نظر محمد بن عبدالوهاب درباره تلقین میت
تلقین میت، یکی از اعمالی است که معمولاً مسلمانان پس از دفن مرده در قبر انجام میدهند؛ علمای مذاهب فقهی اهلسنت بر جواز یا استحباب این عمل اتفاق دارند؛ حتی از افرادی مانند محمد بن عبدالوهاب که وهابیان آیین خود را از او گرفتهاند نیز جواز این عمل نقل شده است؛ ولی وهابیان معاصر، تلقین میت بعد از دفن را بر خلاف نظر بنیانگذار خود، بدعت میدانند.
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از اعمالی که معمولاً مسلمانان پس از دفن مرده در قبر انجام میدهند، تلقین میت است. تلقین، اذکاری حاوی اعتقادات اسلامی است که با آدابی خاص، خطاب به میت خوانده میشود. البته تلقینِ اعتقادات، هنگام احتضار و قبل از مرگ نیز مستحب است. تلقین میت، هم قبل از پوشاندن قبر، با تکان دادن جسد، خطاب به او و هم بعد از پوشاندن قبر و هنگام برگشتن تشییعکنندگان برای میت خوانده میشود؛ علمای مذاهب فقهی اهلسنت بر جواز یا استحباب این عمل اتفاق دارند.[1] حتی بنیانگذار وهابیت، محمد بن عبدالوهاب نیز تلقین میت را تأیید میکند.
محمد بن عبدالوهاب، کتابی به نام «احکام تمنی الموت» درباره همه مسائلی که مربوط به پس از قبض روح انسانها است، نگاشته است و در آن درباره عالم برزخ مردگان، انبیاء، صالحان، شهدا سخن گفته شده است. ارتباط این دو عالَم، (عالم دنیا و عالم برزخ) بر اساس روایاتی که نقل شده، پذیرفته میشود و شنیدن مردگان از عالم دنیا در آن به اثبات رسیده است.
وی در روایتی از ابنمسعود نقل میکند وقتی پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله پس از مرتب کردن قبر و تدفین میت، بر سر آن قبر میایستاد و میفرمود: خدایا! رفیق ما به سوی تو آمده و دنیا را پشت سر قرار داده است. خدایا! او را در پرسشهای شب اول قبر، موفق و ثابت بدار و او را در قبر بر چیزی که طاقت ندارد، مبتلا نکن!»[2] با این روایت، سیره رسول خدا صلیاللهعلیهوآله پس از دفن میت، دعای برای آن مرده شمرده شده است که به این معنی است که دعا برای مردگان برای آنان منفعت دارد.
در ادامه روایت طبرانی و ابنمنده را نقل میکند که پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله فرمود: «هنگامی که یکی از برادرانتان از دنیا رفت، او را در قبر گذاشتید و بر آن خاک ریختید، یکی از شما بر سر قبر او بایستد؛ سپس او را به نام مادرش خطاب کند و بگوید: ای فلان پسر فلانه! پس او صدای این فرد را میشنود ولی پاسخش نمیدهد؛ سپس بگوید: ای فلان بن فلانه! پس او (آن مرده) مینشیند... پس بگوید: به یاد بیاور اعتقاداتی که با آن عقاید از دنیا خارج شدی: شهادت به یگانگی خداوند و اینکه تو راضی هستی به اینکه خداوند پروردگارت، اسلام دینت و محمد صلیاللهعلیهوآله پیامبرت و قرآن امامت بود. پس منکر و نکیر، هر کدامشان، دست دیگری را گرفته و میگوید برویم؛ ما نزد کسی که حجتش بر او تلقین شده، نمیمانیم؛ پس خدا حجت او به جای آنها خواهد بود. مردی گفت: ای رسول خدا! اگر نام مادر مرده را نمیدانستیم چه کنیم؟ فرمود او را به حضرت حواء نسبت دهید! ای فلان پسر حواء!»[3] مطابق این روایتی که محمد بن عبدالوهاب نقل کرده، پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله به تلقین برای مردگان سفارش کرده است و نفع آن را برای مرده به این صورت بیان کرده که وقتی عقاید برای مرده گفته میشود، نکیر و منکر، دو فرشته الهی دیگر سؤال شب اول قبر از مرده نمیپرسند و میگویند او جواب سؤالات را دارد؛ از نزد او برویم.
این روایت در کنار روایات بسیار دیگری که شنیدن مردگان و درک آنان از مسائلی که نزد قبرش اتفاق میافتد، اهمیت تلقین میت را برای مردگان و رهایی آنان از قسمت سختی از سکرات موت را نشان میدهد. تأیید این روایت توسط محمد بن عبدالوهاب، نشان از بدعت نبودن و جواز تلقین میت دارد؛ ولی وهابیان معاصر، تلقین میت بعد از دفن را بدعت میدانند که با نظر محمد بن عبدالوهاب، بنیانگذار این فرقه منافات دارد.
پینوشت:
[1]. «نظر علمای اهلسنت (حنفی و مالکی) درباره تلقین میت»
«نظر علمای اهلسنت (شافعی و حنبلی) درباره تلقین میت»
[2]. أحكام تمنی الموت، محمد بن عبدالوهاب، ص18. «وأخرج سعيد بن منصور عن ابن مسعود قال: "كان رسول الله صلى الله عليه وسلم يقف على القبر بعد ما يسوى عليه، فيقول: اللهم نزل بك صاحبنا، وخلف الدنيا خلف ظهره، اللهم ثبت عند المسألة منطقه، ولا تبتله في قبره بما لا طاقة له به"».
[3]. أحكام تمنی الموت، محمد بن عبدالوهاب، ص19. «وأخرج الطبراني في الكبير وابن منده عن أبي أمامة عن رسول الله صلى الله عليه وسلم قال: "إذا مات أحد من إخوانكم، فسويتم التراب عليه، فليقم أحدكم على رأس قبره، ثم يقول: يا فلان ابن فلانة، فإنه يسمعه ولا يجيب، ثم ليقل: يا فلان ابن فلانة، فإنه يستوي قاعدا، ثم يقول: يا فلان ابن فلانة، فإنه يقول: أرشدنا رحمك الله. ولكن لا تشعرون، فليقل: اذكر ما خرجت عليه من الدنيا: شهادة أن لا إله إلا الله، وأن محمدا رسول الله، وأنك رضيت بالله ربا، وبالإسلام دينا، وبمحمد نبيا، وبالقرآن إماما. فإن منكرا ونكيرا يأخذ كل واحد منهما بيد صاحبه، ويقول: انطلق بنا، ما نقعد عند من لقن حجته، فيكون الله حجيجه دونهما قال رجل: يا رسول الله، فإن لم يعرف أمه؟ قال: ينسبه إلى حواء، يا فلان ابن حواء"».
افزودن نظر جدید