جمود در اصول اعتقادات
ابن تیمیّه میگوید: «چون واجب الوجود از حیث وجود کاملترین موجود بوده، لذا دورترین اشیاء به نیستی است، پس برای مرئی بودن، شایستهترین موجودات بهشمار میآید. اگر ما او را نمیبینیم به این علت است که چشمان ما توانایی رؤیت او را ندارد، نه اینکه رؤیت او فینفسه ممتنع بهشمار آید» «فکل ماکان وجوده أکمل کان أحقّ بأن یُری و کل مالم یمکن أن یری' فهو اضعف وجوداً ممایمکن أن یُری' فالاجسام الغلیظة احقّ بالرؤیة من الهواء و الضیاء احقّ بالرؤیة منالظلام. لان النّور اولی بالوجود و الظلمة اولی بالعدم و الموجود الواجب، اکمل الموجودات وجوداً و ابعد الاشیاء عن العدم فهو احقّ بأن یری.» ابن تیمیه، منهاج السنة النبویة، تحقیق: محمد رشاد سالم، جامعة الإمام محمد بن سعود الإسلامیة، چاپ اوّل، 1406 هـ، ج 2، ص 332. این سخن ابن تیمیّه بهخوبی نشان میدهد که جمود بر ظواهر، آن هم در مورد اصول اعتقادات تا چه اندازه میتواند انسان را به زبوناندیشی و ظاهربینی کشانده و از واقعیات دور کند. کسانیکه با مباحث فلسفی آشنایی دارند، به خوبی میدانند که رؤیت به معنی ادراک حسی، مستلزم جسم بودن مرئی است و آنچه از آثار جسم محسوب میشود در زمرهی مسائل هستیشناسی قرار نمیگیرد. درحالیکه ابن تیمیّه مرئی واقع شدن را علامت شدّت هستی و کمال وجودی میداند. لینک مقاله: https://www.adyannet.com/fa/news/18230
افزودن نظر جدید