مباحث کلامی
بعضی از بزرگان و دانشمندان ادیان الهی و علمای اهل سنت نشر حلول در دین اسلام را نشات گرفته از اعتقادات ادیان الهی مانند دین مسیح میدانند و قائلند که این اعتقاد در دین مسیحیت به تجسّد خداوند در روح حضرت عیسی مسیح (علیه السلام) و حلول روح خدا در آن حضرت صورت گرفته لذا این عقیده قبل از دین اسلام در دین مسیحیت وجود داشته است
سنگ چه کسانی را به سینه میزنیم؟ وقتی خود صحابه اقرارواعتراف میکنند به گناه، بیعدالتی وبدعت وغیره، چرا ما قبول نمیکنیم و کاسه داغتراز آش میشویم؟ درست مثل اینکه امام جماعت مسجد محله بگوید: من عادل نیستم، من گناهی مرتکب شدم، اما یک عدهای قبول نمیکنند و میگویند امام جماعت ما عادل است وکوچکترین گناهی هم انجام نداده.
خداوند در قرآن میفرماید: «لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ[بقره/124] هیچ وقت عهد من به ظالمین نمیرسد.» با توجه به تفسیر این آیه هم از منابع اهل سنت و هم منابع شیعه منظور از عهد خلافت است. اهل تسنن خلافت خلفای سه گانه را حقی قطعی دانسته و شکی در آن راه نمیدهند اما با تفسیر آیه خلاف آن ظاهر میشود.
یکی از روشهای وهابیت برای ایجاد شکاف بین شیعه و اهلسنت ترویج روایات ضعیف و مسئلهدار از منابع روایی طرفین است. بهعنوان مثال آنان با تمسک به یک روایت ضعیف ادعا میکنند که شیعیان تمامی اهلسنت را ناصبی میدانند. درصورتیکه در منابع روایی شیعه دهها روایت دیگر به اسلام اکثر قریب به اتفاق اهلسنت گواهی داده شده است.
ذهبی در دفاع از صحابه میگوید: اگر درب «جرح و تعدیل» را به روی خود بگشاییم هرآینه عده فراوانی از صحابه و تابعین و ائمّه در آن داخل میشوند، در حالی که بعضی از صحابه بعضی دیگر را به شکلی تکفیر کردهاند. در حالی که خداوند از همه آنان راضی شده و آنها را مورد مغفرت خویش قرار داده است! در حالی که آنها معصوم نبودهاند.
امامان شیعه نسبت به مسئله غالیان در زمان حضور خود، حساسیت فوق العادهای داشتند و چنان در این قضیه سعی وافر میکردند که هرگونه انتساب غُلات را به خویش منتفی دانسته و در موارد مختلف عقاید خطرناک غلوّ کنندگان را با برهان و دلایل قاطع یا به حداقل رساندن افکارشان و یا شدیداً انکار و ردّ میکردند و از آنان اعلان بیزاری میکردند
آیا این قداستی که برای صحابه قائل شدند که میگویند: همه صحابه اهل بهشت هستند قطعا، همه صحابه عادلند .آیا این صحابه برای خودشان هم چنین قداستی قائل بودند یا نه؟ نه تنها قداست و احترامی قائل نبودند بلکه به گفته خود علمای اهل سنت بعضی از صحابه همدیگر را تکفیر وتکذیب میکردند و از حق تجاوز کردند به سوی ظلم وگناه.
این داستان از سری داستانهای باغ گل محمدی میباشد، که نویسنده به ذکر فضیلت صلوات و به مذمت تکدی گری پرداخته و عقاید شاه نعمت الله ولی را در قالب حکایت بیان نموده است. در این داستان، چند کبوتر و یک بلبل در یک باغ گل محمدی مشغول به گفتوگو هستند؛ که کلاغ متکدی از باغ شاه نعمت الله ولی وارد بوستان گل محمدی میشود.
عبدالله بن سبأ در کتب تاریخی بهخاطر دلایل مختلف وارد گردید ونام او در اذهان مردم ماندگار شد و اینجا بود که عقاید عجیب و غریبی را به او نسبت دادند، و لذا درباره او سخن به میان آوردند که مقام او به جایی رسید که هرگونه فساد و تباهی که در جامعه مسلمین اتفاق میافتاد به او نسبت میدادند، در حالیکه این شخص وجود خارجی نداشت
منزلت حضرت علی(علیه السلام) بر هیچ انسانی پوشیده نیست. چه کسانی که مرید حضرت باشند و چه کسانی که دشمنی ایشان را در دل میپرورانند. دشمنان چون میدانند که حضرت علی(علیه السلام) دارای چه مقامی در نزد خداوند است و برای اینکه این منزلت را زیر سؤال ببرند، به روایات فضائل و حتی به تفسیر آیاتی که در شأن حضرت نازل شده است، دست میبرند.
مخالفین شیعه زمانی این افسانه عبدالله بن سباء را ساختند که بازار نزاع و جنگ سیاسی در بلاد مسلمین خصوصاً در اواخر قرن اول تا اوائل قرن چهارم هجری بسیار داغ بود و به همین علت خیلی زود افسانه ساختگی عبدالله بن سباء یهودی در میان مردم رواج پیدا کرد و این شاخصه به مرور زمان به شیعه اطلاق گردید و با این شخصیت موهوم مذهب تشیع مورد هجمه قرار گرفت
مسأله امامت و اعتقاد به آن، منحصر به شیعه نبوده و ساخته و پرداخته مکتب تشیع نیست. چرا که تمامی فرق اسلامی در این نقطه اشتراک نظر دارند که وجود و وجوب امام و پیشوا از ضروریات است و با فطرت بشر و عقل انسانی سازگار است. بنابراین اختلاف در جزیات مسأله امامت است که باعث تفاوت دیدگاه و وجه تمایز بین شیعه و اهل سنت شده است.
از آنجایی که وجود نازنین نبّی مکرم اسلام حضرت محمد(ص) در آن روایت مشهور و معروف خود که فرمودند: «انی تارکم فیکم الثقلین کتاب الله و اهل بیتی» تا مسلمین به آن توجه کنند و یه آن چنگ بزنند؛ متاسفانه بعد از رحلت پیامبر در اواخر قرن اول افرادی خود را امام و پیشوای مردم قرار دادند و دین را آن طور که میخواستند تفسیر نمودند.
این داستان از سری داستان های باغ گل محمدی میباشد که نویسنده به ذکر فضیلت زیارت حضرت امام رضا (علیه السلام) پرداخته و حدیث برتری این زیارت بر زیارت امام حسین و لزوم حفظ وحدت اسلامی در بین مسلمین را با استناد به آیه قرآن در قالب حکایت بیان نموده است. در این داستان چند کبوتر و یک بلبل در یک باغ گل محمدی مشغول به گفتوگو هستند.