قلمداران
برقعی تلاش بسیاری انجام داده تا امامت و حجت بودن اهلبیت(ع) را نفی کند؛ یکی از ادله او برای نفی امامت اهلبیت(ع)، تمسک به آیه ۱۶۵ سوره نساء است؛ این در حالی است که مضمون این آیه، هیچ ارتباطی با امامت و حجت خدا بودن یا نبودن ائمه اطهار(ع) ندارد.
قرآنیون با تأویل و توجیه رأی مدارانه نسبت به آیات قرآن بر نفی جایگاه سنّت در شناخت دین، پای فشردهاند؛ این در حالی است که اطاعت مطلق و حجیت سنت قولی و غیرگفتاری پیامبر(ص) به روشنی در آیات وحی آمده است.
برقعی از بزرگان قرآنبسندگی، برای اثبات ادعایش دلایل مختلفی ارائه کرده است؛ ازجمله اینکه انحصار هدایت در قرآن است. وی با استناد به برخی از آیات میگوید: «هدایت ذکر شده در قرآن، شامل همه کس میشود، درنتیجه تمام مردم مکلفند هدایت خود را از قرآن فراگیرند.» این در حالی است که هدایت خداوند دارای مصادیقی است که قرآن یکی از آنها و هدایت معصومان(ع) هم مصداق دیگری از آن است.
برقعی آیات مرتبط با حضرت مهدی(عج) را انکار میکند؛ بهعنوانمثال در مورد آیه 33 سوره توبه که مفسران شیعه معتقدند مراد از رسول در این آیه، همان قائم آل محمد است را انکار کرده، میگوید عبارت رسوله در این آیه، مختص پیامبر(ص) است؛ در حالیکه واژه «رسول» در قرآن مجید، دارای معنای عامی است و علاوه بر پیامبران، شامل ملائکه و غیره میشود.
برقعی از بزرگان جریان قرآن بسندگی است که با برداشت ناصحیح از آیات، قرآن را برای هدایت انسانها کافی میداند؛ در حالیکه آیات قرآن بر این اعتقاد، خط بطلان میکشد و در آیات مختلف، به اطاعت از رسول امر میکند؛ اطاعتی که دلالت بر لزوم پیروی مطلق از پیامبر(ص) میکند.
مهمترین عقیده قرآنیون این است که قرآن، یگانه منبع تشریع است. قرآنیون برای اثبات عقیده خود، مغالطه کرده و به برخی از آیات استدلال کردهاند؛ در حالی که خداوند متعال در قرآن کریم در آیات متعددی بر لزوم پیروی از پیامبران تأکید کرده و برای الگو گرفتن از انبیا، داستانهای آنان را در قرآن نقل کرده است.
براى به دست آوردن نظر امیرالمؤمنین(ع) در مسئله خلافت، نباید تنها بر یک یا دو خطبه یا قسمتی از یک خطبه تکیه کرد؛ بلکه باید همه کلمات آن حضرت را در این موضوع، کنار هم بچینیم و نتیجهگیرى کنیم؛ امیرالمؤمنین بارها در نهجالبلاغه در موارد متعددى در مسئله خلافت، تکیه بر نص فرمودهاند.
قرآنیون، جریان فکری نوظهوری هستند که قرآن را یگانه منبع تشریع میدانند و مرجعیت سنت را بهکلی منکرند؛ این در حالی است که آیات قرآن بر این اعتقاد، خط بطلان میکشد و در آیات مختلف، به اطاعت از رسول، امر میکند؛ اطاعتی که دلالت بر لزوم پیروی مطلق از پیامبر(ص) میکند.
«قرآنيون» با استناد به برخی از آيات قرآن، تلاش میکنند جايگاه پيامبر(ص) را در غير از شأن ابلاغ نپذیرند و کارکرد سنت را در تمامی حوزههای دينی، از اعتبار ساقط کنند؛ پاسخ این است که بر اساس آیات قرآن، یکی از شئون مهم پیامبر خدا(ص) تبیین قرآن است که به گفته برخی مفسران، این آیات بر حجیت قول رسول خدا(ص) دلالت دارد.
قلمداران که برای احادیث اهمیت لازم را قائل نیست و قرآن را برای فهم اسلام کافی میداند، از اصول و مبانی شیعه فاصله گرفته و برخی از اعتقادات شیعه از جمله اعتقاد به مسئله وجوب خمس را مردود میداند؛ در حالی که این مسئله در قرآن آمده است.
برقعی یکی از بزرگان جریان قرآنبسندگی است که منکر حجیت احادیث و ادعیه شیعه، از جمله زیارت جامعه کبیره است و پیرامون این فراز از زیارت جامعه کبیره «وَ مهبط الوحی» که در توصیف و معرفی ائمه (ع) آمده است میگوید: «این وصفی که در متن زیارت جامعه کبیره برای امام ذکر شده، فقط مختص رسول خدا(ص) بوده است و سایرین محل فرود وحی نیستند».
برقعی از بزرگان جریان قرآنبسندگی و از منکرین حجیت احادیث شیعه، از جمله زیارت جامعه کبیره است؛ وی پیرامون این فراز از زیارت جامعه کبیره «وَ مَوْضِعِ الرِّسالَهِ» که در توصیف و معرفی ائمه(ع) آمده است، میگوید: «این وصف که در متن زیارت جامعه کبیره برای امام ذکر شده، فقط مختص رسول خدا(ص) بوده است و سایرین موضع رسالت نیستند».
برقعی از بزرگان جریان قرآن بسندگی، زیارت قبور اولیاء الهی را بدعت میداند؛ درحالیکه آیات مختلفی از قرآن با مضامین گوناگونی وجود دارد که میتوان از آنها، حکم جواز زیارت قبور اولیاء الهی را به دست آورد؛ ازجمله این آیات آیه 84 سوره توبه و 21 سوره کهف است.
«یحیی محمد» از قرآنیون اهل سنت، منکر حجیت احادیث است؛ وی شبهه میکند که با توجه به فاصله زمانی دوره ائمه(ع) و راویان عصر حضور تا زمان تألیف جوامع رجالی شیعه توسط نجاشی و شیخ طوسی که حدود سیصد سال فاصله است؛ چگونه میتوان به توثیقات این بزرگان رجال اعتماد کرد؛ باید گفت وی اساس ارزیابی راویان را تنها بر اساس کتب رجالی دانسته و از سایر راههای اثبات وثاقت راوی (مانند توثیقات عام) غفلت کرده است.