نووی الکردی: اثبات حرمت عزاداری شیعیان با روایات صحیح شیعی
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ نووی الکردی از محققان و نویسندگان معاصر اهل سنت میگوید: «در روایات صحیح شیعی حرمت عزاداری آنان قابل اثبات است. روایاتی از این دست که میگوید: «بیقراری کردن در عزاداری و لطمه زدن و گریبان چا ک کردن اشکال دارد و باعث از بین رفتن اجر مصیبت میشود.»
ایشان به روایات فروانی در این مورد اشاره میکند که ما بهدلیل رعایت اختصار فقط به یک مورد آن بسنده میکنیم. امام صادق (علیه السلام) فرمودهاند: «ضرب المسلم یده علی فخذه عند المصیبة إحباط لأجره.[1] هر مسلمانی به هنگام مصیبت، همینکه با دست خویش بر ران خود بکوبد، اجرش نابود میشود.»
در پاسخ به این شبهه باید عرض کنیم، که درست است ما روایات صحیح فراوانی در کتب شیعه داریم، مبنی بر کراهت یا حرمت بیقراری و لطمه زدن و گریبان چاک کردن برای درگذشت عزیزانمان؛ اما روایات صحیح السند فروان دیگری نیز وجود دارد، که همه این موارد را در جهت اقامه عزای سید و سالار شهیدان، حضرت اباعبدالله الحسین استثنا کرده است و نهتنها کراهت یا حرمت ندارد، بلکه بر آن اجر و ثواب بیشماری هم مترتب نموده است. برای مثال امام صادق (علیه السلام) فرمودند: «كل الجزع والبكاء مكروه ماخلا الجزع والبكاء لقتل الحسين.[2] هر گریه شدید و جزعی مکروه است، مگر گریه و جزع بر شهادت حسین (علیه السلام).» لذا وقتی از امام معصوم سؤال میشود که جزع به چه معناست؟ میفرماید: «أَشَدُّ الْجَزَعِ الصُّرَاخُ بِالْوَیْلِ وَ الْعَوِیلِ وَ لَطْمُ الْوَجْهِ وَ الصَّدْرِ وَ جَزُّ الشَّعْرِ مِن النَّوَاصِی.[3] شدیدترین جزع فریاد زدن بهویل و بلند گریه کردن و فریاد زدن و بر سر و صورت زدن و کندن موهای پیشانی است.»
و همچنین این روایت معروف نیز موید این سخن ماست که امام صادق (علیه السلام) فرموده است: «ولقد شققن الجیوب و لطمن الخدود الفاطمیات علی الحسین بن علی، و علی مثله تلطم الخدود وتشق الجیوب.[4] همانا گریبان دریدند و بر گونهها لطمه زدند، فاطمیات (دختران زهرا (علیها السلام))، بر حسین بن علی (علیه السلام)؛ و بر مثل چنین بزرگمردی باید لطمه زد و گریبان درید.»
بنابراین باید خاطرنشان کنیم که، روایات نهی از بیقراری در عزای خویشان و اقوام را نمیتوان به عزاداری برای اهل بیت و خصوصاً امام حسین (علیهم السلام) تسری داد.
پینوشت:
[1]. من لا یحضره الفقیه، صدوق، قم، ج1 ص 520
[2]. وسائل الشیعه، الحر العاملي، قم، مؤسسة آل البيت (ع) لإحياء التراث، ج14، 505
[3]. همان.
[4]. همان، ج22، ص 402 (این روایت در کتبی چون تهذیب، بحار الانوار، و عوالی اللالی نیز آمده است)
دیدگاهها
مسلم بن عقيل
1396/07/02 - 01:57
لینک ثابت
السلام عليكم.. ممنون از
میلاد داوودی
1396/11/02 - 10:57
لینک ثابت
با سلام
افزودن نظر جدید