عدم بیعت با جذبی بخاطر ندیدن اثر صحیح !
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در فرقههای نعمت اللهی خصوصاً فرقه سلطان علیشاهی که مدعی هستند سلسله ایشان یداَ به ید و صدراَ به صدر به ائمه اطهار (علیهم السلام) میرسد، قطب جدیدی که خود را ولی و حجت خدا بر روی زمین میداند باید دارای نص صریح و اثر صحیح باشد. چنانچه ملاسلطان گنابادی در کتاب ولایت نامه خود در شرح اثبات قطبیت و شیخیت میگوید: «این طایفه به طریق قطع، این طریقه را به معصوم میرسانند، که اَسانید او را مشایخ کبار، منصوص الشیخوخه میدانند و آثار صحت شیخوخت آنها را هم در خود مییابند که به نص صریح و اثر صحیح باهم تصحیح آن میکنند». [1]
با مرگ نورعلی تابنده و به قطبیت رسیدن سید علیرضا جذبی، اختلافات بر سر جانشین تابنده در این فرقه بالا گرفت و عدهای از دراویش در همان روز خاکسپاری با قطب جدید تجدید بیعت کردند و عدهای دیگر بهمرور زمان با ایشان یا مشایخی که از طرف ایشان، اجازه داشتند تجدید بیعت کردند. اما عدهای از دراویش فرقه سلطان علیشاهی از تجدید بیعت با سید علیرضا جذبی استنکاف ورزیدن و هر یک علتی را مطرح کردند. بعضی از این دراویش، به نص صریح و اجازهنامه قطب جدید، مشکوک بودند و بعضی دیگر معتقد بودند که اثر صحیحی را از قطب جدید درک نکردند، لذا نمیتوانستند با ایشان بیعت کنند.
یکی از چهرههایی که تجدید بیعت نکردن او با جناب سید علیرضا جذبی سروصدای زیادی ایجاد کرد، آقای مصطفی آزمایش و همسرش خانم شرمان بهشتی بود که در بین عدهای از دراویش دارای اعتبار و جایگاه خاصی هستند. خانم شرمان بهشتی یکی از علل عدم بیعت خود با جذبی را اینطور مطرح میکند که: «گفته میشود برای تشرف و تجدید بیعت، نص صریح و اثر صحیح لازم است. من این لیاقت را نداشتم که اثر خاصی را حس کنم ولی در مورد صراحت نص با مشکلاتی برخورد میکنم که بعداً توضیح خواهم داد».
با توجه به اینکه ملاسلطان گنابادی و دیگر اقطاب و بزرگان این سلسله به این نکته اشاره کردهاند که اثر صحیح از شروط صحت قطبیت نزد این فرقه به شمار میرود، پس باید گفت که جناب سید علیرضا جذبی یا باید قطب این سلسله باشد و دارای اثر صحیح و یا کذّاب و دروغگو و درنتیجه فاقد اثر صحیح. حال با توجه به این مقدمه باید گفت که چطور ممکن است که اکثر دراویش این فرقه ازجمله بزرگان و مشایخی همچون جناب یوسف مردانی، کاشانی و شریعت و ... اثر صحیح را از ایشان دیده و با سید علیرضا جذبی تجدید بیعت کردند، ولی بقیه دراویش آن اثر را ندیده باشند و به همین خاطر از تجدید بیعت با ایشان امتناع ورزیده باشند. اگر واقعاً چیزی به نام "اثر صحیح" در این میان، موجود باشد پس باید بدون استثناء همه دراویش آن را درک کنند، کما اینکه ملاسلطان گنابادی دراینباره مینویسد: «هرگاه اجازه صحیحه صریحه درباره کسی رسید، قول آنکس را خداوند با تأثیر قرار میدهد اگرچه او خود، از روی مظنه گفته باشد». [2]
طبق این گفته ملاسلطان خداوند متعال اثر صحیح را در قول قطب جدید قرار میدهد و امکان ندارد که عدهای آن را اثر صحیح را درک کنند و عدهای دیگر منکر آن شوند. مگر اینکه گفته شود آن اثر، اثر صحیح نبوده و همه آنها اشتباه کرده اند، که باز در همین مورد هم اشکال وارد میشود که چطور ممکن است مشایخی همچون جناب کاشانی، شریعت و یا شیخی همچون یوسف مردانی که چهار قطب را از زمان رضا علیشاه تاکنون درک کرده است، اثر صحیح را از اثر غیرصحیح تشخیص ندهد و به اشتباه با قطب جعلی و دروغین تجدید بیعت کرده باشد؟!!! بنابراین یا همه دراویش باید این استدلال را با توجه به سخن ملاسلطان گنابادی بپذیرند و یا اینکه بدون تعصب، خط بطلانی بر روی نظریه "اثر صحیح" بکشند و آن را ساختگی و جعلی بدانند و آن را از اصول و قواعد تصوف و فرقه خویش حذف کنند.
پینوشت:
[1]. گنابادی، محمد (سلطانعلیشاه)، ولایت نامه، نشر حقیقت، تهران، 1384، ص 116
[2]. همان، صص 110 و 111
دیدگاهها
امیر آرتا فتحی
1401/01/11 - 14:34
لینک ثابت
واقعا جای تامل داره..
افزودن نظر جدید