وصایت و جانشینی عبدالله بن سبا بر پیامبر
غالیان و مخالفین مذهب تشیع، شخصیت خیالی و موهومی، به نام عبدالله بن سبأ را بهوجود آوردند و مسئله وصایت را به او نسبت دادند، تا با این روش تلاش کنند، که مسئله وصایت و جانشینی حضرت علی را (علیه السلام) را لوث کنند؛ چرا که نتوانسته بودند با دلایل محکم و انکارناپذیر شیعه، از نظر عقلی و نقلی خدشه وارد کنند.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ غالیان و مخالفین از شیعه وقتی دیدند که شیعه با دلایل انکارناپذیری، مسئله وصایت و خلافت حضرت علی (علیه السلام) را اثبات میکنند و آنها از راه بحث و استدلال توان مقابله و مقاومت در برابر شیعه را ندارند، از راه قیل و قال و هوچیگری وارد شدند و با این روش تلاش کردند تا مسئله وصایت و جانشینی را لوث کنند. آنها شخصیت خیالی، به نام عبدالله بن سبا را بهوجود آوردند و مسئله وصایت را به او نسبت دادند.[1] و این در حالی است که علما و محققین اهل سنت به عدم وجود این شخص خیالی اذعان دارند.[2] منتها این افراد مخالف و مغرض با طرح این موضوع، دنبال اهداف و مقاصدی بودند، تا خلافت و وصایت را به او نسبت دهند، از جملهی این اهداف و مقاصد عبارتند از اینکه:
آنها زمان ظهور عبدالله بن سبأ را در اواخر حکومت عثمان دانستند و گفتند: او برای اولین بار در این زمان مسئله جانشینی حضرت علی (علیه السلام) را بر ضد عثمان مطرح کرد و بهصورت ضمنی خواستند با طرح این موضوع القاء کنند که مسئله وصایت و جانشینی در زمان پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) مطرح نبوده و این در حالی است که در کتب روایی و تفسیری اهل سنت با دلایل محکم وصایت و جانشینی حضرت علی (علیه السلام) ثابت شده است، از جمله در آخرین حجّی که پیامبر اکرم در هنگام بازگشت از مکه در منطقه غدیرخم این موضوع را در برابر انبوهی از حجاج بیت الله الحرام بیان فرمودند.[3]
اینان مسئله عبدالله بن سبأ و موضوع خلافت را عامل اصلی تحریک مردم و اصحاب پیامبر اکرم بر ضد عثمان معرفی کردند و با این روش خواستند، هم عدالت صحابه خدشه دار نشود، چرا که در حدیثی از پیامبر وارد شده است که: «صحابه کلهم عدول لایتطرّق الیهم الجرح.[4] تمامی صحابه عادل هستند و راهی برای خدشه بر آنها وجود ندارد.» یعنی بگویند که اصحاب با همدیگر اختلاف نداشتند، بلکه این عبدالله بن سبأ بود که باعث تحریک آنها شد، لذا او عامل اصلی فتنه بود، و از طرف دیگر مسئله خلافت را آلوده جلوه دهند، تا بدین وسیله در بین مردم چنین القاء کنند که بحث جانشینی و وصایت، باعث ریخته شدن خون عثمان شد.
آنها گفتند، که عبدالله بن سبأ یک یهودی از اهالی صنعاء، با مادری سیاه پوست بود و در زمان یهودیت خود به جانشینی یوشع بن نون برای حضرت موسی (علیه السلام) معتقد بود.[5] او پس از اسلام با کمک گرفتن از تعالیم دین یهود، بحث وصایت حضرت علی (علیه السلام) نسبت به پیامبر اکرم را مطرح کرد، تا ارتباطی را بین یهودیت و مذهب تشیع ایجاد کند و وانمود نماید که این وصایت و خلافت در دین اسلام وجود نداشته و آن را از یهودیت به اسلام آورده.
اینان گفتند، این عبدالله بن سبأ بود که اولین بار، وجوب امامت حضرت علی (علیه السلام) را مطرح کرد و این حدیث را جعل کرد: «لکل نبیّ وصیّ، و وصیّ محمد علیّ.[6] برای هر پیامبر وصی و جانشینی است، و وصی محمد، علی است.» و بدین ترتیب، مسئله امامت را با هوچیگری و قیل و قال مخدوش ساختند.
آنها گفتند، عبدالله بن سبأ برای اولین بار طعن و لعن بر خلفا و صحابه را آشکار کرد، عبارت این است: «ممن اظهر الطعن و لعن علی ابی بکر و عمر و الصحابه هو عبدالله بن سبا.[7] عبدالله بن سبأ کسی است که طعن و لعن به خلفا و صحابه را آشکار کرد.» و شیعیان از او تبعیت کردند. بدین وسیله دستاویزی برای زشت و کریه جلوه دادن چهره شیعه، نزد اهل سنت درست کردند.
در نتیجه با طرح کردن این مسائل و سپس سکوت حضرت علی (علیه السلام) در برابر همهی این سخنان یاد شده، بهصورت غیر مستقیم اینطور وانمود کنند، که حضرت علی (علیه السلام) از سخنان عبدالله بن سبأ راضی بود، چرا که حضرت سخنی که دلالت بر مخالفت با عبدالله بن سبأ باشد به زبان نیاورد، تا با این روش چهره حضرت علی (علیه السلام) با آن همه فضائل و کمالاتی که دارد را بهطور غیر مستقیم مخدوش کنند. در حالیکه طبق برخی روایات حضرت، او را نهایتاً سوزانید.
پینوشت:
[1]. مقالات الاسلامیین، اشعری، دارالنشر، بیروت، لبنان، ج2 ص10.
[2]. الفتنه الکبری علی و بنوه، طه حسین، دارالمعارف، قاهره، مصر، ص98.
[3]. البدایه و النهایه، ابن کثیر، مکتبه المعارف، بیروت، لبنان، (1411ق)، ج5 ص185.
[4]. اسدالغابه، ابن اثیر، داراحیاء التراث العربی، بیروت، لبنان، ج1 ص3.
[5]. تاریخ طبری، طبری، دارالکتب العلمیه، بیروت، لبنان، (1407ق)، ج2 ص647.
[6]. الاحزاب المعارضه السیاسیه فی صدر الاسلام، ولهاوزن، وکاله المطبوعات، کویت، (1976ق)، ص170.
[7]. فرق الشیعه، نوبختی، دار الاضواء، بیروت، لبنان، ص22.
افزودن نظر جدید