دلیل شکلگیری تصوف
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ صوفیه فرقه هائی متعددی دارد که در ایران و بسیاری از کشورهای منطقه وجود دارند. این فرق، مجموعا در بسیاری از مسائل و انحرافات مشترکند. ریشه یکسانی دارند، ولی به مرور زمان از همدیگر جدا شده و به چندین فرقه در آمدهاند. هر فرقه فقط خود را صوفی و درویش واقعی میداند. سایر فرقهها را انحرافی و باطل قلمداد میکنند. هر فرقه برای خود قطبی دارد. یکی از آنها فرقه نعمت اللهی گنابادی میباشد که از لحاظ انحرافات اعتقادی و اخلاقی پیشتاز سایر فرقهها است.[1]
سلطان محمد بیچارهی گنابادی در سال 1294 هجری قمری این فرقه را تاسیس نمود. سخنان گزاف و انحرافات عقیدتی وی باعث شد که مرحوم آیت الله آخوند خراسانی (صاحب کفایه)؛ وی را مرتد اعلام نماید. او در سال 1327 هجری قمری توسط عده ای از شیعیان در بیدخت گناباد به قتل رسید. قطبیت در خاندان وی موروثی شد. قطب فعلی این فرقه مشخص نیست. مهندس جذبی با دستنویسی یک خطی از طرف تابنده معرفی شد، اما در قطبیت او به استناد سخنان تابنده که ویدئوهایی از او موجود است دارای ابهام و جای سوال است.
در یک نگاه کلی خواستگاه اصلی صوفیه در میان اهل سنت بوده و زمینه اصلی پیدایش صوفیه به قرن اول هجری برمیگردد. اهل سنت با کنار گذاشتن اهل بیت پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) و منحرف ساختن خلافت و ولایت الهی از مسیر خود و تبدیل آن به زمامداری ظاهری، دست خود را از خاندان پیامبر (صلی الله علیه و آله) کوتاه نموده و مانع معرفی ائمه معصومین (علیهم السلام) به عموم مردم و نسلهای بعد شدند. به نوعی ائمه معصومین و امامان اهل بیت (علیهم السلام) را رقیب و تهدیدی برای ادامه حکومت خود میدانستند. در هر برههای از زمان چه در دوران خلفای بنیامیه و چه در زمان خلفای بنیعباس سعی خلفا بر این بود که مانع معرفی و شناخت مردم نسبت به آنها شوند.
پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه وآله) چند مهم را بر عهده گرفتند:
اول: برقراری حکومت ظاهری،
دوم: مرجعیت علمی جامعه،
سوم: هدایت معنوی جامعه به سوی خداوند، رشد و سعادت؛
امام معصوم (علیه السلام) نیز چنین توانائی و وظیفهای را برعهده دارد، اما با وجود انحراف، خلفا حکومت ظاهری را از اهل بیت غصب نمودند. برای مرجعیت علمی نیز با جایگزین کردن افرادی که به ظاهر روایات و آیاتی از قرآن را به خاطر داشتند، ولی وابسته به خلفا بودند، مساله را حل کردند . خلاء امام معصوم (علیه السلام) را موقتاً پر کردند، اما نسبت به خلاء معنوی و گرایش جامعه به سمت معنویت نتوانستند کاری انجام دهند.
جامعه فطرتاً روز به روز به سمت اهل بیت پیامبر(علیهم السلام) متمایل میشد و گرایش پیدا میکرد و حکومت از این مطلب نگران بود. به تدریج سعی کردند با برجسته نمودن افراد سادهلوحی که با مشاهده دنیاپرستی خلفا و عمّال آنها از روی کجفهمی معنویت اسلام را در فرار ظاهری از دنیا و واگذار کردن دنیا به اهلش و به نوعی زهد و دوری از دنیا روی آورده بودند، سعی کردند خلاء معنوی اهل بیت (علیهم السلام) را در جامعه پر نمایند. افرادی نظیر حسن بصری و بعد ابوهاشم کوفی را در جامعه آن روز به عنوان نماد معنویت معرفی نمودند و انحرافی دیگر را پایهریزی کردند.
البته هم پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) پیشبینی چنین انحرافی را مینمود و هم اهل بیت عصمت و طهارت(علیهم السلام) به سرعت در مقابل چنین انحرافی موضع گرفتند و پیروان حقیقی خود را از گرفتار شدن در چنین دامی حفظ نمودند. اما به هر حال انحراف در جامعه اهل سنت شکل گرفت و رشد کرد. تحت عنوان صوفیه تشکیلاتی پیدا شد و برای خود آداب و رسومی پیدا کرد که ظاهری فریبنده، ولی باطنی خطرناک داشت. انحراف، قرنها در بین اهل سنت ادامه داشت تا اینکه در دوران حکومت صفویه در ایران به خاطر گرایش شیعی این حکومت، بزرگان این فرقه برای حفظ موقعیت خود چرخشی به سمت شیعه داشتند. با ابراز علاقه به اهل بیت (علیهم السلام) سعی کردند خود را شیعه قلمداد نمایند. به خاطر ظواهر فریبنده به تدریج بین برخی از شیعیان نیز رسوخ نمود. تصوف با گذشت چند قرن تشکیلات منسجمی پیدا کرد. اکنون نیز در بخشهای مختلفی از ایران فرقههای گوناگونی از همین افراد که خود را دراویش و یا فقیر و... میخوانند، وجود دارند. بسیاری از آن ها از پیشینه صوفیه خبر ندارند و صرفا با گرایشهای خالص مذهبی به جلسات آنها وارد و به تدریج جذب میشوند
مراجع معظم تقلید به پیروی از اهل بیت (علیهم السلام) موضع صریح خود را نسبت به انحرافی بودن این گرایشها بیان داشتهاند. اگر کسی واقعا نسبت به دین و معارف دین پایبند باشد، گرفتار انحراف نمیشود. کتابهای زیادی نیز در زمینه بیان انحرافات و عقاید انحرافی این فرقهها تالیف گردیده است.[2]
پینوشت:
[1]. نورالدین مدرسی چهاردهی، سلسلههای صوفیه ایران، نشر علمی فرهنگی، 1394، ص 303
[2]. تقی واحدی، از کوی صوفیان تا حضور عارفان، نشر صاحب اثر، 1375، ص 41
افزودن نظر جدید