تبریک به خاطر امامت بود، نه دوستی تنها
از آنجایی که حدیث غدیر مورد قبول اجماع مسلمین است و کسی نمی تواند اصل این اتفاق را منکر شود لذا برای تضعیف این روایت، شبهات فراوانی از سوی مخالفین و معاندین اهل بیت مطرح گردید که هر کدام از آنها در صدد پایین آوردن جایگاه والای حضرت علی(علیه السلام) است و پاسخ های محکم و متقنی به این شبهات داده شده است.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در مورد واقعه غدیر سخن بسیار گفته شد. از آنجایی که حدیث غدیر مورد قبول و اجماع مسلمین است و کسی نمیتواند اصل این اتفاق را منکر شود، لذا برای تضعیف این روایت، شبهات فراوانی از سوی مخالفین و معاندین اهل بیت مطرح گردید، که هر کدام از آنها در صدد پایین آوردن جایگاه والای حضرت علی (علیه السلام) است و پاسخهای محکم و متقنی به این شبهات داده شده است.
از جمله ایرادات کودکانه و مغرضانه، این است که کلمه (ولی) در روایت بهمعنای دوستی است.
در منابع تاریخی فراوانی ماجرای غدیر بهطور مفصل و مجمل بیان شده است. در آن کتب نقل شده است: بعد از اینکه رسول خدا دست علی (علیه السلام) را بالا برد، گروه بیشماری از مسلمین و صحابه، پس از فرود آمدن حضرت از جهازهای شتر، بهسمت امیرالمؤمنین رفته و به او تبریک گفتند و این تبریکگویی تا وقت نماز مغرب ادامه داشت. در این بین شیخین بهعنوان نفرات اول پیش قدم شدند و به حضرت علی تبریک گفتند.
بزرگان از مورخان اهل سنت نقل کردند که شیخین در تبریک به حضرت علی گفتند: «هنیئاً لک یا علی بن ابی طالب، اصبحت و امسیت مولای و مولی کل مؤمن و مؤمنة.[1] تبریک به تو علی! که مولای من و مولای هر مرد و زن مؤمن گشتی.»
این تبریک و تهنیت نشان میدهد که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)، حضرت علی (علیه السلام) را در منصب جدیدی معرفی فرموده است.
شاید در ذهن این چنین خطور کند که حضرت علی (علیه السلام) در آن روز چه مقامی را بهدست آورده بود، که این چنین شایسته تبریک بود؟ قطعاً رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در آن شرایط سخت و گرمای طاقتفرسا، در صدد بیان این نکته نبود که به مردم بفرماید که علی (علیه السلام) را دوست داشته باشید. اصلاً نیازی به چنین کار نبود، چرا که خداوند در قرآن کریم میفرماید: «وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ بَعْضٍ.[توبه/71] مردان و زنان با ایمان دوست و یاور یکدیگرند.» افراد مؤمن را بهعنوان دوست هم معرفی کرده بود و حضرت علی قطعاً جزو آن دسته از افراد با ایمان میباشد. بنابراین چه نیازی بود که رسول خدا مجدداً و مستقلاً برای ایشان چنین اقدامی را انجام دهد؟
چرا در میان آن همه صحابه و یاران خاص، رسول خدا فقط به محبت و دوستی حضرت علی (علیه السلام) اشاره کرده است؟
بنابراین کلمه (ولی) را بهمعنای دوست و محب دانستن، یک نظریه معاندانه و غیر منطقی است.
لذا بهترین معنا برای این کلمه، همان است که بزرگان ما گفتند که همان به معنای اولی به تصرف است و مؤید آن روایتی است که از سلمان فارسی از رسول خدا نقل شده است.
صاحب فرائد السمطین آورده است: وقتی رسول خدا فرمود: (من کنت مولاه و هذه علی مولاه...) سلمان فارسی از رسول خدا پرسید: علی چگونه بر ما ولایت دارد؟ حضرت رسول فرمود: «ولاءه کولایی، من کنت اولی به من نفسه فعلی اولی به من نفسه.[2] ولایت علی بر شما مانند ولایت من بر شماست. هرکس را که من به جان وی اولویت دارم، علی نیز بر جان وی اولویت دارد.»
سلمنا که سخن شما را در معنای کلمه ولی بپذیریم و بگوییم که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در روز غدیر به مردم فرمود که علی را دوست داشته باشید، آیا حاکمان وقت به این نیز عمل کردند؟ چرا بعد از رحلت رسول خدا به محبت به علی پایبند نبودند و ریسمان به گردن حضرت انداختند و به اجبار ایشان را برای بیعت به مسجد بردند؟ چرا حرمت حضرت را نگه نداشتند و به خانهاش هجوم برده و خانهاش را به آتش کشیدند؟
آیا نفرین رسول خدا که فرمود: «اللهم... عاد من عاداه ... و ابغض من ابغضه ... واخذل من خذله.[3] خداوندا! ... دشمن بدار آنكه علی را دشمن بدارد؛ ... و مبغوض دار آنكه على را مبغوض دارد، ... و دشمنانش را خوار و ذلیل کن.» فقط و فقط بهخاطر دوست داشتن، امر معقولی است؟
پینوشت:
[1]. تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، دارالکتب العلمیة، بیروت: ج2، ص75، ح575 تا 577
تاریخ بغداد، خطیب بغدادی، دارالکتب العلمیة، بیروت: ج8، ص290
شواهد التنزیل، حاکم حسکانی، مؤسة الاعلمی للمطبوعات، بیروت: ج1، ص158، ح213
الصواعق المحرقة، ابن حجر، دارالکتب العلمیة، بیروت: ص26
کفایة الطالب، گنجی، مجمع احیاء التراث الاسلامیة: ص62
فیض القدیر، مناوی، دارالکتب العلمیة، بیروت: ج6، ص218
[2]. فرائد السمطین، جوینی، مؤسسة محمودی، بیروت: باب 58
[3]. خصائص امیرالمومنین، نسایی، دارالکتب العلمیة، بیروت: ص20
مستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، دارالکتب العلمیة، بیروت: ج3، ص109
ینابیع المودة، قندوزی ، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، بیروت: ص23
مناقب امیرالمؤمنین، خوارزمی، مؤسسة النشر الاسلامی، قم: ص93
نویسنده: محمد یاسر بیانی
افزودن نظر جدید