ماهیت جهنم در نگاه بهائیت!
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ پیشوایان فرقهی بهائیت در راستای ترویج اباحهگری و تکلیف گریزی، به انکار جهنم موعود و مورد تأکید قرآن کریم پرداختهاند. در این راستا، پیامبرخواندهی بهائیت، مقصود از جهنم را تنها، محرومیت از ایمان و رضای پروردگار معرفی نموده [1] و روحیه ماکسول، از جهنم به عدم برخورداری از اعتدلال روحی، تعبیر کرده است.[2]
اما لازم است بدانیم که این ادعای پیشوایان بهائیت در حالیست که خدای تعالی، مقصود از جهنم و دوزخ را به روشنی و با بیان ویژگیهای آن، معرفی نموده است. همچنان که در مورد برخی از خصوصیات جهنم، در آیات قرآن آمده است:
جهنم و دوزخ، جایگاه کافران و منافقانی است که نور ایمان در دلهایشان وجود ندارد [3]؛ ظرفیت آن به قدری زیاد است که پس از جای گرفتن تمام تبهکاران، باز هم ندای "هل مِن مزید" سر میدهد [4]؛ شعلههای آتش از هرسو زبانه میکشد و صدای خشمآلود، بر وحشت و اضطراب جهنمیان میافزاید [5]؛ بر سر و روی دوزخیان آب جوشان میریزند که اندرون آنان را نیز ذوب میکند [6]؛ غذایشان از درخت "زقّوم" و نوشیدنیشان از "حمیم" است که خوردن آن بر سوزش درونشان میافزاید [7]؛ از شدت عذاب درخواست مرگ میکنند، اما به آنها گفته میشود که برای همیشه در دوزخ خواهند ماند [8] و هرگز نمیمیرند.[9]
آری؛ پیشوایان بهائیت در حالی برای رواج اباحهگری، به تحریف و تأویل ماهیت جهنم موعود میپردازند، که خود پیشتر، هرگونه تأویل نصوص الهی را ممنوع اعلام کردهاند: «از جمله وصایای حتمیه و نصایح صریحه اسم اعظم (یعنی بهاء)، این است که ابواب تأویل را مسدود نمایید و به صریح کتاب، یعنی به معنی لغوی مصطلح قوم تمسک جویید!».[10]
پینوشت:
[1]. ر.ک: اشراق خاوری، قاموس ایقان، تهران: مؤسسهی ملّی مطبوعات امری، 127 بدیع، ج 1، ص 507.
[2]. همان، ج 4، ص 1509.
[3]. «... إِنَّ اللَّهَ جَامِعُ الْمُنَافِقِينَ وَالْكَافِرِينَ فِي جَهَنَّمَ جَمِيعًا [نساء/140]؛ خداوند، منافقان و کافران را همگی در دوزخ جمع میکند».
[4]. «يَوْمَ نَقُولُ لِجَهَنَّمَ هَلِ امْتَلَأْتِ وَتَقُولُ هَلْ مِنْ مَزِيدٍ [ق/30]؛ (به خاطر بیاورید) روزی را که به جهنّم میگوییم: «آیا پر شدهای؟» و او میگوید: «آیا افزون بر این هم هست؟!».
[5]. «فَأَمَّا الَّذِينَ شَقُوا فَفِي النَّارِ لَهُمْ فِيهَا زَفِيرٌ وَشَهِيقٌ [هود/106]؛ امّا آنها که بدبخت شدند، در آتشند؛ و برای آنان در آنجا، «زفیر» و «شهیق» (= نالههای طولانی دم و بازدم) است».
[6]. «ثُمَّ صُبُّوا فَوْقَ رَأْسِهِ مِنْ عَذَابِ الْحَمِيمِ [دخان/48]؛ پس از آن آب جوشان بر سرش فرو ریزید».
[7]. «لَآكِلُونَ مِنْ شَجَرٍ مِنْ زَقُّومٍ (52)؛ فَمَالِئُونَ مِنْهَا الْبُطُونَ (53)؛ فَشَارِبُونَ عَلَيْهِ مِنَ الْحَمِيمِ [واقعه/54-52]؛ قطعاً از درخت زقّوم میخورید؛ و شکمها را از آن پر میکنید؛ و روی آن از آب سوزان مینوشید».
[8]. «وَنَادَوْا يَا مَالِكُ لِيَقْضِ عَلَيْنَا رَبُّكَ ۖ قَالَ إِنَّكُمْ مَاكِثُونَ [زخرف/77]؛ و (آن دوزخیان، مالک دوزخ را) ندا کنند که ای مالک، از خدای خود بخواه که ما را بمیراند (تا از عذاب برهیم). جواب دهد: شما (در این عذاب) همیشه خواهید بود».
[9]. «يَتَجَرَّعُهُ وَلَا يَكَادُ يُسِيغُهُ وَيَأْتِيهِ الْمَوْتُ مِنْ كُلِّ مَكَانٍ وَمَا هُوَ بِمَيِّتٍ ۖ وَمِنْ وَرَائِهِ عَذَابٌ غَلِيظٌ [ابراهیم/17]؛ بزحمت جرعه جرعه آن را سرمیکشد؛ و هرگز حاضر نیست به میل خود آن را بیاشامد؛ و مرگ از هرجا به سراغ او میآید؛ ولی با این همه نمیمیرد! و بدنبال آن، عذاب شدیدی است».
[10]. عبدالحمید اشراق خاوری، گنیجنه حدود و احکام، نسخهی الکترونیکی، ص 340 ـ 341.
افزودن نظر جدید