قلمداران
طباطبایی از چهرههای شاخص جریان قرآنیون، بنا به گفته خودش، تنها بر آنچه که به صراحت از قرآن میفهمد تکیه میکند و بسیاری از احادیث نقل شده را رد میکند وی همچنین از برخی عقاید امامیه، فاصله گرفته و آنها را انکار میکند.
برقعی از چهرههای شاخص قرآنیون، بر این باور است که ارواح انبیا و صلحا و شهدا از دنیا آگاهی ندارند و برای اثبات مدعای خود به داستان حضرت عزیر (ع) در قرآن اشاره میکند؛ در حالی که آیه مذکور، هیچ دلالتی بر ادعای وی ندارد؛ زیرا اساس این واقعه، به خاطر اثبات چگونگی زنده کردن به او اتفاق افتاده و او نمیبایست از اتفاقات به وجود آمده خبر داشته باشد!
قلمداران از چهرههای شاخص جریان قرآنبسندگی مینویسد، اگر حضرت علی(ع) اعتقاد به خلافت بلافصل خود داشت، یا اینکه حق او توسط خلفا غصب شده بود، چرا در خطبه 228 نهجالبلاغه نسبت به عمر تمجید کرده است؟ در پاسخ باید گفت که با توجه به سایر خطبههای حضرت در نهجالبلاغه و مذمت شدید امام(ع) نسبت به خلیفه دوم، روشن میشود مراد از «فلان» در خطبه مذکور، شخصی غیر از عمر است.
برقعی از چهرههای شاخص جریان «قرآنیون»، تهمت ناروایی را به شیعه نسبت داده، مینویسد، شیعیان معتقدند پشت به قبله و رو به ضریح میتوان نماز خواند؛ این در حالی است که نزد شیعه، رو به قبله بودن، شرط همه نمازها است و هیچ عالم شیعی، جز این حکم نمیکند.
برقعی از بزرگان جریان قرآنبسندگی، با دستآویز قراردادن بخشی از خطبه 216 نهج البلاغه مینویسد: «حضرت در این خطبه تصریح دارد که ایمن از خطا نبوده و معصوم نیست»؛ بنابراین وقتی خود امام علی(ع) میگوید: «من فراتر از این نیستم که خطا کنم»، چرا شما (شیعیان) کاسه داغتر از آش هستید و او را معصوم میدانید؟ این درحالی است که جمله بعدی حضرت در ادامه همین خطبه، این اشکال را رفع میکند. حضرت میفرماید: «اگر خدا مرا از خطا حفظ نکند، من خودم شخصاً و بدون تکیه بر پروردگارم از خطا، محفوظ نمیمانم».
مبین بودن قرآن، بیتردید بدین معنا نیست که همه معارف قرآن برای همه مردم، واضح و روشن است و نیازی به تفسیر و تبیین ندارد؛ بلکه معارف قرآن، مراتبی دارد و هر کس به حسب استعداد و ظرفیت فکری و روحی خود، از روشنایی و روشنگری این کتاب آسمانی، پرتو میگیرد.
برقعی از چهرههای شاخص جریان «قرآنیون» که منکر بسیاری از ضروریات شیعه ازجمله مسئله توسل و زیارت قبور شده، مینویسد: در صدر اسلام، این گنبدها و مرقدها و زیارتگاهها در سیره علی(ع) و اصحاب رسول خدا(ص) نبوده است؛ این در حالی است که آیات و رویات خلاف این ادعای برقعی را اثبات میکند.
برقعی از چهرههای شاخص جریان «قرآنیون» که منکر بسیاری از ضروریات شیعه ازجمله مسئله توسل شده است، مینویسد: «هر بشری خواه رسول یا امام و یا سایرین باید با گوش بشنود و خدا به انبیا و اولیا، برای شنیدن گوش عطا کرده و چون از دنیا رفتند، به هیچ وجه نمیتوانند با گوشی که روح ندارد و یا تبدیل به خاک شده، بشنوند». در حالی که اعتقاد به حیات برزخی (که لازمه آن، قدرت شنیدن برای روح است) مورد قبول عموم مسلمانان بوده است.
برقعی از چهرههای جریان «قرآنیون»، با استناد به آیه 22 سوره فاطر، سعی دارد توسل را شرک بداند؛ در حالی که این آیه، ارتباطی به مدعای موردنظر وی ندارد و مفسران فریقین آیه را در مقام تشبیه دانسته، به این معنا که ای پیامبر! تو نمیتوانی مشرکان معاند را هدایت کنی؛ زیرا آنها قابلیت هدایت ندارند و آنچنان که هدایت و انذار مردگان در قبرها، نفعی به حالشان ندارد، مشرکان معاند نیز هدایتپذیر نیستند.
قلمداران از چهرههای جریان «قرآنبسندگی»، به فرازهایی از زیارت «جامعه کبیره» اشاره کرده و آن را معارض قرآن کریم دانسته و حکم به ساختگی بودن این زیارت کرده است؛ درحالی که زیارت جامعه کبیره، از مهمترین و صحیحترین زیارات است و سند آن بلاشک صحیح بوده و صدور آن از اهلبیت(ع) مسلّم است و اشکال او نیز وارد نیست.
«قرآنیون»، قرآن را یگانه منبع تشریع دین میدانند و مرجعیت دینی سنّت را به کلی منکرند و معتقدند که قرآن تنها منبع تشریع است؛ در مقابل این ادعا یاید گفت که غیر از آیات فراوانی که سنت را در کنار قرآن، به عنوان منبع پاسخگویی به پرسشهای دینی نام برده، سیره عقلا و اتفاق مسلمان نیز پذیرش سنت نبوی را تأیید میکند.
«قلمداران» که از جریان قرآنیون است، با استناد آیات قرآن، برخی از فرازهای زیارت «جامعه کبیره» را شرک خوانده و شیعه را به شرک متهم میکند؛ درحالی که با تأویل صحیح میتوان عبارت جامعه کبیره را در مورد دنیا دانست و آیه را طبق سیاق آیات قبل درباره آخرت است؛ این چنین اتهام قلمداران منتفی میگردد.
برقعی که به دنبال تضعیف بزرگان حدیثی شیعه، ازجمله مرحوم کلینی است، ادعاهای بیاساسی را نسبت به مرحوم کلینی و کتاب کافی مطرح کرده است که هیچ پشتوانه علمی نداشته و صرفاً یک نظر شخصی و برخلاف نظر بزرگان شیعه و اهل سنت، در اینباره است.
برقعی، از بزرگان قرآنیون، با استناد به آیه 86 سوره نحل، توسل را شرک دانسته و مقصود از شرکایی را که در این آیه ذکر شده است، اولیا خدا و بزرگان میداند که در روز قیامت، متوسلان و خوانندگان خود را دروغگو میخوانند؛در حالی که مفسران بزرگ فریقین، دیدگاهی برخلاف آنچه که برقعی ادعا کرده است، دارند.