جهل پیشوایان بهائیت
مبلّغین بهائی بهترین منبع برای شناخت بهائیت را تنها مراجعه به آثار پیشوایان این فرقه که مورد تأیید نهاد رهبری بهائیت هستند، معرفی میکنند. اما لازم است بدانیم که بر خلاف این ادعا، منابع بهائی و آثارِ از فیلتر گذشتهی بهائیت، که دستخوش تحریف و تلخیص شدهاند، مأمنی برای شناخت حقایق و باورهای این فرقه نیستند.
پیامبرخواندهی بهائیت در راستای انکار معاد موعود اسلامی، مقصود از بهشت مذکور در نصوص اسلامی را، تنها تحصیل رضای پروردگار، معرفی نموده است. این در حالیست که با در نظر داشتن منع پیامبرخواندهی بهائیت از تأویل نصوص الهی؛ آیات بسیاری به مسئلهی بهشت موعود پرداخته و ویژگیهای آن را با تفصیل بسیار ذکر کرده است.
پیامبرخواندهی بهائیت، ادعای علم الهی را برای خود مطرح نموده و در این راستا، گسترهی علمش را بر تمامی کتابها و آثار دیگران دانسته است. این در حالیست که او، حتی از متن کتاب قرآن و احادیث اسلامی (که در دسترسترین کتُب در ممالک اسلامی میباشند) بیاطلاع بوده و در کتاب ایقان (پیش از اصلاح)، مرتکب حدود 491 مورد اشتباه در نقل شده است!
کتاب ایقان، به عنوان یکی از آثار علمی اعتقادی پیامبرخواندهی بهائیت است. اما منع بیست سالهی پیامبرخواندهی از انتشار این کتاب، از سه حال خارج نیست: 1. او برای هدایت و رستگاری مردم، هیچ عجلهای نداشته است. 2. این اثر تا بیست سال بازبینی و غلط گیری شده است. 3. پیامبرخواندهی بهائی، از علنی شدن عقیدهی خود هراس داشته است!
پیشوایان فرقهی بهائیت، در راستای ترویج اباحهگری و تکلیف گریزی، به انکار جهنم موعود و مورد تأکید قرآن کریم پرداختهاند. اما این ادعای پیشوایان بهائیت در حالیست که خدای تعالی، مقصود از جهنم و دوزخ را به روشنی بیان فرموده و پیشوایان بهائیت نیز بارها در آثار خود، بر ممنوعیت تأویل نصوص الهی تأکید کردهاند.
پیامبرخواندهی بهائیت، پس از تکرار ادعای پیامبری علیمحمد شیرازی، او را برتر از سایر پیامبران الهی دانسته و دلیل این مدعایش را کثرت نوشتهجات او بر شمرده است. اما به راستی چگونه میتوان کثرت نوشتهجات و مهمل بافیهای مدعی پیامبری بابیت را به عنوان سند حقانیت و بلکه برتری او نسبت به سایر انبیاء الهی برشمرد؟!
نویسندگان بهائی، اعتقاد شیعیان به موضوع رجعت را به انحراف برده و در این راستا، ظهور حضرت محمّد (صلّی الله علیه و آله) را رجعت یکی از پیامبران گذشته دانستهاند. این در حالیست که پذیرش چنین رجعتی به معنی تناسخ خواهد بود که مسلماً باطل است. از طرفی، اشتراک طریقت و انذار در دعوت پیامبران را نمیتوان به بازگشت پیامبران گذشته تعبیر کرد.
مبلّغان بهائی در راستای توجیه عجز پیامبرخواندهی خود از انجام معجزه و انکار اعجاز بیانی قرآن، به انکار ذکر اعجاز بیانی قرآن در روایات پرداختهاند. این در حالیست که حتی با نادیده گرفتن روایات بسیاری که بر این حقیقت اشاره دارند؛ چگونه میتوان دلالت آیات تحدی قرآن کریم (که یکی از جنبههای آن اعجاز بیانی است) را نادیده گرفت؟!
مبلّغان فرقهی بهائیت در راستای انکار اعجاز بیانی قرآن کریم، با هدف توجیه عجز پیامبرخواندهی خود از معجزه، مدعی شدند که خدای تعالی، هیچ اشارهای به معجزه بودن آیات قرآن نفرموده است. این در حالیست که بعلاوهی بدیهی بودن اعجاز آیات قرآنی، خدای تعالی بارها به فصاحت و بیمانندی آیات قرآن کریم تصریح نموده است.
پیشوایان بهائی در راستای انکار معاد موعود اسلامی، تلاش نمودند تا قیامت را به قیام قائم (علیه السلام) تفسیر کنند. از اینرو اشراق خاوری با استناد به گفتار شیخ احمد احسایی در کتاب عرشیه، خبر از وقوع قیامتی کبری پس از قیامت صغری (ظهور حضرت قائم) داده است. لذا این استناد، به معنای زیر سؤال بردن تمام ادعاهای بهائیت، در خصوص قیامت است.
مدعی پیامبری بهائیت، با اصرار خود به عربی نویسی، مرتکب اشتباهات فاحش ادبی و محتوایی شده است. اما جالب است بدانیم، اشتباهات ادبی و محتوایی پیامبرخواندهی بهائیت به قدری بوده که پیروانش برای جلوگیری از ایراد مخالفین، اقدام به اصلاح آنان کردند. اما به راستی این چگونه پیامبر الهیست که آیاتش نیاز به اصلاح بشری دارد؟!
پیامبرخواندهی بهائیت، با انتساب قول به سکونت امام زمان در جابلقا و جابرسا به مسلمانان، به تصدیق شخصیت جعفر کذّاب میپردازد. این در حالیست که انتساب نظریهی سکونت امام زمان در این دو شهر به مسلمانان، یا از روی جهالت این مدعی پیامبری و یا تهمتزنی او نشأت میگیرد. همچنین بنابر تصریح تاریخ، جعفر کذّاب فردی دروغگو و فاسد بوده است.
نویسندگان بهائی با استناد به آیهی از قرآن کریم مدعی شدند که صِرف آوردن کتاب آسمانی، نشان بر حقانیت آورندهی آن است. این در حالیست که از یکسو آیات قبل از آیهی مورد استناد بهائیت، سخن از اُمّی بودن پیامبر، به عنوان دلیلی بر معجزه بودن قرآن به میان آمده و از سویی دیگر، صِرف ادعای آسمانی بودن کتاب، نمیتواند دلیل مشروعیت کسی شود.
پیروان بهائیت معتقدند که (اصطلاحاً) با ظهور حسینعلی نوری (پیامبرخواندهی بهائیت)، احکام کتاب بیانِ علیمحمد شیرازی، نسخ شده است. این در حالیست که حسینعلی نوری صراحتاً هرگونه نسخی را در آیین باب رد میکند. بنابراین گویا حسینعلی نوری نمیدانسته که با ادعای عدم نسخ آیین بیان، در حقیقت ادعای پیامبری خود را با پوچ مواجه ساخته است.