مکاتب اهل سنت
سنگ چه کسانی را به سینه میزنیم؟ وقتی خود صحابه اقرارواعتراف میکنند به گناه، بیعدالتی وبدعت وغیره، چرا ما قبول نمیکنیم و کاسه داغتراز آش میشویم؟ درست مثل اینکه امام جماعت مسجد محله بگوید: من عادل نیستم، من گناهی مرتکب شدم، اما یک عدهای قبول نمیکنند و میگویند امام جماعت ما عادل است وکوچکترین گناهی هم انجام نداده.
بسیاری از علما و بزرگان اهلسنّت به «تواتر احادیث مهدویت» و «تکفیر منکران» تصریح نمودهاند. از باب نمونه: عبدالرؤف مناوی که کتابهای مستقلی درباره مهدی نوشته و صاحب تالیفات و تصنیفات فراوان میباشد، در اینباره میگوید: «روایات درباره مهدی به قدری زیاد و مشهور است که بسیاری از علما در این باره تألیفات مستقلی نوشتهاند.»
دین اسلام در طول دوران پر تلاطم و حوادث گوناگون خود وقایع خونباری را تجربه کرد و مذهب تشیع از آنجایی که حکومتهای حاکم را غاصب و ظالم میدانست، قیامهایی را بر ضدّ آنان ترتیب میداد و گاهی چنان عرصه را بر حکومتها تنگ میکرد که حکومت، شکست خود را نزدیک میدید. اما اکثر قریب به اتفاق این شورش ها سرانجام منجر به شکست میشد
خداوند در قرآن میفرماید: «لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ[بقره/124] هیچ وقت عهد من به ظالمین نمیرسد.» با توجه به تفسیر این آیه هم از منابع اهل سنت و هم منابع شیعه منظور از عهد خلافت است. اهل تسنن خلافت خلفای سه گانه را حقی قطعی دانسته و شکی در آن راه نمیدهند اما با تفسیر آیه خلاف آن ظاهر میشود.
وهابیت، در حقیقت آیینهی تمام نمای افکار و عقاید انحرافی ابن تیمیه، (احمد بن عبد الحلیم) میباشد، که توسط محمد بن عبد الوهاب نجدی، در قرن دوازدهم هجری، به عنوان یک مذهب و فرقه در برابر مسلمانان، مطرح گردید و حکومتی را با پشتوانه سیاست و قدرت نظامی محمد بن سعود، (جد آل سعود)، در عربستان به وجود آورد.
از آنجایی که حدیث غدیر مورد قبول اجماع مسلمین است و کسی نمی تواند اصل این اتفاق را منکر شود لذا برای تضعیف این روایت، شبهات فراوانی از سوی مخالفین و معاندین اهل بیت مطرح گردید که هر کدام از آنها در صدد پایین آوردن جایگاه والای حضرت علی(علیه السلام) است و پاسخ های محکم و متقنی به این شبهات داده شده است.
یکی از روشهای وهابیت برای ایجاد شکاف بین شیعه و اهلسنت ترویج روایات ضعیف و مسئلهدار از منابع روایی طرفین است. بهعنوان مثال آنان با تمسک به یک روایت ضعیف ادعا میکنند که شیعیان تمامی اهلسنت را ناصبی میدانند. درصورتیکه در منابع روایی شیعه دهها روایت دیگر به اسلام اکثر قریب به اتفاق اهلسنت گواهی داده شده است.
ذهبی در دفاع از صحابه میگوید: اگر درب «جرح و تعدیل» را به روی خود بگشاییم هرآینه عده فراوانی از صحابه و تابعین و ائمّه در آن داخل میشوند، در حالی که بعضی از صحابه بعضی دیگر را به شکلی تکفیر کردهاند. در حالی که خداوند از همه آنان راضی شده و آنها را مورد مغفرت خویش قرار داده است! در حالی که آنها معصوم نبودهاند.
امامان شیعه نسبت به مسئله غالیان در زمان حضور خود، حساسیت فوق العادهای داشتند و چنان در این قضیه سعی وافر میکردند که هرگونه انتساب غُلات را به خویش منتفی دانسته و در موارد مختلف عقاید خطرناک غلوّ کنندگان را با برهان و دلایل قاطع یا به حداقل رساندن افکارشان و یا شدیداً انکار و ردّ میکردند و از آنان اعلان بیزاری میکردند
آیا این قداستی که برای صحابه قائل شدند که میگویند: همه صحابه اهل بهشت هستند قطعا، همه صحابه عادلند .آیا این صحابه برای خودشان هم چنین قداستی قائل بودند یا نه؟ نه تنها قداست و احترامی قائل نبودند بلکه به گفته خود علمای اهل سنت بعضی از صحابه همدیگر را تکفیر وتکذیب میکردند و از حق تجاوز کردند به سوی ظلم وگناه.
فدک یکی از شگفتی های تاریخ اسلام است. هر یک از حاکمان در برابر آن موضعی خاص گرفتند. یکی آن را غصب کرده و دیگری برای تحکیم حکومت خود آن را به خاندان رسولخداباز گرداند. این روال آن قدر ادامه داشت که این سرزمین آباد و سرسبز به یک ویرانه تبدیل شد. سرزمینی که در اختیار رسولخد قرار گرفت و ایشان آن را به یگانه دختر خود هدیه داده است
فرقههای غُلات فرقههایی بودند که عقاید و افکار عجیب و غریب خود را چه به صورت مستقیم و چه غیرمستقیم در جامعه اسلامی بروز میدادند و با این کارشان تیشه به ریشه اسلام میزدند و امامان معصوم نسبت به افراد از گروههای غلات و غالیان در زمان خود حساسیّت فوق العادهای داشتند و نسبت به این مسئله موضع بسیار سختی از خودشان نشان میدادند.
یکی از دلایل اهل سنت و وهابیت جهت اثبات حجیت اقوال و رفتار صحابه، حدیث نجوم میباشد، میگویند: پیامبر اکرم فرموده است: اصحاب من، مانند ستارگانند، به هر کدام از آنها که اقتدا کنيد، هدايت میيابيد». که البته صحت این حدیث مورد نقد میباشد. باهم کارنامه این ستارگان را در کتاب معتبر اهل سنت، یعنی صحیح بخاری مرور میکنیم.
نووی الکردی از محققان معاصر اهلسنت میگوید: «در روایات صحیح شیعه، حرمت عزاداری قابل اثبات است.» روایاتی مثل: «بیقراری کردن در عزاداری و لطمه زدن و گریبان چا ک کردن اشکال دارد و باعث از بین رفتن اجر مصیبت میشود»؛ در پاسخ میگوییم روایات نهی از بیقراری در عزای خویشان را نمیتوان به عزاداری برای اهل بیت و امام حسین(ع) تسری داد.