عقائد قائلین به تناسخ از زبان امام جعفر صادق(ع)
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ از انگیزههای مهم قائلین به تناسخ، باز شدن راه اباحهگری و بیبندباری است، چرا که معتقدین به تناسخ، معاد و قیامت، حساب و کتاب، و بهشت و جهنم را نفی میکنند و با نظریه ادواری بهشت و جهنم را برای اطرافیان و پیروان خود توجیه کرده و با این وسیله راه را برای انجام هر کاری در این دنیا باز میکنند و بهدنبال آن نبوّت را هم از سر راه خود برمیدارند، چرا که با اصول چندگانه اسلام، یعنی معاد را منتفی میکنند و بهدنبال آن نبوّت را هم از سر راه خود برمیدارند، چرا که با این حربه حلول را از خداوند به پیامبران و غیره امتداد میدهند و خدایان متعددی را فراهم میآورند و نهایتاً خود را ضمیمه خدا و پیامبر و امامان معصوم (علیهم السلام) قرار میدهند و بزرگترین ضربه را به پیکره دین اسلام وارد میکنند. ائمه شیعه (علیهم السلام) با آگاهی عمیق از مسئله تناسخ و اهداف شوم ایشان با شدت هر چه تمامتر با این عقیده و تفکر به مبارزه برمیخواستند و مردم را به برائت و دوری جستن از آنها فرا میخواندند و آنان را کافر، ملحد، ملعون و بدترین خلق به مردم معرفی میکردند.
ما در این نوشتار کوتاه سخن حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) را طی حدیث مفصلی از زبان خود حضرت، که به نقل عقاید و افکار باطل آنها پرداخته و بیان میکنیم تا بیشتر و بهتر با آنها آشنا شویم.
حضرت صادق (علیه السلام) قائلان به تناسخ را اینگونه معرفی میکند: آنها راه روشن دین را پشت سرانداختند و گمراهیها را برای خودشان زینت دادند و خود را در وادی شهوات رها ساختند. آنها گمان میکنند که آسمان خالی است و سقوط میکند و چیزی از آنچه که گفته میشود در آن است، وجود ندارد و گمان میکنند که تدبیر کننده این جهان، شکلی همانند مخلوقها دارد، با این احتجاج که خدا آدم را به شکل خود آفرید. آنان معتقدند که بهشت و آتش و برانگیختن وجود ندارد، قیامت نزد آنان عبارت از خروج روح از قالب خود و دخول در قالب دیگری، که اگر نیکوکار بود در قالب بهتر و اگر بدکار بود و یا غیر متعارف در قالب برخی حیوانات زحمتکش یا حشرات زشت در خواهد آمد.
آنها معتقدند که نماز و روزه بر آنها واجب نیست و هیچ عبادتی را برتر از شناخت و معرفت کسیکه معرفتش بر آنها واجب است نمیدانند، – مقصود رهبرانشان است - همه شهوات دنیا از قبیل همه زنان را بر خود حلال میشمرند و ازدواج با خواهر، دختر و خاله و زنان شوهردار را برای خود جایز میدانند. همچنین مردار، شراب و خون را حلال میدانند. همه فرق و احزاب گفتههای آنان را زشت شمردند و همه آنها را لعنت کردند. وقتی که از آنان دلیل خواسته میشود، به بیراها میروند، کتاب تورات گفتهی آنان را تکذیب و کتاب قرآن آنان را لعنت میکند. با این حال آنان گمان دارند که خدایشان از قالبی به قالب دیگر منتقل میشوند. اعتقاد دارند که ارواح ازلی، همانها هستند که در آدم (علیه السلام) بودند و سپس به دیگران تا امروز از بدنی به بدن دیگر منتقل شدند. در حالیکه اگر خالق در صورت مخلوق درآید، پس چگونه استدلال میشود که یکی از آنها خالق و دیگری مخلوق است. چرا که اعتقاد دارند که روح خدا که خالق است، در حضرت آدم (علیه السلام) و دیگر پیامبران و نیز ائمه معصومین (علیهم السلام) حلول کرده است.
آنها اعتقاد دارند که ملائکه و فرشتگان از فرزندان آدم هستند. با این بیان که هر کس از آنها به بالاترین درجه دین خود رسید، از مرحله امتحان و تصفیه خارج شده و به فرشته تبدیل میشود، و زمانی گمان میکنند که اینها نصاری هستند و گاهی آنها را دهریه و طبیعت پرستان میپندارند، چرا که میگویند اشیاء بر غیر حقیقت تصادفاً بدون آنکه صانعی داشته باشند، آفریده شدند. آنها معتقدند که نباید گوشت هیچ حیوانی را بخورند، چرا که حیوانات نزد آنها، همان فرزندان آدم (علیه السلام) هستند که به شکل حیوان تبدیل شدند، چرا که خوردن گوشت اقوام و خویشان جایز نیست. (چون در دورههای قبل، از خویشان آنها بودند.)[1]
لذا نتیجهی سخن حضرت امام صادق (علیه السلام) این میشود، که این حدیث طولانی به روشنی اعتقادات این گروه منحرف و باطل را با اعمال و عقاید پوچ و به دور از عقل و درک آنان و همچنین جایگاه ایشان در بین فرق و مذاهب مسلمین را بیان میکند، که با هیچ مذهبی، خصوصاً تشیع هیچ سنخیتی ندارند.
پینوشت:
[1]. بحارالانوار، علامه مجلسی، موسسه الوفاء، بیروت، لبنان، (1403ق)، ج4 ص320-321.
افزودن نظر جدید