجیب و غریب خود انحرافاتی را در میان مسلمانان رواج دادند، و این در حالی بود که مستقیماً از طرف امامان شیعه(علیهم السلام) طرد شدند و حضرات معصومین با افشاگری خود در هر زمان و مکانی، خطر آنان را به مردم گوشزد میکردند و حتی آنان را مورد لعن قرار میدادند