رابطه وهابیت و اهل سنت
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در طول تاریخ، دشمنی وهابیت با اهل سنت بهخوبی روشن و واضح است. وهابیان از همان ابتدا با شیوه های متعدد، در صدد ضربهزدن به مذاهب مسلمانان بودند. آنها شیوههای گوناگونی را علیه اهل سنت بهکار گرفتند که میتوان شیوههایشان را به دو بخش آشکار و پنهان تقسیم کرد.
شیوههای آشکار
الف) اعلام نبودن مذاهب در اسلام:
وهابیون در تقابل خصمانه علیه مذاهب اربعه اهل سنت (حنفی، شافعی، مالکی، حنبلی) میگویند: «مذاهب رسمی چهارگانه، اسلامی نیستند و خداوند آنها را نازل نکرده است.»[1] و التزام به آنها «کفر»[2] است.
وهابیون میگویند مذاهب اربعه در اوایل اسلام نبوده است. حاکمان در قرون بعدی آنها را ساختهاند؛ ابنقیم جوزیه مذاهب را حادث میداند و میگوید این بدعت زشتی است که در امت پدید آمده است. هیچیک از امامان اسلام، که مرتبه عالی و جایگاه والایی دارند، از آن سخن نگفتهاند. خدا و رسولش آگاهتر است که آنها مردم را به اطاعت از خود فراخوانده باشند و دورتر از آن است که مردم را به پیروی از عالم معینی ملزم دارند و نیز دورتر از آن است که آنها مردم را به اطاعت از یکی از مذاهب اربعه مجبور کنند.[3] مقبل الوادعی، نیز مذاهب اربعه را ساخته شده سلاطین ذکر میکند. وی مینویسد: در کتاب خدا و سنت رسولالله (صلی الله علیه و آله و سلم) اثری به نام مذهب وجود ندارد، که دلالت کند فرد مسلمان باید به مذهب معینی از مذاهب ملتزم باشند.»[4]
ب) تحریم تقلید مذاهب:
تقلید مذاهب از اصول اعتقادی جمهور اهل تسنن بهشمار میرود. مطابق اصل مذکور، آنها به فتوای یکی از «ائمه چهارگانه»[5] عمل میکنند، اما وهابیون تقلید را جایز نمیشمارند. ایوبی مینویسد: آنها [وهابیان] تقلید را حرام میدانند.[6] مقبل الوادعی، مفتی معاصر وهابی، درباره حرمت تقلید میگوید: «ما معتقدیم تقلید حرام و بدعت است؛ در قرون مفضله نبود.»[7] همچنین وهابیها معتقدند اصل تقلید، شرک است.[8]
شیوههای پنهان
شیوههای پنهان دشمنی وهابیون علیه اهل سنت، بسیار پیچیدهتر از شیوههای آشکار است، زیرا ابعاد آن محسوس نیست و چهبسا آثار آن در آینده نمود یابد؛ این روش تحت نام «فعالیت فرهنگی و دعوت به توحید خالص» صورت میگیرد، که با حمایت مداوم مالی همراه است. آنها با امکانات مالی گسترده فعالیتهای معاندانه را در پوششهای مختلف دنبال میکنند که در ذیل به دو نمونه اشاره میشود.
الف) تطمیع سران:
یکی از اقدامات پنهانی وهابیون، نفوذ بین اقوام است. با این طرح میکوشند سران جمعیتها را جلب کنند. معمولاً اجرای چنین طرحهایی در جوامع عشیرهای و سیاسی زمینههای مساعدی دارد. از همین منظر، آنها با تطمیع رهبران قومی، افکار هواداران را تسخیر میکنند. ایوبی مینویسد:
وهابیت میکوشد مردم، عشایر ...، و هر فرقه را که تابع رهبرشانند، رئیسشان را تحت فرمان آورد. آنها با حیله بخشش هدایا و پولها و همراهی در برخی عقاید خرافی سعی دارند آنها [سران نامبرده] را استخدام کنند تا با همراهی آنها مردم را به گمراهی وادارند و بر مخالفانشان برچسب شرک بزنند.[9]
طرحهای حمایت بلندمدت، نتایج مطلوب کیفی میدهد و افراد مؤثر و مستعد، شناسایی میشوند، ولی گاهی در اثر محاسبات به نکوهش عوامل نیز میانجامد. شمسالدین سلفی وهابی درباره برخی پشت پردهها میگوید: «میبینیم گروههای قبوری و صوفی که عنوان دولتها، علما و دانشگاههای سلفی را از اعماق قلب، مکروه میشمارند - زیرا با عقاید قبوریشان تضاد دارد - چگونه برابر سلفیها تملق میکنند و برای دستیابی به خیرات و فایدههای مادی برای دول سلفی عربی، سر خم میکنند، تا اغراض مادیشان تحقق یافته و امراض معنوی آنها نشر یابد.»[10]
بدینترتیب وهابیت با تطمیع سران میکوشد، مخفیانه قبایل را در سیطره خویش قرار دهد، تا اراده آینده مردم را در اختیار داشته باشد.
