پاسخ به تشبیه شیعه به مسیحیت
شبهه کردهاند همانطور که مسیحیان معتقدند به اینکه عیسی مسیح (علیهالسلام) برای آمرزش گناهان مسیحیان به صلیب کشیده شد و این آموزه در اعتقادات مسیحیت به نام فداء یا تفدیه شناخته میشود، شیعیان نیز همین عقیده را نسبت به امامان خود دارند. در اصول کافی از امام کاظم (علیهالسلام) روایت شده که کشته شدن من تاوان غضب خداوند بر شیعیان است؛
پاسخ:
اخلاق اسلامی اقتضا میکند که از حدود عدل و انصاف خارج نشویم؛ قرآن کریم میفرماید: «اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوي.[مائده/8] عدالت کنید که به پرهیزگاری نزدیکتر است!»
اشکال مطرح شده از حقیقت و واقعیت به دور بوده است و جای بسی تأسف است که برخی داعیه داران علم و دین به چنین مطالبی دامن میزنند و برای اثبات مرام خود و ابطال عقیده شیعه، از هر راهی وارد میشوند.
فداء نزد مسیحیان به چه معناست؟
در باور مسیحیان، انسان به دلیل گناه آدم ابوالبشر و حواء که نتیجهاش خروج از بهشت بود، گنهکار است، گنهکار به دنیا میآید و گنهکار از دنیا میرود. این گناه، به همه فرزندان آدم سرایت کرده است و به ذات انسان تبدیل شده است و تنها راه پاک شدن از آن، فداکاری حضرت مسیح و مصلوب شدن ایشان بود.
باور شیعیان:
شیعه، بر اساس عقل و شرع، چنین اعتقادی را باطل میداند و آن را انحراف از آموزههای عیسی مسیح (علیهالسلام) میبیند.
زیرا عقل میگوید: اولاً ظلم است که فرزند به جرم پدر مجازات شود و ساحت قدس ربوبی را، از ظلم و ستم پاک و منزه میداند.
ثانیاً تکلیف بشر لغو و باطل میشود و هدایت منتفی میگردد؛ زیرا انسان (بر اساس آن اعتقاد) گنهکار بوده و هست و خواهد بود.
قرآن کریم نیز میفرماید: «قُلْ أَ غَيْرَ اللَّهِ أَبْغي رَبًّا وَ هُوَ رَبُّ كُلِّ شَيْءٍ وَ لا تَكْسِبُ كُلُّ نَفْسٍ إِلاَّ عَلَيْها وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى ثُمَّ إِلى رَبِّكُمْ مَرْجِعُكُمْ فَيُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ فيهِ تَخْتَلِفُونَ.[انعام/164] بگو: «آیا غیر خدا، پروردگاری را بطلبم، در حالیکه او پروردگار همه چیز است؟! هیچ کس، عمل (بدی) جز به زیان خودش، انجام نمیدهد و هیچ گنهکاری گناه دیگری را متحمّل نمیشود، سپس بازگشت همه شما به سوی پروردگارتان است و شما را از آنچه در آن اختلاف داشتید، خبر خواهد داد.»
«مَنِ اهْتَدى فَإِنَّما يَهْتَدي لِنَفْسِهِ وَ مَنْ ضَلَّ فَإِنَّما يَضِلُّ عَلَيْها وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى وَ ما كُنَّا مُعَذِّبينَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولا.[إسراء/15] هر کس هدایت شود، برای خود هدایت یافته و آن کس که گمراه گردد، به زیان خود گمراه شده است و هیچکس بار گناه دیگری را به دوش نمیکشد و ما هرگز (قومی را) مجازات نخواهیم کرد، مگر آنکه پیامبری مبعوث کرده باشیم (تا وظایفشان را بیان کند)»
و اما شیعه به شفاعت معتقد است که ماهیت آن غیر از فداء نزد مسیحیت است.
شفاعت:
خداوند متعال به لطف و رحمت خود، درب توبه را گشود و شفاعت نیز گونهای خاص از توبه است که در آن، شفاعت کننده، واسطه بین شفاعت شونده و خداوند باری تعالی قرار میگیرد؛ البته همانطور که توبه، شرایط خاصی دارد، شفاعت نیز دارای شرایطی است، و عموم مسلمانان شفاعت را باور دارند؛
ابوحفص نسفی که کتاب وی در مدارس اهل سنت تدریس میشود، میگوید: «الشفاعة ثابتة للرسل والاخیار فی الاخبار من حق الکبائر بالمستفیض.[1] بر اساس اخبار و روایات شفاعت پیامبران و صالحان در حق اهل گناهان کبیره ثابت شده است.»
