دفاع برخی علمای اهل سنت از طالبان
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ حقابه ایران از هیرمند، به دادخواست حقوقی ایران از آب رود هیرمند در منطقه سیستان اشاره دارد؛ این رود در گذشته در هر دو کشور افغانستان و ایران جاری بود، ولی جدایی هرات از خاک ایران در ۱۶۵ سال قبل به موجب معاهده پاریس و خودداری گسترده حاکمیت افغانستان از جاری ساختن رود هیرمند در خاک ایران، مسئله حقابه رود هیرمند را به یکی از مسائل مهم سیاسی، اجتماعی و زیستمحیطی دو کشور مبدل ساخت.
در سال ۱۳۱۷ بین دولت ایران و افغانستان توافق شد همه ساله، آب رودخانه هیرمند، به صورت مساوی میان دو کشور تقسیم شود. این توافق توسط دولت ایران تصویب شد، اما مجلس افغانستان حاضر به تصویب آن نشد و در پی آن، شروع به کندن نهرهایی به صورت مهندسی شده کردند که این اقدام، ایران را از بخش عمده آب هیرمند محروم کرد. این اختلافات همچنان ادامه داشت و حتی زد و خورد بین مردم در دو کشور بر سر آب هیرمند صورت گرفت و در افغانستان همواره در اطراف هیرمند، نهرهایی ایجاد میشد که باعث کاهش آب هیرمند برای ایران میشد؛ آنان در مسیر رود هیرمند نهر جدیدی حفر کردند که موضوع به رسانهها کشید و اعتراضات برانگیخت و با عدم همراهی افغانستان، دولت ایران تصمیم به شکایت به مراجع بینالمللی گرفت که مذاکراتی با میانجیگری آمریکا آغاز شد؛ اما با طولانی شدن این مذاکرات و نتیجه نگرفتن از آن در سال ۱۳۳۳ با از بین رفتن مقدار زیادی از محصولات منطقه سیستان، حدود ۳۶ هزار نفر به افغانستان و عدهای هم به گرگان و تهران کوچ کردند. عدهای از سرداران و سران ایلات سیستان و مالکان در تلگرافخانه تحصن کرده، خطاب به نخستوزیر وقت اعلام کردند که اگر در مرکز، عملی مقدور نیست، برای احقاق حق خود، ما اهالی سیستان شخصاً اقدام میکنیم؛ در پی این شکایت، هیئتی از طرف دولت به سیستان فرستاده شد و در نتیجه کوششهای دولت، آب هیرمند باز شد.
سرانجام در توافقی که در سال ۱۳۵۱ شمسی صورت گرفت، مقرر شد در هر ثانیه ۲۶ متر مکعب آب (معادل ۸۲۰ میلیون متر مکعب در سال) سهم سیستان و دریاچه هامون در سالهای معمولی و نرمال آبی باشد. این معاهده، سال معمولی و نرمال آبی را اینگونه تعریف کرد که سالی که در حوزه دریایی هیرمند چیزی حدود شش میلیارد و ۵۰۰ میلیون متر مکعب آب باشد، سال نرمال است و بر اساس محاسبه حقابه ایران، سالانه ۸۲۰ میلیون متر مکعب، حدود ۱۲ و نیم درصد به سیستان میرسد.[1]
علیرغم انعقاد قرارداد حقآبه هیرمند، از اواخر دهه ۱۳۷۰ و همزمان با کاهش بارش سالانه و گسترش خشکسالی بر سیستان، میزان ورودی آب رود هیرمند به دریاچه هامون مرتباً کاهش یافت و نبود دولت قدرتمند در افغانستان، ساخت بند کجکی بر روی هیرمند، نصب و به کارگیری انواع پمپ در مسیر رود هیرمند برای کشاورزی در افغانستان، خشک شدن دریاچه هامون، هفتمین تالاب بینالمللی جهان را در پی داشت. این مسئله موجب قطع منبع زندگی ۴۰۰ هزار سیستانی، کاهش چشمگیر پرندگان بومی سیستان، رو به انقراض نهادن گاو سیستانی، تنگدستی و ناامنیهای متعاقب آن، به واسطه فعالیت قاچاق مواد مخدر و گروههای تروریستی، مهاجرت گسترده سیستانیها به مناطق شمالی ایران و زوال روزافزون صنایع دستی سیستان شده است.
طالبان دو سال است که بر افغانستان مسلط شده و ادعا میکند که به توافق سال ۱۳۵۱ پایبند است، به شرطی که آب به میزان عادی در بند کجکی وجود داشته باشد. آنها به بهانه خشکسالی، آبی که به سمت ایران در جریان بود را بستند. مدتی بود که مسئولین کشور از سران افغانستان تقاضای ادای حق ایران در مورد حقابه هیرمند را داشتند و با اینکه نقشههای ماهوارهای، وجود آب در این بند را نشان میداد، ز درخواست ایران، سرباز زده و مدعی میشدند که آب کافی نیست. در چنین شرایطی، رئیس جمهور ناچار شد که با جدیت و هشدار بار دیگر بر حق ایران تأکید کند که برخی از مسئولین افغانستان، این هشدار را بیاحترامی پنداشتند.
در ایران نیز علمای اهل سنت که دلبسته طالبان و افغانستان هستند، به جای اینکه از این موضع رئیس جمهور قدردانی کنند، با سخنانی گلایه آمیز یا کلامی تند به ایشان نهیب زده و این هشدار را غیر دیپلماتیک ارزیابی کردند[2] و سفارش کردند که باید با گفتگو این مشکل را حل کنید. مشکل طالبان این است که حتی پس از این هشدار، با ادعای خشکسالی مدعی است که اگر آب موجود باشد، آنها به قرارداد عمل میکنند. ایران پیشنهاد داده که عدهای کارشناس ایرانی به محل اعزام شوند و اگر تأیید کنند که آب کم است، طالبان فعلاً حقابه را ندهد تا میزان آب به حد معمول که در توافق ذکر شده، برسد؛ اما سران طالبان نپذیرفته و میگویند در توافق چیزی درباره اعزام کارشناس ایرانی نیامده است.
به نظر میرسد موضعگیری برخی از مولویهای اهل سنت و برخورد تند با رئیس جمهور، به نوعی عقدهگشایی باشد. آنان خود میدانند با افرادی که سخن منطقی را نمیپذیرند، نمیتوان گفتگو کرد؟ آیا راهی جز هشدار و ضرب الاجل یکماهه باقی میماند؟ این دوران، دیگر زمان پنهان کردن امر ملموسی مانند رودخانه و آب پشت سد نیست، چراکه نقشههای ماهوارهای میزان آبها و انشعابات جدیدی که بر رودخانهها زده میشود را میتوانند مشخص کنند.
پینوشت:
[1]. فارس نیوز، «سومین دریاچه بزرگ ایران چگونه از نقشه حذف شد»، ۲۴ آذر ۱۳۹۲.
[2]. سخنان عبدالحمید در نماز جمعه زاهدان در ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۲ و عبدالرحمن عمرزهی امام جمعه مسجد الحسنین ایرانشهر.
افزودن نظر جدید