نگاهی گذرا به انحراف در تصوف
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ سران فرقهی صوفیه در تشیع، سعی در بازسازی چهرهی ناشایست خود دارند. ایشان با اجرای مراسمات مذهبی شیعیان نظیر دعای کمیل، دعای توسل، زیارت عاشورا، انجام خیرات، دادن نذرها و بنای اماکن خیریه عمومی مثل بیمارستان، مدرسه و... سعی در نشان دادن چهرهای مردم دوست از خود دارند.
متصوفه مدعی تشیع، همیشه خود را پیرو اهلبیت(علیهم السلام) معرفی میکنند، حتی در موقع تولد و شهادت ائمه (علیهم السلام) مراسم میگیرند و از همین طریق مردم عادی و ظاهربین را نسبت به خود خوشبین کردهاند. اما اهل علم و معرفت حقیقی و عرفای واصل که نیت ناپاک سران این فرقه را به خوبی درک نمودهاند، هرگز شرکت در مراسم آنها را اجازه نمیدهند. فهم انحراف و کاذب بودن ادعای این افراد شیاد بر کسی که اندکی با منش و رفتار اهل بیت پیامبر(صلی الله علیه وآله) آشنائی دارد، پوشیده نیست. اعتقادات خرافی و بدعتهای موجود در میان این فرقه، انحرافات آنها را به خوبی نشان میدهد که به برخی اشاره میشود.
صوفیان برای قطب، مقامی شیبه مقام امام معصوم (علیه السلام) قائلند و گاهی او را مانند امام میدانند. ملاسلطان گنابادی در مجمع السعادات میگوید: در بیان اینکه هر کسی امام (قطب) خود را بشناسد، حاجت به انتظار ظهور حضرت قائم(علیه السلام) او را نخواهد بود.[1] یکی از نظریه پردازان این فرقه در فصلنامه عرفان ایران، ارگان رسمی این فرقه مینویسد: اعتقاد به وجود امام به عنوان قطب عالم امکان، با مفهوم قطب در تصوّف تقریباً یکسان است.[2]
در صفحه 34 همان نشریه مینویسد: «قطب و امام هر دو مظهر یک حقیقت و دارای یک معنا و اشاره به یک شخص است». آنها معتقدند که ولیّ خدا و خلیفه خدا در هر زمان قطب میباشد و عملا به ائمه دوازدهگانه اعتقادی ندارند. قطب خود را در هر زمان، در حکم امام زمان میدانند. به همین دلیل در حال حاضر به امام زمان اعتقادی ندارند، چون پیر خود را قطب و در عمل امام خود میدانند.
دراویش معتقدند که بعد از پیامبر تا امام رضا (علیهم السلام)، هشت امام در سلسله اقطاب آن ها قرار دارند، ولی بعد از امام رضا(علیه السلام) دیگر ولایت باطنی را به دست معروف کرخی و پس از آن به سری سقطی نسبت میدهند.[3] عملا به ولایت و امامت امام جواد (علیه السلام) که معاصر آنها بود، اعتقادی ندارند.
جالب اینجاست که مدعی هستند ولایت و امامت اهل بیت پیامبر(علیهم السلام)، توسط اقطاب آنها دست به دست به قطب فعلی رسیده، اما ظاهراً خبر ندارند برخی از افرادی که به عنوان اقطاب اولیه خود ذکر میکنند، معترفند که سنی مذهب هستند. مثلاً شاه نعمتالله ولی معترف است که سنی اشعری میباشد. در شعر معروف خود میگوید:
ای که هستی محب آل علی
مؤمن کاملی و بی بدلی
ره سنّی گزین که مذهب ماست
ورنه گم گشتهای و در خللی
رافضی کیست دشمن بوبکر
خارجی کیست دشمنان علی[4].
یکی از بدعتهای این فرقه آن است که معتقدند هنگام عبادت باید صورت قطب (مرشد) را در نظر بگیرند. حال آن که در عبادات قصد و نیت تقرب به خدا شرط است. حتی پیامبر (صلی الله علیه و آله) در مورد خود یا اهل بیت (علیهم السلام) چنین دستوری ندادهاند.
ملاعلی گنابادی پسر مؤسس این فرقه و یکی از اقطاب آنها میگوید: «مقلد ناچار است در وقت عمل مطاع (مرشد ) را در نظر آورد.»[5] پدر وی سلطان محمد گنابادی میگوید: «اگر صورت مرشد ظاهری را خیال در نظر نداشته باشد، صورت هواهای نفسانی که بتتراشی نفساند، هیچ وقت از نظر او نرود.»[6] میرزا زینالعابدین شیروانی ملقب به مست علیشاه از اقطاب سلسله نعمت اللهیه میگوید: «در این حال باید که سالک در مجامع و احوال و افعال و اقوال از مراقبت صورت مرشد غافل نگردد. در هنگام ذکر و ورد و طاعت و خدمت، از وجه شیخ خود زایل نگردد»[7]
از دیگر بدعتهای این فرقه دریافت عُشریه میباشد. ایشان بر خلاف نصّ صریح قرآن به جای خمس، چیزی بنام عشریه درست کردهاند که به قطب یا نماینده وی پرداخت میشود. در حالی که عشریه از احکام یهود بوده، اما آنها معتقدند که جای زکات و خمس را می گیرد.[8]
از دیگر بدعت های این فرقه، بحث غسل اسلام است که معتقدند هر کس باید قبل از تشرف به درویشی، غسل اسلام انجام دهد.[9] این غسل به تقلید از غسل تعمید مسیحیان درست شده است. ضمناً این توهینی به دیگر مسلمانان است چون معنای آن این است که شخص تا قبل از صوفی شدن، مسلمان نبوده است!
پینوشت:
[1]. مجمع السعادات، فصل 8،باب 4،ص 249.بی جا، بی تا
[2]. مصطفی آزمایش، فصلنامه عرفان ایران، نشر حقیقت، ش7 ،ص 33
[3]. جامی، نفحات الانس ،ص 39 و 38 ،بی جا ، بی تا
[4]. الهامی، داود، جستجو در عرفان اسلامی، ص 121 ،به نقل از دیوان شاه نعمتالله ولی، ص 487، چاپ اول، 1376، مکتب اسلام، قم
[5]. ملا علی گنابادی، صالحیه ،چاپ دوم، ص334 ،حقیقت ،ص598.بی جا ،بی تا
[6]. سلطان محمد گنابادی، سعادتنامه ،ص 12-10.بی جا ،بی تا
[7]. میرزا زین العابدین شیروانی، ریاض السیاحة ،ص371،بی جا ،بی تا
[8] سلطان حسین تابنده، نابغه علم و عرفان ،چاپ تابان ،ص 204، بی تا
[9]. سلطان حسین تابنده، رساله رفع شبهات، چاپ سوم، ص 33.بی جا ،بی تا
افزودن نظر جدید