تابنده، معلم انسانساز!
پایگاه جامع فرق ادیان ومذاهب - در روزگاری زندگی میکنیم که مدعیان دروغین حقوق بشر با بنیان نهادن سازمان ها، مجامع و کمیسیونهای عریض و طویل بین المللی ادعای حفظ صلح و امنیت بینالمللی، پیگیری مسائل حقوق بشر و ترویج احترام به حقوق بشر و آزادیهای اساسی برای همگان، توسعه روابط دوستانه میان ملتها و دولتها، برابری حاکمیت کشورها، حل مسالمت آمیز اختلافات بینالمللی، برخورد قاطع با جنایات جنگی، جنایت علیه بشریت، جنایت علیه صلح و کشتار دستهجمعی و نسلکشی و... را به یدک میکشند.
این در حالی است که حوادث و بحرانهای شکل گرفته در اقصی نقاط جهان به ویژه بروز نسلکشی (شدیدترین نوع از جنایات علیه بشریت) در کشورهای میانمار ، یمن و ... جنایات دهشتناک بشری در سوریه، لیبی، عراق، افغانستان... و سکوت معنادار این نهادهای به ظاهر حامی انسان و انسانیت همگی نشان از رویکرد سیاسی و نگاه تبعیض آمیز آنها به مسئله حقوق بشر و انسانیت دارد. هر چند این نهادهای به ظاهر حقوق بشری در گرفتن ژستهای حقوق بشری و حمایت از حقوق بینالملل ید طولایی دارند، اما تاریخ نشان داده است که این سازمانها هر روز بیش از پیش از اهداف اصلی خود فاصله گرفتهاند و اینک به مجموعهای خنثی در برابر جنایات کشورهای استکباری و ابزاری دست نشانده برای قانونی جلوه دادن رفتار مستکبرانه و غیر انسانی دولتهای سلطهگر تبدیل شدهاند.
بیاعتنایی و بیتفاوتی سازمانها و مراکز متعدد حقوق بشری به ویژه سازمان ملل متحد نسبت به وقایع و حوادث دهشتناک جهان نه تنها نشان از رویکرد سیاسی و تبانی این سازمانها با جنایات دول سلطهگر و استکباری دارد، بلکه به نوعی میتوان این گونه برداشت کرد که با هر جنایت علیه بشریت و سکوت این مجامع بین المللی، صدای شکستن استخوانهای مراکز و نهادهای مدعی حفظ صلح و امنیت و مدافعان دروغین حقوق بشر بیشتر به گوش خواهد رسید. سازمانهایی که زاویهشان با حقوق بشر و انسانیت هرروز بیشتر میشود و کار بجایی میرسد که جایزه صلح نوبل و دیگر جوایز حقوق بشری نصیب کسانی میشود که نه تنها در گسترش این معنا نقشی نداشتهاند بلکه مروج خشونت و بنیانگذار انحرافات بنیادین اخلاقی در میان عده کثیری از انسانها بودهاند. اهدا اولین لوح «حقوق بشر»، «انجمن جهانی پاسداشت حقوق بشر» به چهار معلم انسانساز و مدافع حقوق بشر، توسط شهردار شهر کاونتری انگلستان! مهاتما گاندی، مارتین لوترکینگ و مادر ترزا سه چهرهای بودند که سزاوار دریافت چنین جایزه ای هستند و نورعلی تابنده ..!
این تیتر هر خوانندهای را در بهتی عمیق فرو میبرد که ارتباط میان این سه نفر و نورعلی تابنده چیست؟ مهانداس کارامچاندگاندی رهبر سیاسی و معنوی هندیها بود که ملت هند را در راه آزادی از استعمار امپراتوری بریتانیا رهبری کرد. او در طول زندگیاش استفاده از هر نوع ترور و خشونت را برای رسیدن به مقاصد رد میکرد. وی بیشک یکی از مشهورترین شخصیتهای معاصر بهشمار میرود که توانست خودکفایی را در سایه حقیقت به جامعه بحرانزده خویش عرضه کند. آنچه او را به عنوان یک اندیشمند و مبارز اجتماعی و سیاسی معرفی میکند، اندیشهها، تفکرات و راهبردهای عملی او در باب پرهیز از خشونت است.
