مکاتب اهل سنت
بعد از رحلت پیامبر(ص) ابوبکر جریان امور را در دست گرفت، یکی از کارهای او بازپسگیری فدک از حضرت فاطمه(س) بود. باغی که پیامبر در سال 7 هجری به حضرت فاطمه بخشیده بود. همینکه ابوبکر به خلافت رسید، با جعل حدیثی این باغ را از حضرت باز پس گرفت. این کار وی با افترا به پیامبر و جعل حدیث و پشت پا زدن به احکام خدا شکل گرفت.
حضرت زهرا(س) فردی بسیار عزیز از نگاه همهی شیعیان و پیامبر اسلام بودند. پیامبر به ایشان ارادت خاصی داشتند و این سخن را بارها تکرار کردهاند: «فاطمه! غضب تو غضب خداست و رضایت تو رضایت خداست.» این روایات در منابع اهلسنت به وفور آمده است. اما سخن اینجاست که با وجود چنین کراماتی برای ایشان چرا حضرت مورد ظلم واقع شدند.
ریشه تمام کج فهمیها را میتوان در نفهمیدن و هضم ننمودن درست اصول عقاید دانست. اگر هر انسانی در زمینه اعتقاد به خداوند و هر آنچه که مربوط به پیامبران و به خصوص رسول اکرم میشود دارای اعتقادات درست باشد هیچگاه به خود اجازه نمیدهم جملاتی را بر زبان بیاورد و یا در کتاب خود بنگارد که با رسالت و اسوه بودن پیامبر منافات داشته باشد.
مذهب تشیع با عقائد و تفکرات شفاف خود در کناردیگر مذاهب اسلامی، داعیه دار اسلام واقعی. خصوصاً که خود را متصل به امامان معصوم از خاندان پیامبر(ص) که جانشینان واقعی پیامبر طبق آن حدیث مشهوری که در کتب اهل سنت با کمی اختلاف، اما به یک مضمون وارد شده است میدانند
روایتی در منابع بسیاری از اهلسنت در فضیلت حضرت زهرا (س) نقل شده که به شکلهای مختلف آمده است و آن این است که پیامبر گرامی اسلام فرموده: «فاطمه پارهی تن من است و هر که او را بیازارد، مرا آزرده است.» طبق این روایت هیچ احدی حق ذرهای بیاحترامی به حضرت زهرا را ندارد، اما برخی با اهانتهای بزرگ این سخن پیامبر را به باد دادهاند.
امت اسلامی دچار شکاف و دوگانگی دِهشت باری شده است. اسلام سکهی بیاعتباری شده و پیروانش مورد انتقامگیری واقع میشوند و نمیتوانند، انتقام بگیرند و مورد ظلم و ستم واقع میشوند و برکسی ستم نمیکنند. گرگهای شرق و غرب بر آنان خشم گرفتهاند و بخشهای زیادی از آن را میدرند، بدون اینکه حاکمان اسلامی رویی ترش نمایند!
در حالیکه انصار درباره چگونگی رهبری بعد از پیامبر سرگرم گفتگو بودند، یکباره هیئت سه نفره ابوبکر و عمر و ابوعبیده جراح وارد نشست سری انصار شدند و کودتای انصار را خنثی کردند و با طراحی برنامهای خاص خلافت را از انصار گرفته و یکی از خود را به عنوان جانشین پیامبر انتخاب کردند. این درحالی بود که حضرت علی مشغول تجهیز رسول خدا بود.
برخی افراد تلاش میکنند که روابط میان شیعه و سنی را تیره کنند و به وحدت میان مسلمانان ضربه بزنند، تا از این طریق به اهداف خود دست یابند، از همین رو شیخ علی جمعه با صدور فتوایی عبادت بر اساس فقه شیعی را جایز اعلام کرد و گفت: باید اعتراف کنیم، که شیعیان در حال حاضر از ما پیشی گرفتهاند، از همین رو ما میتوانیم با آنان همکاری کنیم.
مذهب تشیع بر گرفته از اهل بیت پیامبر است و عقائد و تفکرات خود را از حضرات معصومین گرفته اند. از عقاید این مذهب مهدویت است که طبق روایات نبوی، در کتب شیعه و اهل سنت درباره حضرت مهدی(ع) وارد شده است. اما با این وجود از طرف دشمنان شیعه اتهامات فراوانی نسبت به عقائد شیعه و تفکرات آنها بر این مذهب وارد گردیده است.
شیخ شلتوت: «جایز است شرعا عمل کردن به دستورات مذهب جعفریه که به مذهب امامیه اثنی عشریه معروف است. مانند سایر مذاهب اهل سنت و سزاوار است، مسلمانان این مطلب را بدانند و از عصبیّت و طرفداریهای بیجا و بدون حق و حمایت از مذهب معین خودداری کنند. دین خدا و شریعت او تابع مذهبی نیست، یا منحصر در مذهبی نیست.»
موضوع اهل حل و عقد اولین بار در کتب اهل سنت برای توجیه کردن چگونگی به خلافت رسیدن خلفا بهخصوص خلیفه اول و دوم، مطرح شد. همانطور که میدانیم، شیعه امامیه تنها راه مشروع براى نصب امام را از طریق نص و نصب الهى، با ابلاغ رسول خدا یا امام منصوب پیشین میداند. ولى اهل سنت راه چنین مشروعیتی را اجماع مسلمین اعلام کردند.
اگر سیری در تاریخ اسلام داشته باشیم خواهیم دید که برخی از فرقه های غلات با سوء استفاده از احساسات پاک مردم خود را جانشین امام معصوم به مردم معرفی می کردند و برای پیشبرد افکار انحرافی خود با تکیه بر برخی مطالب واهی و سست که در جامعه مرسوم بوده و رنگ و بوی مذهبی داشته آنها را فریب می دادند و مردم را حامی و پیرو خود می کردند
با توجه به نص صریح قرآن و سخنان پیامبر اکرم (ص) هیچ فرد مسلمانی نیست که در عظمت و پاکی اهل بیت شک داشته باشد. اکنون با توجه به این سخنان، آیا سزاوار نیست که همه مسلمانان، ایام وفات و عزاداری اهل بیت پیامبر (ص) را گرامی بدارند! و در غم از دست دادنشان عزاداری و نوحه سرایی کنند! این گلایهای است، که به برادران اهل سنت، وارد است.
اعتقاد داشتن به مهدویت امری است که در میان تمام مذاهب مختلف اسلامی ضروری می نماید. منتها در خصوص خود شخص حضرت مهدی بین مذاهب اسلامی اختلاف نظرشده است. و از طرف دیگر در طول تاریخ اسلام موضوع مهدویت دستخوش تحریفات و بعضاً آماج حملات مخالفین قرار گرفته است و غالیان دروغین آن را به افراد گوناگون تطبیق می کردند