ب) توسل به حیله:
وهابیون از حیلههای زیادی جهت پیشبرد مقاصد خود استفاده میکنند. آنها گاهی از حیله فریب استفاده میکنند، و مکارانه سخن میگویند تا مردم به ماهیت آنها پی نبرند. مثلاً وهابیون در مناطق پیروان مذهب حنفی، دو چهره دارند، سرهندی مینویسد: «همین است احوال جماعت وهابیان حنفینما که جماعت احناف را گویند، ما حنفی هستیم و هرگاه با رؤسای وهابیت جمع میشوند، میگویند ما با شماییم و فقط برای فریفتن آنها اظهار حنفیت میکنیم.»[11]
و گاهی از حیله دروغ استفاده میکنند. آنها با روشهای مختلفی به مخالفان تهمت میزنند و نسبتهایی میدهند که واقعیت ندارد، مثلاً میگویند فلانی مذهب دیگری دارد. ابوعمر «نورستانی»[12] درباره زینی دحلان، مفتی شافعی مذهب مکه، میگوید وی رافضی است! به دلیل اینکه کتابی در ایمان ابوطالب (علیه السلام) نوشت.
و گاهی با ایجاد اختلاف بین مردم، به مقصود خویش میرسند. حریف در اینباره مینویسد: «پیروان محمد بن عبدالوهاب بین مردم همواره اختلاف میاندازند. سپس آن را به حساب مذاهب میگذارند، تا بگویند مذاهب باطلند، چون متعددند؛ و میگویند به راه سلف و دستور قرآن بازگردید که اتحاد است. آنها خودشان را موحدان واقعی مینامند و به دیگران طعن میزنند که به معبودهای متفرق عقیده یافتهاند! حریف درباره وهابیون مینویسد: «وهابیان و غیرمقلدان پیوسته مانند خوارج با مسلمانان درگیرند و بین مسلمانها اختلاف ایجاد میکنند. آنها نمیگذارند مسلمانها از دین بهره بگیرند و در برابر کفار به قدرت واحد تبدیل شوند و در عین حال با کافران مرتبطند و از ایشان کمک میگیرند.»[13]
نتیجه آنکه وهابیون از هر وسیلهای برای تسلط بر پیروان مذاهب استفاده میکنند، که تعدادی از آنها را بهطور اختصار بیان کردیم.
پینوشت:
[1]. مقبل وادعی، اجابة السائل علی اهم المسائل، ص317، جواب استفتاء 116، دار الحرمين ، القاهرة، بیتا.
[2]. تقی الدین أحمد ابن تیمیة، الفتاوی الکبری، ج2، ص449، دارالنشر، سعودی 1425.
[3]. شمس الدین ابن قیم، إعلام الموقعین، ج4، ص262،دار الكتب العلمية - ييروت، بیتا.
[4]. مقبل وادعی، اجابة السائل علی اهم المسائل، ص317، جواب استفتاء 116،همان.
[5]. محمد أمین معروف به امیر پادشاه مینویسد: «ابنصلاح تقلید غیر امامان چهارگانه ابوحنیفه، مالک، شافعی و أحمد را منع میکند و میگوید از مذاهب اربعه تقلید کنید، چون مذاهب آنها منضبطاند» ابن أمیر الحاج، التقریر والتحبیر، ج3، ص472، بیتا، بینا.
[6]. محمد عبیدالله ایوبی؛ علی عنق السلفی، ص137،بیتا، بینا.
[7]. مقبل وادعی، اجابة السائل علی اهم المسائل، ج1، ص322، جواب شماره 162، همان
[8]. محمد صدیق البخاری، الدین الخالص، ص140، بیتا، بینا.
[9]. محمد عبیدالله ایوبی، سیف الکندهاری علی عنق السلفی، ص160
[10]. شمسالدین سلفی، جهود علمای حنفیه لابطال عقائد القبوریه، ج1، ص30، بیتا، بینا.
[11]. سرهندی مجددی، اصول الاربعة فی تردید الوهابیة، ص2، موسسه فرهنگی و اطلاع رسانی تبیان، 1393.
[12]. وی ابوعمر عبدالعزیز نورستانی از چهرهای معاصر غیرمقلد ولایت نورستان به شمار میرود. قبلاً آن دیار کافرستان نامیده میشد. حدود دویست سال پیش این ولایت به اسلام گروید. وی اکنون مدیر جامعه اثری پیشاور است؛ الششری، شمشیر بران بر گردن دحلان، مقدمه، ص2. -
[13]. حریف، چهره واقعی محمد بن عبدالوهاب نجدی و مذهب وهابیت، ص23، بیتا، بینا.
افزودن نظر جدید