اخبار اهل سنت
در ایام سالگرد رحلت امام خمینی (ره)، عبدالحمید به اعتراضاتش نسبت به نظام ادامه داد؛ در حالی که سالهای قبل به تجلیل از امام (ره) و انقلاب میپرداخت. او حتی در قسمتی از سخنش گفت: «دولتها میآیند و میروند؛ حتی نظامها هم میآیند و میروند و هیچ نظام و سیستم و حاکمیتی، اعم از اسلامی و غیر اسلامی برای همیشه نمیماند.» او که از برکت انقلاب به همه چیز رسیده است، قدردان این نعمتها نیست.
برخی علمای اهل سنت که دلبستگی مذهبی به طالبان دارند، به جای اینکه از موضع رئیس جمهور در پیگیری حقابه هیرمند قدردانی کنند، با تندی به ایشان نهیب زده و این هشدار را غیر دیپلماتیک خواندند؛ در حالی که طالبان با ادعای خشکسالی و نبودن آب، به قرارداد عمل نمیکند و کارشناسان ایرانی را برای تأیید ادعای خود نمیپذیرد. با چنین افرادی چگونه باید گفتگو کرد؟ آیا راهی جز هشدار و ضرب الاجل یکماهه باقی میماند؟
عبدالحمید که یکی از انتقاداتش به نظام اسلامی، اتهام تبعیض است در این هفته اینگونه گفت که «اولین تبعیض و بدعتی که در قانون اساسی به تصویب رسید، این بود که رئیسجمهور نمیتواند زن باشد، در حالیکه آنان بیش از نصف جمعیت کشور را تشکیل میدهند»؛ در پاسخ این سخن باید گفت که این مطلب مخالف نظر تمام مذاهب اسلامی است و دلیلی بر جواز ولایت زنان در اسلام وجود ندارد.
به مناسبت برگزاری انتخابات در ترکیه، مولوی «عبدالحمید» بهانهای برای انتقاد به نظام اسلامی ایران پیدا کرد و انتخابات ترکیه را آرمانی و خواست ملت دانست؛ درحالیکه این پیشنهاد مخالف با اسلام، قرآن، قانون اساسی و سیره مسلمین است. نظرات وی که به اشتباه آن را «اسلام اعتدالی» خوانده است، همان اصطلاح «اسلام آمریکایی» به تعبیر امام خمینی (ره) است که مردم در مقابل آن قیام کردند و حکومت اسلامی را تشکیل دادند.
اختلافی که حدود ۱۶۵ سال بین ایران و افغانستان حل نشده، مسئله حقابه سیستان از رود هیرمند افغانستان است که ۵۱ سال قبل قرار شد که در سالهای معمولی حدود ۱۲ درصد سهم سیستان باشد، ولی ۲۵ سال است که به بهانه خشکسالی، ورودی آب هیرمند به دریاچه هامون مرتباً کاهش یافت و دریاچه هامون خشک شد. رئیس جمهور ایران به مقامات افغانستان هشدار داد که اگر به تعهد خود عمل نکنند، ایران حق برخورد قانونی با حکومت افغانستان را دارد.
عبدالحمید علت اغتشاشات را به نحوه برگزاری انتخابات مربوط دانست و میگوید نظارت شورای نگهبان مانع ورود نخبگان و متخصصان بیدین شده است. ورود وی به انتخابات از این جهت است که در این ایام خود را نماینده گروهی جا زده و مطالبات گستردهای را مطرح میکند تا از این باب باجی بگیرد؛ اکنون نیز خود را نماینده تمام اهل سنت و اقلیتهای غیر مسلمان دانسته و رد صلاحیتها را نشانه گرفته و قصد دارد اطرافیانش که پایبندی به نظام، علت رد صلاحیتشان است را تأیید کنند.
عبدالحمید با سوءاستفاده از اوضاع بد اقتصادی کشور، کل نظام را ناکارآمد جلوه میدهد و راه حل او این است که متخصصین بیدین که کشور و منافع کشور را قبول دارد و مدیر لایقی است را تأیید صلاحیت کنید؛ این سخن ایرادات زیادی دارد، ازجمله اینکه مشخص نیست که منبع اخباری که به عبدالحمید میرسد، کجاست؛ خبرها امیدوارکننده است و نیز امکان اثبات این ویژگیها نیست و اگر باشد هم باید گروهی آن را احراز کنند.
