وهابیت
دشمنان اسلام روز به روز دنبال شبهه پراکنی در مبان شیعیان هستند و قصد تخریب اذهان و اعتقادات مردم را دارند و با به وجود آوردن شبهههایی ساختگی، اذهان را تشویش کرده و با این کار قصد از بین بردن و نابود ساختن آثار اسلام ناب محمدی را دارند. اما آنها نمیدانند که این افراد همیشه بیدارند و هرگز زیر بار این اشتباهات نمیروند.
موضوع مهدویت و اعتقاد به آمدن شخصی که در نهایت اوضاع آشقته جهان را سر و سامان خواهد داد، مورد پذیرش همه ادیان آسمانی و حتی غیر آن نیز بوده و هست. البته هر کدام ممکن است آن را به گونهای قبول داشته باشند که با دیگری متفاوت باشد. اما در این میان فرقه ضاله وهابیت با ایجاد شبهاتی سعی نموده با این اعتقاد مخالفت نماید.
متاسفانه در پارهای موارد، عنوان و القاب به درستی برای کسانیکه آن را برای خود به یدک میکشند، استفاده نمیشود و یا اینکه استفاده نا بجا از آن صورت میپذیرد. یک نمونه آن را میتوان در اعمال و رفتار وهابیانی دانست که به نا حق لقب سنّی مذهب را برای خود به یدک میکشند و حال آنکه هیچگونه شباهتی در اعمالشان به سیره نبوی یافت نمیشود.
حس پرستش نیز مانند بسیاری دیگر از امور، فطری بوده و از ابتدای خلقت در نهاد آدمی گذاشته شده است. خداوند با فرو فرستادن پیامبران و دعوت به خداپرستی، به این نیاز بشر سمت و سو داده و امر نموده که تمامی انسانها باید موحد و خداپرست باشند و اوصاف خداوند را نیز برای ما در سوره اخلاص بیان نموده بنابراین تخطی از آن جایز نیست.
عقل بشر روز به روز در حال تکامل است و از این رو دیگر دوره و زمانه این که عدهای بخواهند با عقاید خرافی و غیر واقعی برای خود جا و مکانی درست کنند و مردم این زمانه را به مانند مردم نادان و جاهل بت پرستی که سنگ و چوب میپرستیدند و متولیان آنها را اربابان خود میدانستند گذشته، لکن وهابین هنوز بر همان خیال باطلند.
با اثبات مشروعیت توسل در قرآن، حال باید روایاتی مربوط به بحث توسل را بیان کنیم، چرا که باید مبحث توسل کاملا مبرا از هرگونه اشکال وعیب باشد. روایات بسیاری برای مشروعیت توسل وجود دارد و یکی پس از دیگری آن را بیشتر قوی میکند. با خواندن این روایات توسل مسلمانان به پیامبر و اهل بیت، صحیح است و هیچگونه شائبه شرک در آن وجود ندارد.
قفاری از آن دسته وهابیانی است که کوچکترین اعتدالی نسبت به غیر وهابیت ندارد و تنها وهابیت حق میداند. این در حالی است که وی تلاش دارد در تلاشی ناکام خود و البته وهابیت را دارای جهتگیری تقریبی معرفی کند. او درباره اندیشههای تقریبی به داوری پرداخته و همه را تخطئه میکند و پیروی کردن از وهابیت را بهترین راه وحدت میداند.
یکی از اتفاقات رخداده در زمان صدر اسلام واقعه مسیلمة کذاب است. وی که ادعای پیامبری کرد و باعث ارتداد عدهای از مسلمانان شده بود به آرامی فتنهای بزرگ را در جامعه به وجود می آورد. مسلمانان این فتنه را كور كردند. برخی آثار وهابیت شیعیان را موافق جریان مسىلیمه نشان میدهد. در حالیکه این اتهام به وهابیت بیشتر تناسب دارد
وهابیت در شعار بر وحدت اسلامی تأکید میکند ولی تمام تلاش خود را برای ایجاد تفرقه مبذول میکند. نویسندگان این جریان با تبلیغات گسترده تلاش بر موجه جلوه دادن نیت وهابیت دارند ولی درواقع نمیتوانند از مسیر اختلاف افکنانه خود دستبردارند. آل سعود که مزدوران استکبار هستند تمام تلاش خود را برای از بین بردن وحدت اسلامی انجام میدهند
در بین پژوهشگران درباره سلفی دانستن وهابیت اختلاف وجود دارد. برخی معتقدند جریان وهابیت درواقع یک جریان انحرافی است و به آرا و اندیشههای ابن تیمیه چندان ارتباطی ندارد. اگر تشابهی در این موضوع وجود دارد به خاطر تلاشی است که این گروه در انتساب خود به افکار ابن تیمیه و ابن قیم انجام داده است. وهابیت تنها یک فکر تکفیری تندرو است
عدهای از علمای اهل سنت تصریح وتایید کردهاند عقیده باطل تجسیم ابن تیمیه را و به شدت با کلام ومبنای فکری او مخالفت کردند و دیگران را بر حذر داشتند از هم نشینی با ابن تیمیه. در نتیجه میتوان گفت مبنای فکری ابن تیمیه بر گرفته از افکار یهودیت است چون آنها هم قائل به تشبیه وتجسیم خداوند هستند.ومذهب تشیع مبرّی است از تهمت یهودیت.
در قرآن آیات بسیاری در مورد جواز توسل ذکر شده است که با ذکر آنها به راحتی جواز توسل صادر میشود، اما برخی با چشم پوشی آنان، برداشتی دیگری کرده و به چیز دیگری ربط میدهند. از جمله البانی نویسندهی معروف وهابیت که در قرآن از آیهی 35 مائده برداشت عدم جواز توسل را کرده است و این آیه را مصداق توسل نمیداند.
بعضی افراد برعلیه شیعه شبهه میکنند ونسبتهای ناروا و خلاف واقعیت را به مذهب تشیع نسبت میدهند. مانند ابن تیمیه و وهابیت عصر حاضرکه به تبعیت از ابن تیمیه بر علیه تشیع تهمت میزنند. ابن تیمیه در مقایسه با یهود انواع دروغها را به شیعه نسبت داده که روح شیعه از آنها بیخبر است و در هیچ کتاب اعتقادی شیعه این امور وجود نداشته است.
خیر الدین زرکلی، یکی از وهّابیون معاصر است که به ولادت حضرت مهدی تصریح کرده است. وی میگوید: «(محمد) فرزند حسن عسکری... آخرین امام از ائمه دوازدهگانه نزد شیعه است. او از دیدگاه شیعیان به مهدی، صاحب الزمان، منتظر، حجت و صاحب سرداب مشهور است. او در سامرا به دنیا آمد و در هنگام وفات پدرش پنج سال داشته است.»