التقاطی بودن ریشهی تصوف
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ مطلبی در اینستاگرام دربارهی ریشهی تصوف آمده بود که صوفیان عموما از آغاز تاریخ مدون تصوف، چنانکه از منابع ایشان برمی آید، همه جا خود را مسلمان، بلکه مسلمان راستین میدانند. اما محققان داخلی و خارجی نظریات دیگری را نیز مطرح کرده و تصوف را نتیجه تداخل افکار، ادیان و مکاتب دیگر در اسلام حدس زدهاند. بعضی منشأ آن را از ایران و هندوستان دانستهاند که آموزه های آن از تعلیمات ایرانی زرتشتی و مانوی و بودایی-هندی عاریت گرفته شده است.
بعضی دیگر منشأ آن را از عراق و جزیره دانستهاند که برگرفته از تعلیمات نصارای نستوری و یعقوبی و صابئین و اصول مرقیون و ابن دیصان و هرمس متاثر شده است. عدهای دیگر منشأ آن را از مصر و شام و مغرب و اندلس دانستهاند که از تعلیمات نوافلاطونیان و یهود و حکمای اسکندرانی متاثر بوده است.[1]
در ذیل این مطلب یکی از صوفیان برای دفاع از عدم التقاطی بودن این فرقه گفت: تصوف در قرن دوم هجری پدید آمده و زاییده مکتب اسلام و تعلیمات قرآن است. درواقع ریشهی تصوف به زهد و آموزههای اسلامی مبنی بر پرهیز از دنیا بوده و اصلا ارتباطی با عالم خارج از اسلام ندارد.
گفتم: این نظریهای است که متصوفه مطرح میکنند و طبق اسناد و مدارکی که وجود دارد تصوف التقاطی از مذاهب و ادیانی غیر از اسلام است و اصلا اسلامی نیست.
صوفی: نورعلی تابنده قطب ما دراویش، دراینباره میگوید: «میبینیم که در صدر اسلام مؤمنین حقیقی به... زهاد یا شیعه خوانده میشدند و به همین جهت است که بزرگان شیعه در صدر اسلام مثل سلمان و ابوذر و عمار و حذیفه در متون صوفیه جزء اولین بزرگان تصوف ذکر میشوند.»[2]
حالآنکه خود پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در حدیثی پیشگویی کرده و میفرماید: «قیامت تشکیل نمیشود تا گروهی از امتم به نام صوفیه ظاهر میشوند که از من نیستند، آنان یهود امت من هستند.»[3] از این روایت مشخص میشود که شروع تصوف از عصر نبوی نبوده است.
صوفی: منظور قطب ما (نورعلی تابنده) این است که این افراد در صدر اسلام از زهاد بودهاند و چون یکی از خصلتهای صوفیان، زهد است، لذا تعمیم دادند که این افراد از بزرگان تصوف بودهاند و هیچ مشکلی در مطلبشان نیست.
گفتم: شما صوفیان برای هر مطلبی یک توجیهی دارید، خود تابنده میگوید جزء اولین بزرگان تصوف بودهاند که کاملا با روایت پیامبر در تضاد است. در ضمن اقطاب دیگر صوفیه، شروع تصوف را در زمانی غیر از صدر اسلام دانسته و ریشهی آن را با مکاتب غیر اسلامی مرتبط دانسته است. کما اینکه سلطان حسین تابنده شروع تصوف را زمانی میداند که مسلمین شروع بهگرفتن علوم از یونان کردند.[4]
همچنین دکتر قاسم غنی که تألیفات او نشان از علاقه وی به عرفان و تصوف دارد، در اینباره گفته: «واقع امر این است كه تصوف طریقه مركّب و بسیار پیچ در پیچی است و منابع مختلف و متنوع داشته و از سرچشمههای متعدد آب خورده است. صوفیه هم از حیث مذاق و سلیقه، التقاطی بوده و مانند مردمان متعصب و خشك هیچ وقت پای خود را به یك جا نبستهاند، به این معنی همین كه رأی و عقیدهای را موافق ذوق و حال خود یافتهاند، منتسب به هر كس و هر جا بوده گرفتهاند.»[5]
پینوشت
[1]. نفیسی سعید، سرچشمه تصوف در ایران، اساطیر، تهران، 1394، صص 34 و 35.
[2]. تابنده، علی (محبوب علیشاه)، خورشید تابنده، نشر حقیقت، تهران، 1371
[3]. شیخ حر عاملی، محمد، نقدی جامع بر تصوف، مترجم عباس جلالی، نشر انصاریان، قم، 1383
[4]. تابنده، حسین، نابغه علم و عرفان، چاپ تابان، تهران، 1333.
[5]. غنی، قاسم، بحث در آثار و افکار و احوال حافظ، نشر زوار، تهران، 1393، ص 565.
افزودن نظر جدید