فخر رازی از علما و مفسرین بزرگ اهل سنت، در این باره میگوید: «اجمعت الامة علی ان لمحمد صلی الله علیه وسلم شفاعة فی الآخرة.[2] امت اسلام اتفاق نظر دارد که برای پیامبر، در روز قیامت حق شفاعت وجود دارد.»
به اعتقاد شیعه پیامبر و اهل بیت ایشان (صلواتاللهعلیهم) حق شفاعت دارند، و شفاعت آن بزرگواران، علاوه بر روز قیامت که عمده نیاز در آن سرای باقی است، در دنیا نیز جاری است؛ بلکه خود وجود پیامبر و اهل بیت، مایه لطف و رحمت است؛ قرآن کریم میفرماید: «وَ ما كانَ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فيهِمْ وَ ما كانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ يَسْتَغْفِرُون.[أنفال/33] و خداوند آنان را عذاب نمیکند، در حالیکه تو در بین آنان باشی، و نیز خداوند آنان را عذاب نمیکند، مادامی که استغفار میکنند.»
به اعتقاد شیعه، اهل بیت پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) و امام هفتم، موسی کاظم (علیهالسلام)، جانشینان واوصیاء و قائم مقام ایشان هستند و دارای صفات و مناقب پیامبر هستند.
همانطور که پیغمبر اکرم، رحمة للعالمین است، جانشینان پیامبر نیز چنیناند.
در دوره امام موسی کاظم (علیهالسلام) که شیعیانشان و خود ایشان، بالخصوص در دوره سهمگین ظلم و ستم بنی عباس، و خفقان شدید آن دوران، اراده الهی به جدایی بین شیعیان و امام بزرگوارشان تعلق مییابد.
مولی صالح مازندرانی در شرح روایت کافی میگوید: «قوله (ان الله غضب علی الشیعه) لکثرة مخالفتهم و قلة إطاعتهم و عدم نصرتهم للامام الحق قوله (فخيرنى نفسى أو هم) أى فخيرنى بين إرادة موتى أو موتهم ليتحقق المفارقة بينى و بينهم (فوقيتهم و اللّه بنفسى) للشوق الى لقاء اللّه تعالى و للشفقة عليهم و لئلا ينقطع نسل الشيعة بالمرة و لتوقع أن يخرج من أصلابهم رجال صالحون.[3] خداوند متعال بر شیعه، بهخاطر مخالفتهای بسیارشان، و اطاعت کم آنها، ویاری نکردن امام حق، غضب کرد، لذا امام کاظم را مخیر فرمود تا بین مرگ شیعیان خود و امام آنها یکی را برگزیند، زیرا اراده الهی به جدایی بین حضرت و شیعیانش تعلق گرفته است و حضرت جان خود را سپر بلای شیعیان خود میکند؛ زیرا به لقای الهی مشتاق بودهاند و به سبب شفقت و مهربانی، بر آنها و اینکه نسل شیعه منقرض نگشته و از نسل آنان افراد صالح به دنیا آید، مرگ خویش را اختیار میکند.»
و خود این جدایی برای آن شیعیان، نوعی تأدیب و مجازات بوده است، باشد که موجب تنبیه آنان گشته و مشمول مغفرت الهی بشوند.
ابن حجر هیتمی نقل میکند: «وَإِنَّمَا مثل أهل بَيْتِي فِيكُم مثل بَاب حطة فِي بني إِسْرَائِيل من دخله غفر لَهُ) وَفِي رِوَايَة (غفر لَهُ الذُّنُوب).[4] همانا مثل اهل بیت من در میان شما، مثل باب حطه در بنی اسرائیل است، هرکس از آن وارد شود، بخشوده میشود.»
«من مَاتَ على حب آل مُحَمَّد مَاتَ شَهِيدا مغفورا لَهُ تَائِبًا مُؤمنا مُسْتَكْمل الْإِيمَان...[5] هرکس بر محبت آل رسول بمیرد، ... در حالی میمیرد که بخشوده شده، و توبه کار از دنیا رفته است...»
پینوشت:
[1]. نسفی، العقائد النسفیة، ص148. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[2]. فخرالدین رازی، تفسیر الرازی، ج3، ص55. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[3]. مازندرانی، مولی صالح، شرح الكافي-الأصول و الروضة، ج6 ، ص 37، ح6 .
[4]. ابنحجر هیتمی، الصواعق المحرقة على أهل الرفض والضلال والزندقة، ج2، ص446، مؤسسة الرسالة – لبنان، الطبعة الأولى، 1417هـ. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[5]. همان، ص664.
افزودن نظر جدید