تصوف
از انحرافات فرقهی صوفیه، ادعای مهدویت نوعیه با عناوین قطب و ولی در بین صوفیان است، بهگونهای که قطب را واسطهی هدایت خلق از طرف حضرت ولیعصر (علیهالسلام) میدانند و گویند که در زمان غیبت، کسی جز اقطاب صوفیه، شایستهی جانشینی امام را ندارد، که این مسئله در واقع سوء استفاده و فریب دادن مردم و رسیدن به مقاصد دنیوی این رؤسای صوفیان است.
پیروان فرقهی صوفیه در ادعایی، تمام آداب و اعمال خود را اسلامی دانسته و برای فریب و جذب مردم ساده لوح، به آن رنگ و لعاب اسلامی زدند، در حالی که خیلی از این آداب و اعمال در این فرقه، منشأ غیر اسلامی داشته و از ادیان و مذاهب دیگر اقتباس گردیده است.
علما و فقهای شیعه با دیدن بدعتهای بیشمار صوفیان در دین و عقاید منحرف ایشان، دست به مبارزه بر علیه ایشان زده و در مقابل باورهای نادرست و بدعتآمیز تصوف، کتابهایی را بر ردّ این فرقه نوشتند.
در آیات و روایات مختلف عقل یکی از نعمتهای باارزش خدا معرفی شده که حتی آمده کسی که خردمند و عاقل نیست، پلیدی در آنها نفوذ کرده است، این در حالی است که صوفیان ریشه عقل را زده و گویند فقط عشق و قلب است که انسان را به فنا میبرد.
در اینستاگرام کلیپی منتشر شد که دراویش، بر قطب فرقه سلطان علیشاهی سجده میکردند. یکی از دراویش دراین باره گفت: سجده کردن بر ولی خدا بهخاطر پرستش او نیست. بلکه بهخاطر نشان دادن عمق ارادت و نشان دادن عمق اطاعت پذیری یک فقیر صوفی است، که چقدر از ولی خدا اطاعتپذیر است. ایشان حتی این عمل مشکرانه را برگرفته شده از آیات قرآن میدانست و آن را عملی مشرکانه تلقی نمیکرد.
در پی اغتشاشی که توسط دراویش منحرف صفی علیشاهی در اسفند 96 در خیابان پاسداران صورت گرفت و چندین نفر به شهادت رسیدند، عدهای از دراویش متعصب، این اغتشاش و حتی رانندهای که با اتوبوس چندین نفر را له کرد را انکار کرده و آن را صحنهسازی توسط خود نظام دانستند.
دراویش گنابادی نعمتاللهی از اقطاب خود اطاعت محض کرده و بدون چونوچرا تسلیم محض آنان هستند، که این اقطاب با روشهای مختلف، مریدان خود را فریب میدهند تا به مقاصد دنیوی خود برسند و در این بین ظلم و ستمهای زیادی به مردم، بهویژه مخالفین خود وارد کردهاند، اما این دراویش همچنان چشم بسته مرید اقطاب خود هستند.
از اعتقادات انحرافی فرقهی صوفیه، قائل به خیر محض بودن عالم هستند که با این عقیده، تمام شرور عالم خصوصا ابلیس را که نهایت شر را داراست، بهنوعی خیر دانستهاند. در حالی که طبق فرمودهی خداوند در قرآن، ابلیس از مستکبرین و دشمنان آشکار حقتعالی شمرده شده است.
در بین صوفیان افرادی بودند که در مقام دفاع از شیطان رانده شده از درگاه الهی برآمده و او را مدح کردند، یکی از این افراد صوفی، رابعه عدویه بوده که با توجیه محبت به خداوند، شیطان را دشمن ندانسته و از او دفاع کرده است.
از عقاید سلسله صوفیه گنابادیه، مهدویت نوعیه است. براساس این نظریه علاوه بر مهدویت خاصه حضرت ولیعصر (عجل الله فرجه) فرزند امام عسکری (علیه السلام)، مهدویت نوعیهای وجود دارد که به اقطاب سلسله اختصاص مییابد و از آن به مهدی ظلی یا تبعی یاد میشود.
یکی از انحرافات فرقه صوفیه، ترک مقدسات اسلام و انجام اعمال خلاف شرع است، که توجیهاتی مانند داشتن راهنما و پیر در این مسیر و امتحان مرید توسط مراد و شیخ داشتهاند که این مسئله چیزی جز استمرار رابطه مراد و مریدی و حفظ تشکیلات خود نیست، لذا مجبور شدند شیخ تراشیهای زیادی داشته باشند.
یکی از صفات ممدوح و پسندیده که در قرآن و روایات بدان تأکید شده، داشتن عزت و اقتدار است که صوفیان تقرب به خداوند را در ذلتپذیری و خوارشدن با انجام اعمال پست میدانند، که این مسئله جهالت و تسلیم محض مرید نسبت به اقطاب را میرساند که هر عمل خوار و ذلیلی را حاضر هستند انجام دهند.
یکی از راههای صوفیه برای تایید فرقه خود و جذب افراد بیشتر، منتسب کردن عارفان و علمای مشهور است تا با صوفی خواندن آنان، به فرقه خود مشروعیت دهند. یکی از این علما امام خمینی (ره) است که صوفیان او را یکی از صوفیان میدانند، در حالی که حضرت امام بارها از دراویش بدگویی و آنان را مذمت کردند.
از مسائلی که در بین صوفیان وجود داشته و این فرقه را بیاعتبار میکند، مسئله التقاطی بودن آن است که بسیاری از محققین، منشأ و سرچشمهی تصوف را برگرفته از مکاتب، ادیان و مذاهب دیگری غیر از اسلام هم دانستهاند، که بعضی از صوفیان هم به این مسئله اعتراف کردهاند و این در در حالی است که صوفیان خود را از مسلمانان راستین دانسته و تصوف را برگرفته از اسلام میدانند.