عکس
ابنتیمیه، نه تنها با امیرمؤمنان (علیه السّلام) علناً دشمنی میورزد، بلکه از قاتل آن نیز دفاعهای سرسختانه میکند؛ چنانکه وی در «منهاج السنة النبویة» مینویسد: «آن که علی (علیه السّلام) را کشت، اهل نماز، روزه و خواندن قرآن بود اعتقاد داشت کشتن علی (علیه السّلام) مورد رضایت خدا و پیامبر (صلی الله
ابنتیمیه در اهانتی دیگر تمام دوران خلافت امیرمؤمنان (علیه السّلام) را بدترین دورانها دانسته و تعبیرات زشتی را نسبت به آن به کار میبرد: «به خوبی روشن است که دوران خلفای سهگانه از روی مصلحت و لطف الهی دوران بزرگترین الطاف و مصلحتهای خداوندی بود؛ در حالی که دوران خلافت علی (علیه السّلام) زمان
ابنتیمیه میگوید این سخن روافض (شیعیان) که پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) فرموده: «علی با حق و حق با علی است و این دو هرگز از هم جدا نمیشوند و در کنار حوض بر من وارد میشوند» از بزرگترین دروغها و نادانی آنهاست.
قفاری مدعی است که اخبار اشتباه ائمه معصومین (علیه السلام) از غیب، در پرتوی عقیده بداء جبران شده است.
قفاری از مبلغان وهابی مدعی است که عقیده بداء در نزد شیعه به عنوان سرپوشی بر اشتباهات ائمه معصومین (علیهم السلام) در خبر از غیب، به کار برده میشود. او به عنوان مثال به مساله اتمام دولت بنیعباس اشاره کرده و بر این باور است که خبر غیبی امام معصوم (علیه السلام) در این باب صحیح نبوده است.
امام علی (علیه السلام) فرمودند: سلونی فان عندی علم الاولین و الآخرین: از من بپرسید، همانا علم اول و آخر در نزد من است. صدوق، محمد بن علی، التوحید، قم، جامعه مدرسین، 1398 ه، ص 305. لینک مقاله: https://www.adyannet.com/fa/news/27745
ابنتیمیه در اثبات خدای مرئی، به برخی ادلّهی نقلی نیز اشاره کرده که از جملهی آنها احادیث ذیل است: «قال (صلی الله علیه و آله): انکم سترون ربکم کما ترون الشمس و القمر.
ابنتیمیه نخواسته به جسمانی بودن حقّ تبارک و تعالی بهطور صریح اعتراف کند. او معتقد است که ادلّهی نقلی و براهین عقلی به جواز رؤیت حقّ، دلالت دارد و منکران رؤیت خداوند در برابر ادلهی عقلی به عجز و ناتوانی خود اعتراف میکنند.
ابن تیمیّه میگوید: «چون واجب الوجود از حیث وجود کاملترین موجود بوده، لذا دورترین اشیاء به نیستی است، پس برای مرئی بودن، شایستهترین موجودات بهشمار میآید.
ابن تیمیّه از اندیشمندان مشهور عالم اسلام است که در اثر مخالفت با فلسفه و جمود بر ظواهر به وادی خطرناک جسمانیت خداوند وارد شده و مرئی بودن خداوند را پذیرفته است. او معتقد است موجود قائم به نفس و غیر قابل اشارهی حسّی و غیرقابل رؤیت وجود خارجی ندارد.
ابن تیمیه در کتاب منهاج السنة (شما بخوانید منهاج البدعة) مینویسد: «به روافض (شیعیان) گفته میشود: اگر ناصبیها به شما بگویند: «علی (علیه السلام) خون مسلمانان را حلال دانست و بدون دستور خدا و پیامبر برای ریاست خودش جنگید -و حال آنکه حضرت حضرت فرموده: فحش دادن به مسلمان سبب فسق است و جنگ با او ک
ابن تیمیه حقیقت دیگری را که دوست و دشمن به آن اعتراف کردهاند را منکر گردیده: «این سخن پیامبر که علی در قضاوت کردن از همه صحابه شایستگی بیشتر دارد، در حالی است که لازمه قضاوت، آگاهی و دینداری است، بدین جهت مشخص میگردد که این حدیث بی سند، غلط و غیر قابل استدلال بوده و هیچکس آن را در کتابهای رو
«قفاري: و تجد هذا المعنی فی اخبار الاثنی عشریه فانهم قد اشاعوا بین اتباعهم ان ائمتهم "یعلمون ما کان و ما یکون و لا یخفی علیهم الشی"» «قفاری: این معنا (علم غیب امامان) در تراث روایی شیعیان ذکر شده است، ایشان میان پیروان خود این مساله را که امامان ما کان و ما یکون را می شناسند و بر ایشان
عدهای برای کسب فضیلت بزرگان خویش و تبلیغ مذهبشان، با استناد به یک خواب، اینگونه میگویند که: ابوعبدالله حسین جوهری، پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) را در خواب دیده و از آن حضرت میپرسد: بهترین مذهب، مذهب چه کسی است؟
ابن تیمیه، در بسیاری موارد، حتی چشم دیدن مقامات علمی امیرالمؤمنین که دوست و دشمن بدان معترفند را ندارد؛ به همینرو، میکوشد تا این مقام را نیز انکار کرده و دشمنی آشکار خود را به نمایش گذارد و از سوی دیگر، موقعیت علمی دیگرانی که خودشان اعتراف به ناآگاهی و عجز علمی داشتهاند را بالا ببرد؛ وی در این