وهابیت
بزرگان وهابی معاصر با یکدیگر اختلافات عدیدهای دارند. این افراد اگر چه از نظر عقیدتی سلفی و پیرو محمد بن عبدالوهاب میباشند، اما از نظر فکری با هم اختلاف دارند. اکنون در عربستان پنج جریان شاخص در حال فعالیت هستند، که با یکدیگر اختلاف دارند. جریان علمای درباری، جامیه، البانیه، قطبیه، سروریه یا صحویه از این موارد هستند.
با توجه به متونی که در کتب اهل سنت و مورد قبول وهابیت در مورد کنار هم قرار داده شدن نام پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در کنار نام مبارک «الله» آمده است، اما وهابیت در یک کجسلیقی فاحش با دستکاری در ضریح رسول اکرم کلمه «یا محمد» را در طی دو ویرایش، ابتدا به «ا محمد» و سپس به «یا مجید» تغییر دادند.
از آنچه باعث منحرف شدن وهابیت شده میتوان به افراطی بودن آنها اشاره کرد. ایشان با توهماتی که در ذهن میپرورانند چنان دین را بر خود و دیگران سخت میگیرند که کار برایشان مشکل میشود. به عنوان مثال میتوان به ایراد گرفتن ایشان در کنار هم قرار داده شدن نام الله در کنار نام پیامبر اشاره کرد و حال آنکه منع شرعی ندارد.
وهابیت از ابتدا بنا بر رد و انکار تمامی مذاهب اسلامی داشته است. این امر از شواهد بسیاری به وضوح معلوم است. اما تایید این نکته از آثار بزرگان وهابیت و تصریح ایشان به مردود بودن فرق اسلامی خود نشان دهنده و تأکید کننده این موضوع است. بزرگان وهابیت به وضوح به این نکته تصریح دارند.
یکی از امور رایج در میان همه دولتهای امروزی، حفظ آثار برجای مانده از پیشینیان است که از جنبههای مختلف میتوان بر آن اثر ارزشی بار نهاد. از این رو در جهان انواع موزهها برای حفظ این ارزشها به وجود آمده و بسیاری از مکانها نیز توسط دولتهای مربوطه حراست و نگهداری میشود؛ اما متاسفانه وهابیت با این روش میانه خوبی ندارند.
اصل در اسلام برخورد با دیگر مسلمانان با اتکاء به ظاهر ایشان است. یعنی ما در برخورد با ایشان نباید تحلیل باطنی و نیت خوانی کنیم. این اصل مهم در اندیشه وهابیت مورد مناقشه و نقد واقع شده است. مناقشه جدی که نشان از وقوع در ورطه تکفیر دیگران میدهد. تکفیری خطرناک که نشان از وقوع فتنهای بزرگ در امت اسلامی را دارد.
ادیان آسمانی از ابتدا تا به انتها همواره خط و مشی ثابتی را در جهت آگاهی بخشی به مردم بیان داشتند و آن اینکه ایشان را امر به اعتدال و میانه روی در امور زندگی دنیوی فرا خواندند. اما ایشان هیچگاه بر خلاف فطرت عمل نکرده و از برپایی جشن و غیره که مفسدهای نداشته باشد منع نفرمودند، ولی وهابیت با صدور فتاوی اقدام به این کار نمودند.
وهابیت با عقاید خشک و به دور از منطق خود افکاری را تبلیغ و ترویج میکنند که نه با عقل سازگار است و نه با روایات. از جمله اینکه خواندن دعا و توسل به ذات اقدس ربوبی را در هر مکانی (مانند قبور) جایز ندانسته و آن را بدعت و حرام بر میشمرند و برای انجام آن جایگاه مخصوص قائل میشوند. به راستی که اینان «محمد ستیز» میباشند.
عداوت و دشمنی وهابیت تنها با شیعیان نبوده و بلکه میتوان گفت ایشان با شخص نبی اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز خصومت داشته و تاب دیدن کسانی را که بر ایشان درود میفرستند را نیز نداشته و فتوا به قتل ایشان میدهند. اینها همه با این وجود است که خداوند در دو جا از قرآن مجید مسئله درود و صلوات بر پیامبر (ص) را بیان کرده است.
شادی و سرور و همچنین غم واندوه از جمله حوادث طبیعی است که در اثر بروز حوادث مختلف بر انسان عارض میگردد. وهابیت در باره این موضوع برخورد کاملا خشک و سختی را اتّخاذ کردند که هرچیز در زمان پیامبر (ص) واقع نشده، در صورت ارتکاب، بدعت نامیده میشود و انجام آن فعل، حرام است اما خود شان یک بام و دو هوا میکنند.
وهابیت در کتب معتبر شیعه به وضوی حضرت علی(علیه السلام) استناد میکنند که حضرت هنگام وضو پاهایش را شست ومسح نکرد و میگویند براین اساس شستن پا در وضو در کتب شیعه آمده است وشیعیان به آن عمل نمی کنند ومسح میکنند. این حدیث موافق عامه (اهل سنت) و در مورد تقیه وارد شده چرا که در مذهب شیعه شکی نیست که بر پا باید مسح شود.
وهابیت عقیده دارند که چون مراسمات مولودی و مشابه آن در زمان پیامبر (ص) واقع نگردید بنابراین انجام آن بدعت و حرام بوده و باید از آن اجتناب کرد، چرا که در زمان خلفاء و صحابه و تابعین نیز انجام نشده است. در جواب باید گفت بسیاری از امور دیگر نیز مانند استفاده از لوازم پیشرفته امروزی نیز چنین بودند، آیا بدعت و حرام هستند؟
مقام و منزلت همه پیامبران، مخصوصا پیامبر اسلام (ص) بر کسی پوشیده نیست و خداوند در دو آیه از سوره احزاب تصریح به فرستادن درود و سلام بر ایشان نموده است اما متاسفانه وهابیت که ادعای مسلمانی واقعی را دارند در اعتقادات خود، باور مذهبی نسبت به رسول اکرم (ص) را نداشته و درود فرستان بر ایشان را بدتر از فحشاء زن فاحشه میدانند.
بین جریان احمد الحسن و وهابیت وجوه اشتراکی وجود دارد، که حداقل آن، دشمنی آنان با مرجعیت شیعی، فقهاء و عالمان دینی شیعه به ویژه با مرجع و مبارز عالیقدر آیت الله العظمی سیستانی است. این جریان همچون وهابیت، هر کس با عقاید و آرائشان مخالفت کند را تکفیر کرده و حتی گاهی با استفاده از سحر و جادو سعی در ترویج جریان باطل خویش دارند.