تصوف
نوبت قطبیت که به نورعلی تابنده رسید، خبری از اشاره غیبه در کار نبود و او میگفت: من از سر ناچاری قطبیت را قبول کردم و چون محبوب علیشاه دوست نداشت که کسی غیر از من به قطبیت برسد من هم مجبور شدم قطبیت را قبول کنم. لذا مشخص میشود که هیچ ابلاغ و اشارهای برای قطبیت او در کار نبوده است. نورعلی تابنده حتی به این مطلب هم اشاره میکند که بعد از خودم نیز این قطبیت را به خاطر زحماتی که دارد به خانوادهام نخواهم داد.
نورعلی تابنده در ایام جوانی اعتقادی به شعار عدم دخالت در سیاست نداشت و ارتباط بسیار نزدیکی با اعضای جبهه ملی و نهضت آزادی داشت. نهضتی که با نابودی رژیم پهلوی مخالف بود و همکاری وسیعی نیز قبل و بعد از انقلاب با آمریکاییها داشتند. همچنین گروهک سازمان منافقین همگی از اعضای نهضت آزادی بودند و بازرگان بارها به حمایت از آنها پرداخت و آنان را فرزندان خود معرفی کرد.
نورعلی تابنده از اعضای جبهه ملی بود و ارتباط نزدیکی با حزب نهضت آزادی و اعضای آن داشت. درصورتیکه نورعلی تابنده چشم از جهان نبسته بود، احتمال داشت که از کاندیداتوری حسن مصطفوی بهخاطر ارتباطی که با او و اعضای نهضت آزادی داشت حمایت کند. ارتباط حسن مصطفوی با دراویش و نهضت آزادی کمی عجیب به نظر میرسد، چراکه نهضت آزادی از همان قبل از انقلاب، نشان داد که افکاری غربی و مخالف با حضرت امام (ع) دارد.
ازجمله قانونی که سالها بزرگان صوفیه آن را مطرح کردند این است که در هر زمان فقط یک نفر میتواند قطب باشد ولی در کمال تعجب، محمد اسماعیل صلاحی بعد از انتشار نامه اول خود مبنی بر فرمان قطبیت صلاحی توسط نورعلی تابنده، ایشان نامه دومی از نورعلی تابنده مبنی بر فرمان قطبیت صلاحی و جذبی هر دو با هم در یک زمان، منتشر کرد!!!
عدهای از دراویش، علت عدم بیعت خود با جذبی را ندیدن اثر صحیح از ایشان میدانند. ملاسلطان گنابادی صحت قطبیت را به نص صریح و اثر صحیح میداند و اثر صحیح را اینگونه تشریح میکند که هرگاه اجازه صحیحه صریحه درباره کسی رسید، قول آنکس را خداوند با تأثیر قرار میدهد. اما به این نکته هم اشاره می کند که اگر دارای نص صریح یا اثر صحیح هم نباشد، بازهم از باب قاعده تسامح در ادله سنن این ضعف قابل چشم پوشی است.
درویشی و تصوف جامع بسیاری از انحرافات و بدعتها در دین مبین اسلام بوده است. این مسلک به دلایلی به مذهب تشیع نزدیک گردید. از نمونههای بارز ورود تصوف به تشیع، گرایش خاندان صفویه به مذهب امامیه است. ایشان از صوفیان با نفوذ در ایران و عثمانی بودند که بخاطر عواملی به تشیع گرویده و بعد از تشکیل حکومت، آن را به عنوان مذهب رسمی ایران برگزیدند.
در انتخابات سال 88 مهدی کروبی توانست حمایت نورعلی تابنده را جلب کند. در انتخابات پیش رو نیز احتمالا کاندیداهایی از جریان اصلاح طلب بهدنبال جلب حمایت سران این فرقه خواهند بود. اما با توجه به سیاست قطب جدید در سکوت و عدم ورود به سیاست، نباید توقع داشت که ایشان از کاندیدای خاصی حمایت کند. ولی صلاحی بهعنوان رقیب جناب جذبی به احتمال زیاد در انتخابات پیش رو بسیار فعال خواهد بود.