عبدالحمید انتخابات در ایران را غیر آزاد دانست و مدعی شد سیستم نظارتی برای احراز صلاحیت کاندیداها باعث شده افراد ناکارآمد تأیید شوند و آنان نتوانند کشور را مدیریت کنند و این اغتشاشات به همین دلیل ایجاد شده است؛ در حالیکه انگیزه اغتشاشگران مخالفت با احکام اسلامی بود و آزادترین انتخاباتها در ایران برگزار میگردد؛ در تمام دنیا نیز شرایط مشابهی برای احراز صلاحیت داوطلبین در انتخابات وجود دارد.
در دانشگاهی در مراکش، پایان نامهای درباره خرافاتی که در صحیح بخاری وارد شده، دفاع شده و جنجالی در جهان عرب به راه انداخته است؛ اهل سنت انتقاد به صحیح بخاری را برنمیتابند؛ این کتاب را هالهای از قداست فرا گرفته و کمتر کسی در صحّت احادیث آن و جرح راویانش جرأت تردید داشته و معتقدند راویان احادیثِ صحیح بخاری و مسلم، از هرگونه عیب و نقص و انتقاد مبرا هستند.
عدهای از علمای اهل سنت هر منطقه از سیستان و بلوچستان نزد عبدالحمید آمده و با ابراز ارادت، از مواضع او حمایت میکنند؛ وی در پی یارگیری سیاسی در مخالفت با نظام جمهوری اسلامی است و از همراهی علمای اهل سنت خارج از کشور ناامید شده و به دنبال کسب آبرو است؛ در این بین سخنانی شبیه مخالفین گذشته جمهوری اسلامی زده است که از وی قدرتمندتر بوده و با لجاجتشان نابود شدند. وی گفته است انتقادات گذشته بهگونهای مطرح میشد که کسی نرنجد، اما بعد از این ...
بار دیگر عبدالحمید در زاهدان در قالب سخنان خیرخواهانه علیه مسئولین انتقاد کرد و در مورد مشکلات اقتصادی، نظراتی کارشناسی بیان کرد؛ راهکار او این بود که باید ارزش پول ملی برگردد و هر دلار به هزار تومان تبدیل شود که در این صورت تمام مشکل کارگران حل شده و همه خانهدار میشوند. با این طرح، صادرات از بین میرود؛ واردات ارزان شده و تولید ملی نیز نابود خواهد شد و تنها راه درآمد کشور از فروش نفت خواهد شد که طرحی است برای نابودی سریع ایران!
بار دیگر عبدالحمید در زاهدان در قالب سخنان خیرخواهانه علیه مسئولین انتقاد کرد و در مورد مشکلات اقتصادی گفت: «شما فرصت داشتید، تحریمها را نتوانستید حل کنید! هستهای چه اندازه ارزش داشت! این تحریم به نفع آقازادهها بود که نفت را بردند در بازار سیاه فروختند و استفاده کردند.» این سخنان بجز مطالب کذب و تشویش اذهان عمومی، غیر عاقلانه است؛ چون گمان میکند اگر از هستهای دست بر میداشتیم، استکبار تحریمها را بر میداشت، در حالیکه آنها نقض حقوق بشر و سیستم موشکی و دفاعی را بهانه میکردند و تحریمها را ادامه میدادند.
علمای اهل سنتی که قبلاً مدافع و حامی عبدالحمید بودند، پس از موضعگیریهای وی در اغتشاشات، نهتنها با وی همراهی نکردند، بلکه از او به سبب حمایت از اسرائیل، بهائیت، بیحجابی و نفی اعدام انتقاد کردند و احکام اسلامی را به وی گوشزد کردند؛ وی که انتظار عدم همراهی از علمای اهل سنت خارج را نداشت، به دنبال کسب آبروی خود است و در این راستا دیداری با عالمنمایان ایرانشهر داشته که در حمایت از وی بیانیه صادر کردند.
بار دیگر عبدالحمید در زاهدان در قالب سخنان خیرخواهانه علیه مسئولین انتقاد کرد و به بهانه رساندن سخن مردم به حاکمیت از عدهای قاچاقچی که اعدام شدهاند حمایت کرد؛ دفاع وی از قاچاقچیان مواد مخدر، دفاع از مردم و رساندن سخن آنان به حاکمیت نیست، بلکه دفاع از جنایتکارانی است که سبب متلاشیشدن زندگی هزاران نفر از مردم بیگناه کشور بر اثر مصرف مواد مخدر شده و خسارات بسیاری بر کشور تحمیل گردیده است!