مارتین لوترکینگ رهبر جنبش حقوق مدنی آمریکاییهای آفریقاییتبار بود. وی سخنرانیای ترتیب داد به نام "من رویایی در سر دارم" که حدود ۲۵۰ هزار نفر جمعیت در آن شرکت کردند و فردای آنروز ترور شد. مارتین، درپی بازداشت رزا پارکس، زن سیاهپوستی که با بلند نشدن از روی صندلی یک اتوبوس عمومی برای یک سفیدپوست زندانی شد، کینگ جوان، رهبری جنبش تحریم سیاهپوستان را برعهده گرفت و بهعنوان یک فعال مبارزه با تبعیض نژادی در سرتاسر ایالات متحده آمریکا شهرت یافت. در سال ۱۹۵۷ بههمراه ۶۰ رهبر سیاهپوست دیگر سازمانی را بنیان گذاشت که بعدها به کنفرانس رهبران مسیحی جنوب شناخته شد. وی در مبارزه علیه نژادپرستی از تعالیم مسیح پیروی میکرد.
مادر ترزا؛ وی در اوج محاصره بیروت توانست ۳۷ کودک را که در بیمارستان خط مقدم گرفتار شده بودند با آتشبسی موقت میان ارتش اسرائیل و چریکهای فلسطینی نجات دهد. در اواخر دههی ۱۹۸۰ میلادی تلاشهای وسیعی را در جهت گسترش مذهب و مبارزه با سقط جنین در اروپای شرقی انجام داد. مادر ترزا برای همکاری و کمک به نقاط مختلف سفر میکرد. از جمله برای مبارزه با گرسنگی به اتیوپی، در فاجعه چرنوبیل برای کمک به آسیب دیدگان پرتوهای هستهای و کمک به قربانیان زمینلرزه ۱۹۸۸ ارمنستان به این مناطق سفر کرد. در سال ۱۹۹۱ در اولین بازگشت به وطنش خانه خیریهی برادران مبلغ را در تیرانای آلبانی تأسیس کرد. تا سال ۱۹۹۶ او ۵۱۷ مأموریت را در بیش از ۱۰۰ کشور جهان انجام داده بود.
حال کارنامهی این سه تن را مقایسه کنید با قطب سابق فرقه منحرف نعمت اللهیه گنابادیه! نورعلی تابنده در سال 1306 متولد شد، او پس از اخذ مدرک لیسانس حقوق از دانشگاه تهران جهت دریافت مدرک دکتری راهی فرانسه شد. مجذوب علیشاه پس از بازگشت به ایران عضو کمیته «جمعیت دفاع از آزادی و حاکمیت ملت ایران» شد و وکالت افرادی چون عباس امیر انتظام (ازعوامل آمریکا در دولت بازرگان) را پذیرفت. وی از همان ابتدا دارای عقاید انحرافی بود و مقالاتی در رد نظریه ولایت فقیه مینوشت و در برابر بزرگترین انقلاب مردمی دنیا که بر پایهی عقیدهای الهی شکل گرفته بود، ایستاد. تفکرات التقاطی مجذوب علیشاه آن قدر وی را مغرور میسازد که خود را جانشین خدا میداند و افراد را به تقلید بیقید و شرط از دستورات خود دعوت میکند. تفکرات وارداتی نور علی تابنده به فرقه دراویش، این جریان را به سهم خواه اجتماعی و سیاسی بدل میکند و با انتخاب روز درویش (سوم اسفند) توسط نورعلی تابنده ائتلاف رسمی سلطنتطلبان با فرقه گنابادی صورت میگیرد.
سوال اینجاست که با توجه به حوادث و فجایع خشونتباری همچون گلستان هفتم در تهران، قم، کوار و ... که خون فرزندان این مرزوبوم به ناحق به زمین ریخت، دلیل اهدای این لوح از سوی انجمن جهانی حقوق بشر به سرکرده سابق این گروهک تروریستی که لباس عرفان به تن کرده چیست؟ شاید مهمترین دلیل، فعالیتهای خصمانهی این فرقه علیه نظام جمهوری اسلامی است. آنچه واضح است رسالت اینروزهای رسانههای دراویش است که تلاش دارند درکنار دشمنان قسم خورده ملت ایران، سهم قابل توجهی از دشمنی و خباثت را به خود اختصاص دهند.
افزودن نظر جدید