شفاعت
وهابیون بسیاری از اعمال مشروع نظیر واسطه قرار دادن اولیاء الهی را ناقض اسلام دانسته و بدین سبب حکم به کفر بسیاری از مسلمانان دادهاند! حال آنکه با مراجعه به آثار عالمان اسلامی مشاهده میشود، بسیاری از بزرگان، برای حل مشکلات خویش، اولیاء الهی را واسطه بین خود و خدا قرار میدادند.
وهابیونی همچون صالح بن فوزان معتقدند طلب شفاعت از اموات، امری جاهلی بهحساب میآید؛ حال آنکه مشروعیت طلب شفاعت از اموات، ریشه در آیات و روایات متعددی دارد و طبق تصریح علمای اسلامی، طلب شفاعت از صالحین بهصورت مطلق (اعم از زنده یا مرده بودن صالح)، یکی از امور رایج میان انبیاء عظام و سلف امت بوده است.
با توجه به اینکه طلب شفاعت از اموات، از امور رایج بین مسلمانان (اعم از سَلَف و خَلَف) بوده است و علمای اسلامی هم بدان تاکید کردهاند، و با عنایت به اینکه طلب کنندگان شفاعت از اموات، اعتقادی به الوهیت و ربوبیت آنان ندارند؛ نمیتوان طلب شفاعت از اموات را به بت پرستی مشرکین تشبیه کرد.
احمد اسماعیل گاطع (مدعی یمانی) در ذیل آیهی 48 سورهی بقره میگوید: که آیهی یاد شده مطلق شفاعت را نفی نمیکند بلکه شفاعت در هنگام مرگ را نفی میکند و میگوید هر انسان مومنی لازم است عذاب آن لحظات را بکشد حال آنکه روایات متعددی شفاعت را در آن لحظات ثابت کرده است.
وهابیت، طلب شفاعت از اموات را به این دلیل که دعا وعبادت غیرالله است، ممنوع دانستهاند؛ حال آنکه اگر طلب شفاعت از اموات، دعای غیرالله است، چنین درخواستی از زندگان نیز باید ممنوع باشد. همچنین طلب شفاعت از اموات، از امور رایج میان مسلمانان ادوار مختلف بوده است.
وهابیون، با طلب شفاعت از اموات به شدت مخالف بوده و آن را ممنوع تلقی کردهاند. آنان برای اثبات این مدعای خود به ادلهای ازجمله انقطاع اعمال بعد از مرگ و عدم سماع موتی استناد جستهاند حال آنکه با توجه به متون اسلامی، اعمال انسان، پس از مرگ، منقطع نمیشود، همچنین اموات نیز صدای زندگان را میشنوند.
درآیین وهابیت، طلب شفاعت از زندگان در این دنیا وهمچنین طلب شفاعت در روز قیامت، مشروع بهحساب میآیند؛ تنها نوعی از طلب شفاعت که وهابیون با آن مخالفند، طلب شفاعت از اولیاء الهی است که از دنیا رفتهاند، حال آنکه ادله و مویدات فراوانی بر مشروعیت طلب شفاعت از اموات دلالت دارد.
با ادله معتبر و فراوان که در مصادر حدیثی شیعه و سنی وجود دارد، مشخص میشود که طلب شفاعت از اولیاء الهی بهصورت مستقیم، مطلقا (چه زنده باشند و یا از دنیا رفته باشند) جایز و مشروع است؛ لذا ادعای برخی از وهابیون نظیرعبدالقادر ترشابی که طلب شفاعت از اولیاء الهی بهصورت مستقیم را شرک تلقی کردهاند، نادرست است.
ادله فراوانی بر جواز طلب شفاعت از اموات دلالت میکند، از جمله، روایت مالک الدار که در مصادر محدثین اهل سنت نقل شده و بسیاری از حدیث شناسان معروف سنی مذهب، بر صحت آن اذعان کردهاند؛ از همینرو روایت مذکور، دلیلی مناسب در جهت احتجاج با وهابیت محسوب میشود.
اشکال طرح شده مبنی بر تشابه بین مسیحیت و تشیع که مسیحیان برای حضرت عیسی قائل به فداء است و شیعیان نیز برای امامان خود نیز چنین اعتقادی دارند، ولی شیعیان به فداء نزد مسیحیت اعتقادی ندارند و آن را باطل میدانند، بلکه شیعه معتقد به شفاعت است و عموم مسلمانان شفاعت را پذیرفتهاند.
از جمله انحرافات موجود در بین پیروان عرفان حلقه، عدم اعتقاد به شفاعت و همین طور حاجت روا کردن معصومین (علیهمالسلام) است. در حالی که در آیات قرآن و روایات معتبر دینی موضوع شفاعت و همین چنین برآورده کردن حاجت مردم توسط این خاندان مطهر از مسلمات تاریخی و اعتقادی است.
اجماع علمای مسلمان بر این است که توسل و شفاعت جایز است، ولی با این وجود محمد بن عبدالوهاب ادعای اجماع کرده است که کسی که به پیامبر (صلی الله علیه و آله) متوسل شود کافر است!
صالح الفوزان از مفتیان وهابی در عصر حاضر است. وی معتقد است که مسلمانانی که به حضرت رسول متوسل شوند یا از ایشان درخواست شفاعت کنند، مشرک به شرک اکبر هستند و از مسلمانی خارج هستند.
در مبانی اعتقادی وهابیت آمده است: گرچه آنان از سوی خداوند دارای چنین مقام و حقی هستند، اما دیگران حق ندارند چنین چیزی از آنان طلب کنند که در آن صورت با کسیکه از بتها درخواست شفاعت کرده، تفاوتی نمیکند. در این صورت باید از ایشان پرسید: آیا خداوند مقامی را به ایشان داده است که موارد استفاده از آن نباید به وجود آید؟