تصوف
از اعتراضات و شبهاتی که از سوی شبکههای معاند و فرقههای صوفیه شیعه وارد میشود، طرد صوفیان شیعه از سوی حکومت جمهوری اسلامی است در حالی که همه اقلیتهای مذهبی تحت لوای نظام در امنیت کامل زندگی میکنند و اشکال مطرح شده شوی تبلیغاتی به نفع فرقه صوفیه گنابادی است.
اقطاب درویشی مقام خود را از مقام پیامبر (صلی الله علیه وآله) در قیامت بالاتر میدانند چنانکه در احوال بایزید بسطامی ذکر شده: بایزید را گفتند فردای قیامت خلایق در تحت لواء محمد (صلی الله علیه و آله) باشند. گفت: به خدائی خدای که لوای من از لواء محمد زیادت است که خلایق و پیغمبران در تحت لوای من باشند.
برخی سماع را بزرگترین مراسم عبادی صوفیه به شمار آورده ولی در حقیقت انحرافی برخواسته از نفسانیات شهوانی متصوفه قدیم است، که در هر یک از طریقتهای صوفی که وارد شده است، مفاسد و عوارض متعددی برایشان به همراه داشته است. رقصهای مختلط زنان با بزرگان صوفیه و کشته شدن چندین نفر از بزرگان صوفیه بخاطر رقص سماع و همچنین شاهد بازی از مفاسد و عوارض این عمل صوفیانه است.
اسماعیل صلاحی، قطب خودخوانده، در جدیدترین اقدام، ضمن تعریف و تمجید از پهلوی مخلوع، به دیدار سلطان حسین تابنده با محمدرضا شاه و ارادات دربار به اقطاب صوفیه اشاره کرده و مدعی شده که حضرت امام خامنهای (حفظه الله) به دیدار با نورعلی تابنده رغبت داشتهاند؛ اما تابنده این دیدار را نپذیرفته و گفته «از نظر الهی وظیفهی آقای خامنهای است که به دیدار من بیاید!»
قانون اساسی کشور نسبت به ادیان، اقوام و مذاهب نگاه مثبتی داشته و ایشان را قابل احترام میداند. اصل دوازدهم و سیزدهم قانون به این مهم پرداخته و میگوید: دین رسمی ایران، اسلام و مذهب جعفری اثنیعشری است و این اصل الی الابد غیرقابل تغییر است و مذاهب دیگر اسلامی اعم از حنفی، شافعی، مالکی، حنبلی و زیدی دارای احترام کامل هستند.
محمد اسماعیل صلاحی بارها و بارها به شخصیتها و نهادهای مختلف نظام اسلامی توهین کرده و نسبت به قوه قضائیه و رئیس آن نیز بیحرمتی روا داشته است. او خود را مرغ طوفان! میخواند و مترصد است تا از طرف نهادهای امنیتی و قضایی بازداشت شود و از این رو هزینهی جدیدی را با معاونت خارج نشینان و غرب به بهانهی حقوق بشر و ... بر نظام اسلامی تحمیل کند.
از بدعتهای این فرقه، بحث غسل اسلام است که معتقدند هر کس باید قبل از تشرف به درویشی، غسل اسلام انجام دهد. این غسل به تقلید از غسل تعمید مسیحیان درست شده است. ضمناً این توهینی به دیگر مسلمانان است چون معنای آن این است که شخص تا قبل از صوفی شدن، مسلمان نبوده است!
جامعه فطرتاً روز به روز به سمت اهل بیت پیامبر (علیهم السلام) متمایل میشد و گرایش پیدا میکرد و حکومت از این مطلب نگران بود. به تدریج سعی کردند با برجسته نمودن افراد سادهلوحی که با مشاهده دنیاپرستی خلفا و عمّال آنها از روی کجفهمی معنویت اسلام را در فرار ظاهری از دنیا و واگذار کردن دنیا به اهلش و به نوعی زهد و دوری از دنیا روی آورده بودند، سعی کردند خلاء معنوی اهل بیت (علیهم السلام) را در جامعه پر نمایند.
دغدغهی بسیاری از فعالان مذهبی که خطر فرقهها و به خصوص فرقهی صوفیه را درک کرده و متوجه شدهاند که ایشان باعث گمراهی مردم معتقد و مؤمن در مسیر عرفان این است که روش برخورد با اعضای این فرقه و یا مقابله با لیدرها و سرتیمهای ایشان و چگونه باید باشد. این یک مسألهی مهمی است که با هر فردی از آنها چگونه برخورد شود تا ضمن ارائهی یک بحث منطقی، حقیقت نیز برای سایرین روشن شود.
افراط در شاهدبازی، غزالی را به جایی رسانده بود که معتاد و مدهوش جمال امردان شده بود و برای دیدار زیبارویان و شاهدان، شهرها را یکی پس از دیگری پشت سر میگذاشت به طوری که هنگام ورود او به شهرها مردم میدانستند که غزالی به عشق دیدار رخسار کدام شاهد پای به شهرشان گذاشته است.
شیعه معتقد است که ولایت و امامت بعد از پیامبر (صلی الله علیه و آله) منحصر به دوازده نفر است که پیامبر (صلی الله علیه و آله) از طرف خدا به نام و نشان، تعیین کرده است.[3] با توجه به آنکه همه اقطاب صوفیه تا قرن هشتم سنی مذهب بودند و در قرن هشتم و نهم بود که در ایران تصوف بهصورت یک گرایش عمومی درآمد[4]، نمیتوان ولایتی که در میان اهل سنت مقبول است را با ولایت مصطلح میان شیعیان یکی دانست.
بعضی ديگر از صوفيان کسانی هستند که ادعای معرفت و يقين و وصول به درجات مقربين مينمايند و دعوای مشاهده جمال معبود، و مجاورت از مقام محمود و وصول به مرتبه شهود ميکنند. شطح و طاماتی چند ساخته و پرداختهاند و فقها و محدثين و ورثه احکام سيدالمرسلين را به چشم حقارت نظر ميکنند و طعن به ايشان ميزنند و از براي خود کرامت ثابت ميکنند.
صوفيان، عموما مبتلا به انحرافات زيادي شدهاند. از جمله آنکه به بهانه رسيدن به حقيقت، ادعا ميکنند احکام ديني براي آنها نيست و چون به حقيقت رسيدهاند، نيازي به شريعت ندارند! حال آنکه پيامبر (صلی الله علیه و آله) که به بيشترين مرتبه قرب الهي نائل آمد، هرگز چنين ادعايي نداشت و شديدا به شريعت پايبند بوده و کاملا در مقابل دستورات الهي تسليم بودند.
با توجه به روایات و مستندات، بطلان راه درویشی به خوبی روشن میگردد. طریق هدایت و رستگاری فقط از راه اهل بیت(علیهم السلام) و دستورهای آنان امکان پذیر است. راه اهل بیت(علیه السلام) توسط علما، مراجع تقلید و اسلام شناسان که متخصص این علم هستند، قابل دسترسی است و احتیاج به رمز و ذکر و شرکت در جلسات پنهانی نیست.