تصوف
صلاحی مدعی قطبیت فرقه سلطان علیشاهی همراه با شبکههای معاند داخلی و خارجی به طرح توافقنامه ایران و چین واکنش نشان داد و خطاب به مسئولین گفت: بهجای تکیه بر کمونیست به دستور خداوند بازگردند و به دول مسیحی نزدیک شوند و روابط خود را با آنان اصلاح نمایند. این درحالی است که خدا در آیات قرآن خلاف این حرف را قائل شده است و مسلمانان را از ولی و سرپرست گرفتن آنها برحذر داشته است.
نورعلی تابنده همچون سایر اقطاب سلف خویش به پیروان خود امر میکند که در انجام مستحبات در پی کسب اجازه از وی باشند و تا به آنان گفته نشده اعمال مستحبی را انجام ندهند. وی میگوید: «در مواقعی خودتان حق ندارید مستحبّات را انجام دهید. آن مواقعی است که حتماً باید با اجازۀ پیر باشد.»
ناکامترین قطب این طریقت، علی تابنده فرزند رضاعلیشاه، کارمند بازنشسته اداره نفت بود که او هم با جمعآوری خاطرات پدر و بیان مهملات، صاحب تالیف به حساب میآمد و نورعلی تابنده هم هر هفته حداقل دو روز را به صورت مختصر برای دراویش زن و مرد به بیان قصه و نقل تاریخ (هر چند با تحریف) همت میگمارد. اما جذبی بشدت ناتوان از این معنی است و توان مدیریت طریقت را ندارد.
حمایت اقطاب گنابادی از سران فتنهی 88، خود نشانگر عداوت آنها با جمهوری اسلامی است. دراویشی که خود را سکولار میدانند و معتقد به جدایی دین از مباحث سیاست هستند و همه جا عنوان میکنند که فقرای گنابادی نباید در سیاست دخالت کنند، در سال ۸۸ نورعلی تابنده قطب ایشان تاکید میکند که امروز حمایت از کروبی در انتخابات وظیفه تمام فقرا است و باز هم چهره منافق این جماعت بیش از پیش برهمگان آشکار میشود. وی در انتخابات 92 و 96 هم از حسن روحانی حمایت نمود.
با مطرح شدن باب مذاکره درباره توافق نامه ایران و چین، رسانههای ضد انقلاب و معاند با جمهوری اسلامی شروع به تخریب این مذاکرات کردند. صلاحی نیز به همراه شبکههای معاند به تخریب این طرح پرداخته و ضمن محکومیت کشتار مسلمانان در چین به انتقاد از جمهوری اسلامی پرداخته است که چرا درباره این کشتارها ساکت هستند.
برخی شطح را فراتر از گفتار میدانند و تراوش شطح را در رفتار، پندار و رؤیا نیز برشمردهاند. شطح در رفتار در گریز از عرف و عادت و گاه عقل و شرع در پارهای از زندگی برخی صوفیه، کاملا آشکار است. شطح در پندار و رؤیا مربوط به چیزی است که در عالم رؤیا و تطبیق آن با عالم واقع، اتفاق افتاده است و شطح در گفتار، همان تلقی است که شارحان و مصنفان کتابهای صوفیه از شطح دارند.
ازجمله دراویشی که به این دیدار پاپ با آیت الله سیستانی واکنش نشان داد، محمد اسماعیل صلاحی، مدعی قطبیت در فرقه سلطان علیشاهی بود. او با این واکنش پرده از چهره منافقانه خود برداشت و وقیحانه از آیت الله شریعتمداری که بارها در قبل از انقلاب و بعد از انقلاب به ملت و کشور ایران خیانت کرده بود حمایت کرد و شخص حضرت امام (ره) و انقلاب ایران را مقصر منزوی شدن ایشان میداند.
سنگ بنای تفرقه در طریقت گنابادیه توسط خود تابنده نهاده شد. وی با اینکه سیاسی بود اما از سیاست پدرانش در فرقه داری تبعیت نکرد و میراث اجدادش را به تفرقه کشانید. به هر صورت گویا نورعلی تابنده آخرین بازمانده از قطبیت موروثی در فرقهی گنابادیه موفق به دریافت شارهی غیبیه نشد! و پس از مرگ وی در بین مشایخ و دراویش دونپایه نیز بر سر جیفهی قطبیت، اختلاف افتاده است!
بزرگان فرقه سلطان علیشاهی همیشه از ملاسلطان گنابادی تعبیر به شهید میکنند ولی ملاعلی گنابادی را شهید خطاب نمی کنند و به ندرت به ماجرای قتل او که توسط یکی از مریدان این فرقه در کاشان اتفاق افتاده است اشاره می کنند. زیرا پرداختن به این مسئله باعث ظاهر شدن زوایای پنهان این اتفاق و رسوایی هرچه بیشتر این فرقه خواهد شد.
واژهی اسلام رحمانی گرچه واژهای نوظهور در ادبیات دینی_سیاسی ایران است اما بنیادهای فکری، نظری و عملی این گفتمان ریشه و پیشینهای طولانی در عرفان مسلمین (تصوف) دارد .عموم فرقهها از جمله تصوف برای جذب افراد و پیروان ، دچار شریعتگریزی و اسقاط تکلیف میشوند و نیز تقابل و نزاع با محورهای انحراف در عالم مانند شیطان و عوامل آن را از دستور کار خود حذف میکنند و این روال را تجلی رحمانیت الهی و دین رحمانی تلقی مینمایند
مسلمانان از عهدهی اولین و بزرگترین امتحان تاریخ بشریت بعد از آخرین رسول الهی سربلند بیرون نیامدند و جز تعدادی اندک، همگی به غصب و ظلم گردن نهاده و مسیر اسلام راستین را از بستر خود خارج ساختند. نور علی تابنده قطب سابق دراویش فرقهی گنابادیه، با جعل و تحریف اکثر مسلمانان را تابع نظر و پیمان رسول خدا (صلی الله علیه وآله) میداند که کذب این موضوع با رجوع به منابع تاریخی و رجالی و روایات اهل سنت و شیعه، روشن میگردد.
با توجه به حوادث و فجایع خشونتباری همچون گلستان هفتم در تهران، قم، کوار و ... که خون فرزندان این مرزوبوم به ناحق به زمین ریخت، دلیل اهدای این لوح از سوی انجمن جهانی حقوق بشر به سرکرده سابق این گروهک تروریستی که لباس عرفان به تن کرده چیست؟ شاید مهمترین دلیل، فعالیتهای خصمانهی این فرقه علیه نظام جمهوری اسلامی است.
ازجمله اعتقادات صوفیه که مرحوم میرزای قمی بهطور مفصل به نقد آن پرداخته است، تصور صورت مرشد در هنگام ذکر و عبادت است. به اعتقاد میرزای قمی استحضار صورت شیخ، مانع از کمال ذکر و ضد اوست و هیچ دلیلی از عقل و نقل قائم نشده است که چنین کاری منشأ استکمال شود، بلکه از عقل و نقل هر دو، دلیل برخلاف آن قائم است.
باعنایت حکومت قاجار مزار برخی صوفیان مانند مشتاق علیشاه که در کرمان به اتهام الحاد کشته شده بود، دارای قبه و بارگاه گردید. در تهران، شیراز و شهرهای دیگر کانونهایی برای صوفیان به وجود آمد. محمد حسن اصفهانی مشهور به صفی علیشاه در تهران و میرزا احمد خوشنویس اردبیلی در شیراز مراکزی برای تجمع صوفیان به وجود آوردند.