بررسی واژه اثر صحیح در فرقه سلطان علیشاهی
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ بعد از مرگ نورعلی تابنده و به قطبیت رسیدن سید علیرضا جذبی، عدهای با جانشینی او مخالفت کردند. بعضی از ایشان علت مخالفت خود را وجود شک و شبهه در فرمان قطبیت ایشان اعلام کردند و بعضی دیگر علاوه بر این مدعی شدند اثر صحیحی از سوی سید علیرضا جذبی بهعنوان قطب فرقه سلطان علیشاهی دریافت نکردند. لذا برآن شدیم که با توجه به سخنان بزرگان فرقه سلطان علیشاهی، درباره اثر صحیح توضیحی مختصر پیرامون این واژه بیان کنیم و به این بپردازیم که تکلیف دراویشی که مدعی هستند اثر صحیحی از جناب جذبی ندیده و دریافت نکردهاند چیست؟ و آیا بزرگان صوفیه راهکاری برای حل این مشکل ارائه کردند یا خیر؟
ملاسلطان گنابادی اولین نفری بود که در این سلسله در کتب خود چندین مرتبه به واژه "اثر صحیح" اشاره کرده است. ایشان در کتاب ولایت نامه خود در شرح اثبات قطبیت و شیخیت میگوید: «این طایفه به طریق قطع، این طریقه را به معصوم میرسانند، که اَسانید او را مشایخ کبار، منصوص الشیخوخه میدانند و آثار صحت شیخوخت آنها را هم در خود مییابند که به نص صریح و اثر صحیح باهم تصحیح آن میکنند.» [1] از این جمله ملاسلطان گنابادی روشن است که قطبی که مدعی جانشینی است، باید دارای دو شرط باشد، اول نص صریح (فرمان قطبیت) دوم اثر صحیح، تا قطبیت او پذیرفته شود.
ملاسلطان به توضیح اثر صحیح پرداخته و میگوید: «در خبر است که جایز نیست تفسیر قرآن مگر به نص صریح یا به اثر صحیح و اثر صحیح، نمونه علم یا عمل تقلیدی خود را در وجود خود دیدن است... ما نص صریح درباره مشایخ و جواز تقلید آنها داریم به حیثیتی که قول آنها را درباره خود حجت قاطع میدانیم و تقلید ما از روی یقین به صحت تقلید آنها است و اثر صحیح هم در وجود خود از این تقلید میبینیم و ما، دلیلی روشنتر در این باب از این دو نمیخواهیم. [2] بدین معنا که اثر تابع تقلید از قطب و مؤثر از این تقلید است.
ملاسلطان درجایی دیگر از کتاب خود به لزوم داشتن نص صریح و اثر صحیح، برای مدعی قطبیت اشاره میکند و در تشریح آن مینویسد: «نص صریح بر نصب هر یک از آنها به شیخوخت ما را حجت قاطعه است، بر جواز قبول قول آنها و پیروی آنها. وجه ثانی: این است که ما اثر صحیح مییابیم بر صحت قبول قول آنها و پیروی آنها...هرگاه اجازه صحیحه صریحه درباره کسی رسید، قول آنکس را خداوند با تأثیر قرار میدهد، اگرچه او خود از روی مظنه گفته باشد، که در اینجا است که مظنه قائممقام علم است و اثر علم بر او مترتب میشود؛ بلکه برتر و بالاتر از علم است، که میشود بر علم اثر مترتب نشود و بر این مظنه اثر مترتب میشود!!!.» [3]
جالب اینکه ملاسلطان گنابادی تکلیف کسانی که دلیل بیعت نکردن خود را ندیدن و دریافت نکردن اثر صحیح، از جناب جذبی میدانند روشن کرده و میگوید: «این طایفه به طریق قطع، این طریقه را به معصوم میرسانند، که اَسانید او را مشایخ کبار، منصوص الشیخوخه میدانند و آثار صحت شیخوخت آنها را هم در خود مییابند که به نص صریح و اثر صحیح باهم تصحیح آن میکنند و برفرض آنکه اخبار ضعیفه باشد و آن نص صریح و اثر صحیح با او نباشد تسامح در ادلّه سنن جبران خواهد کرد». [4] این بدان معناست که اگر عده کمی قائل به قطبیت او باشند و حتی اگر نص صریح یا اثر صحیحی هم نداشته باشد، میتوان قطبیت او را از باب قاعده تسامح در ادله سنن پذیرفت. درحالیکه جناب جذبی دارای نص صریح هستند ولی از باب اثر صحیح، متهم به عدم اثرگذاری بوده، که این مشکل هم طبق گفته ملاسلطان گنابادی از باب تسامح در ادله سنن قابل چشمپوشی است.
پینوشت:
[1]. گنابادی، محمد (سلطانعلیشاه)، ولایت نامه، نشر حقیقت، تهران، 1384، ص 116
[2]. همان، ص 106
[3]. همان، ص 110 و 111
[4]. همان، ص 116
افزودن نظر جدید