قلمداران
قلمداران، کسی است که رسانههای وهابیت با بزرگنمایی در مورد شخصیتش، از وی با عناوینی همچون علامه یاد میکنند؛ این اقدام رسانههای فارسی زبان وهابیت، صرفاً اقدامی است از سر ناچاری. این رسانهها برای پیشبرد برنامههای خود، دست به دامن هر شخصی که اندک اختلافی با اعتقادات شیعه داشته باشد، میشوند.
قلمداران، یکی از بزرگان جریان قرآنیون، این شبهه که اگر امامت، یک امر الهی است، چرا حضرت علی (ع) بعد از سقیفه سکوت کردند را مطرح کرد که در پاسخ میگوییم، حضرت علی (ع) نه تنها در مقابل این انحراف سکوت نکردند، بلکه سکوت در برابر آن را ناروا شمردند و بارها با استدلالهای مختلف، خلیفه و هواداران او را مورد انتقاد و اعتراض قرار دادند.
قلمداران، از چهرههای شاخص قرآنیون، ادعا میکند که در ماجرای تعیین امامت اسماعیل، فرزند امام صادق (ع) بسیاری از شیعیان نص صریح از امام صادق (ع) شنیده بودند و معتقد شدند که پس از آن حضرت جانشین او، اسماعیل خواهد بود و چون وی قبل از حضرت صادق (ع) درگذشت و پیشبینی آن حضرت محقق نشد که در پاسخ باید گفت طرح این ادعا توسط قلمداران صرفاً یک ادعا است و هیچ نص صریحی در این زمینه وجود ندارد.
«حیدرعلی قلمداران» از سران قرآنیون که منکر امامت شده است، مینویسد: اگر هزاران صحابی شاهد ماجرای غدیر بودند، چرا به هنگام غصب خلافت توسط ابوبکر سکوت کردند؟ باید گفت، همه صحابه در برابر غصب خلافت، سکوت نکردند؛ چنانکه در سقیفه تعدادی از صحابه، حضرت علی علیهالسلام را شایسته خلافت معرفی کردند.
«حیدرعلی قلمداران»، از چهرههای شاخص قرآنیون، معتقد است که اگر دلالت حدیث غدیر بر ولایت و سرپرستی علی (ع) را قبول کنیم، لازم میآید که در یک زمان، دو سرپرست برای مسلمانان وجود داشته باشد؛ در پاسخ باید گفت دارا بودن ولایت، ملازمهای با اعمال ولایت ندارد؛ این ولایت، ولایت بالقوه بوده که خداوند در قرآن به آن اشاره کرده است.
قلمداران، از چهرههای شاخص قرآنیون، معتقد است احادیثی چون حدیث غدیر که در امامت منصوصه حضرت علی (ع)، بدان استناد میشود، در نظر اصحاب رسول خدا (ص)، به قدری از این مطلب دور بوده که کسی نمیتوانست از آن برای نص بر امامت استناد و از آن در این مقصود استفاده کند؛ این ادعا، خلاف واقع است؛ در کتب معتبر بزرگان فریقین، موارد بیشماری وجود دارد که اصحاب به حدیث غدیر استناد کردهاند.
قرآنیون معتقدند که تنها وظیفه پیامبر (ص)، ابلاغ وحی قرآنی است و غیر از آن، وحی وجود ندارد؛ اما آیاتی که اطاعت از رسول خدا (ص) را واجب کرده، این ادعا را نقض میکند؛ زیرا اطاعت از پیامبر (ص) در کنار اطاعت از خدای متعال، از جمله دستورات قرآن کریم است و به تصریح این کتاب مقدس، هر کسی که از پیامبر (ص) اطاعت کند، در واقع از خدا اطاعت کرده است.
برقعی از بزرگان جریان قرآنبسندگی مینویسد: عالم برزخ، عالم خاموشی، مدهوشی و بیخبری از دنیا و حیاتی غیرکامل و بیجنبش است. کسی که از دنیا رفته، هیچ اطلاعی از این دنیا ندارد؛ در حالی که در قرآن آمده است: «نپندارید که شهیدان راه خدا مردهاند، بلکه زندهاند (به حیات ابدی و) در نزد خدا متنعّم خواهند بود».
برقعی از بزرگان جریان قرآن بسندگی، مینویسد: عالم برزخ، عالم خاموشی، مدهوشی و بیخبری از دنیا و حیاتی غیرکامل و بیجنبش است. کسی که از دنیا رفته، هیچ اطلاعی از این دنیا ندارد، این سخنان در حالی است که آیات قرآن، خلاف این ادعای برقعی را نشان میدهند.
برقعی یکی از چهرههای شاخص قرآنیون است که منکر بسیاری از ضروریات شیعه از جمله مسئله توسل شده است و برای اثبات ادعای خود مینویسد: شنیدن صدا توسط اموات (اهلبیت (ع)) مخالف با عقل است؛ زیرا راه شنیدن، گوش است و با از دنیا رفتن، گوش نمیشنود و به خاک تبدیل میشود. این ادعای برقعی صحیح نیست؛ زیرا انسان، دو بعد دارد؛ بعد مادی و غیر مادی که همان روح است و با از بین رفتن جسم، روح از بین نمیرود.
طباطبایی از چهرههای شاخص جریان قرآنیون، بنا به گفته خودش، تنها بر آنچه که به صراحت از قرآن میفهمد تکیه میکند و بسیاری از احادیث نقل شده را رد میکند، وی همچنین از برخی عقاید امامیه، فاصله گرفته و به اعتقادات وهابیت روی آورده است.
برقعی از چهرههای شاخص جریان «قرآنیون» مینویسد: تمام آن آدابی که در کتب دعا و زیارات، دلالت بر اذن دخول دارد، آدابی است که برخی به دروغ بر امام بستهاند؛ زیرا در زمان ائمه، گنبد و رواق و بارگاهی نبوده و هنوز از پول حرام سلاطین، این چیزها ساخته نشده بود؛ این در حالی است که قرائن و شواهد تاریخی، خلاف ادعای برقعی را اثبات میکند.
طباطبایی از چهرههای شاخص جریان قرآنیون، بنا به گفته خودش، تنها بر آنچه که به صراحت از قرآن میفهمد تکیه میکند و بسیاری از احادیث نقل شده را رد میکند، وی همچنین از برخی عقاید امامیه، فاصله گرفته و به اعتقادات وهابیت روی آورده است.
سید مصطفی طباطبایی، از چهرههای شاخص جریان قرآنیون، منکر علم غیب انبیاء الهی است؛ در حالی که آیات متعددی از قرآن، گواهی میدهند که خداوند چنین علمی را در اختیار پیامبران و پیشوایان الهی قرار داده است.