بعد از به جانشینی رسیدن سیدعلیرضا جذبی بهعنوان قطب فرقه سلطان علیشاهی عدهای از دراویش این فرقه به بهانه مشکوک بودن نص صریح یا به بهانه ندیدن اثر صحیح از جناب جذبی از تجدید بیعت با ایشان امتناع کردند. اما با اینکه مشایخ این فرقه به همه مریدان خود دستور داده بودند که با جناب جذبی تجدید بیعت کنند ولی عده ای از آنها از اوامر مشایخ خود سر باز زدند و گویا اینکه فراموش کردن که تبعییت از مراد، جزئی لاینفک از اصول درویشی است.
طبق گفته ملاسلطان گنابادی در این فرقه، قطب جدید باید دارای نص صریح و اثر صحیحی باشد که خداوند در قول او قرار میدهد. با مرگ نورعلی تابنده، عدهای از دراویش با جذبی تجدید بیعت کردند و عده ای به این بهانه که اثر صحیحی از ایشان ندیدند، از تجدید بیعت با ایشان امتناع ورزیدند. اما چطور ممکن است که اکثر دراویش و مشایخی که با ایشان تجدید بیعت کردند اثر صحیح را ندیده باشند و به اشتباه با جذبی بیعت کرده باشند.
دراویش صوفی آبرو را خورده و حیا را قی کردهاند! صوفیان که به عنوان بازوی استکبار در نظام مقدس جمهوری اسلامی هستند، در زمان نورعلی تابنده چشمههایی از خیانت خود را نشان دادند. تابنده که از نزدیکان به جبهه ملی بهشمار میرفت و در دولت موقت مهندس بازرگان بدون هیچ سابقه انقلابی مدت کوتاهی معاون وزارت ارشاد و معاون وزیر دادگستری شد و به عضویت هیئت امناء و مدیریت سازمان حج و زیارت درآمد
درحالیکه امام خمینی (ره) در برخورد و نقد فرقههای دراویش و نهضت آزادی به صورت قاطع عمل میکرد ولی گویا نوه حضرت امام (ره) سید حسن مصطفوی درست برعکس حضرت امام (ره) عمل میکند و تعامل خوبی با دراویش و نهضت آزادی داشته است. باید دید که آیا دراویش نیز به مانند اعضای نهضت آزادی به دنبال ایجاد ارتباط با ایشان، برای انتخابات ریاست جمهوری خواهند بود یا نه؟
اگرچه امام خمینی (ره) که خود عارفی کامل بود و ازجمله علمایی است که در سخنان و کتب خود به دفعات به نقد فرقههای صوفیه نعمت اللهی پرداخته است، ولی گویا سیره و روش حسن مصطفوی که معروف به یادگار یادگار امام است، در برخورد و نقد دراویش، هیچ شباهتی با حضرت امام (ره) ندارد و ایشان تا به امروز تعامل و همراهی خاصی با این فرقه داشته، که اعلام آمادگی ایشان برای ریاست جمهوری، برای دراویش بسیار مطلوب میتواند باشد.
محمد اسماعیل صلاحی در برخورد با مشایخ فرقه سلطان علیشاهی برخورد دوگانهای داشته است. ایشان در واکنش به سخنان مسعود وحدت مبنی بر دعوت مریدان به تجدید بیعت با جذبی، او را شخصی لوده، مغرور و خودرأی خوانده بود ولی در مقابل از مصطفی آزمایش اعلام حمایت میکند. درحالی که آزمایش با تمام اقطابی که آنها را درک کرده است، حتی نورعلی تابنده اختلاف داشته است.
مسعود وحدت از مشایخ ماذون فرقه سلطان علیشاهی یکی از کسانی بود که در سخنان خود در فضای مجازی مریدان این فرقه را به تجدید بیعت با جذبی دعوت کرد و با استناد به سخنان بزرگان سلف خود، لزوم و اهمیت این موضوع را تشریح کرد. اما محمد اسماعیل صلاحی در واکنش به این امر در سخنانی توهین آمیز، افکار ایشان را "افکار بلشویکی" خوانده و ایشان را شخصی لوده خوانده، که لودگی را با فروتنی اشتباه گرفته است.