مباحث تاریخی
معاویه پس از صلح با امام حسن مجتبی (علیه السلام) و احساس امنیت از ناحیه آن فروغ امامت، برای جلوگیری از سقوط سلطنت خود و تثبیت آن در خاندانش با غلظت و شدت فراوان به تحریف ارزشها روی آورد. دگرگون سازی سخنان رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) و توجیه آنها به نفع بنی امیه و علیه اهلبیت (علیهم السلام) کاری رایج گردید. در این مقاله به بررسی نظر علما در این مورد می پردازیم.
آیا با وجود قرآن نیازی به امام منصوب از جانب الهی برای هدایت نیست!! قبول داریم که خداوند در کتاب هدایت آنچه را که برای هدایت انسانها لازم و ضروری است را بیان داشته است باید گفت مسئله امامت، خود از اموری است که پروردگار متعال در همین کتاب هدایت در جای جای آن، به آن رهنمون گشته است و دیگر اینکه به گواه تاریخ عدم نیاز امت اسلامی با وجود قرآن در بینشان، ادعایی باطل است.
از دیگر شبهاتی که اهلسنت به شیعه وارد میکنند این است که به چه دلیل شیعیان خلافت خلفا را نمیپذیرند در حالی امام علی (علیه السّلام) خلافت آنان را تایید میکرد؟ برای پاسخ به این شبهه باید به مواردی همچون شرایط موجود بعد از رحلت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و خطر از هم گسیختگی جامعه اسلامی را در نظر گرفت که به شرح آن در ادامه میپردازیم.
اینان که به گواه تاریخ اساسا از داشتن دختر، شرم داشتند و آن را مایه ننگ و عار خود میپنداشتند، از کدام غیرت سخن میگویند؟ آنان که طفل تازه به دنیا آمده خود را زنده زنده به داخل گور میفرستادند، چگونه است که غیرت عربی را مانع ظلم به زنان میدانند؟
کدورت فاطمه سلام الله علیها از شیخین در حد یک مسئله و مشاجره لفظی کوتاه و ناچیز نبوده است و شدت آن در حدی بود که ایشان حتی راضی نشدند که پس از مرگشان نیز آن افراد در تشیع جنازهشان حاضر شوند؛ بنابراین به مولا امیرالمومنین علیه السلام وصیت نمودند که او را شبانه و بدون حضور آن افراد به خاک بسپارند.
امام (علیه السلام) هرگز در مساله خلافت و امامت با خلفا مصالحه نکرده و پیوسته از مظلومیت و حق غصب شده خود میگفت و نسل را از حقایق آگاه میساخت.
جلال الدین سیوطی (911 ه ق) مفسر، ادیب و عالم مشهور اهل سنت، در کتاب خود چنین آورده است: «هنگامی که مردم با ابوبکر بیعت کردند، علی (علیه السلام) و زبیر نزد فاطمه سلام الله علیها آمده و با او مشورت نمودند و چون خبر به عمر رسید، او درب خانه فاطمه آمد و گفت: ای دختر پیامبر، پس از پدرت، کسی گرامیتر از تو، نزد ما نیست؛ اما این محبت، مانع از آن نخواهد شد که اگر این افراد در خانه تو جمع شوند، من دستور ندهم این خانه را بر اهل آن به آتش کشند»
داستان هجوم به بیت وحی از آنجا آغاز میگردد که خلیفه اول، عمر را مامور بیعت گرفتن برای خود از امیر المومنین امام علی علیه السلام و هر آنکس که در خانه آن حضرت پناه گرفته بود، کرد. چنانچه منابع تاریخی بر این سخن گواهی می دهند.
تاریخ گواهی میدهد که همان عدهای که مانع نگارش وصیتنامه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم شدند، چشم طمع به خلافت دوخته بودند و پس از اینکه با تشکیل شورایی خود را خلیفه مسلمین خواندند، برای گرفتن بیعت به خانه امیرالمومنین هجوم برده و همسر ایشان را مجروح ساخته به گونهای که جنین آن حضرت، سقط گردید.ایشان به این عمل خود پایان نداده و امیر المومنین را کشان کشان به مسجد بردند که البته در نهایت نیز موفق به اخذ بیعت از آن حضرت نشدند.
یکی از شبهاتی که طرفداران سران سقیفه برای رفع اتهام تهاجم به خانۀ حضرت زهرا ( علیها السّلام )، مطرح میکنند این است که میگویند: چگونه شیعیان ادعا میکنندخلیفۀ دوم، قاتل حضرت زهرا ( علیها السّلام ) است و حال آنکه حضرت علی ( علیه السّلام ) دخترش امکلثوم را به ازدواج خلیفۀ دوم در آورده است؟ در این مقاله به پاسخ این شبهه میپردازیم
از جمله مطاعنی که متوجه خلفاست،جریان هجوم ایشان به بیت وحی و به آتش کشیدن آن و به عبارت دیگر، هتک حرمت آن خانه است. لذا پیروان مکتب سقیفه همواره و در طول تاریخ تمام تلاش خویش را برای انکار و یا کتمان و حداقل تحریف این واقعۀ تلخ به کار گرفتهاند تا بتوانند این لکه سیاه را از پرونده رفتار خلفا با خاندان رسالت، محو نمایند.
برخی پیروان وهابیت چنین وانمود می کنند که شیعه به دستورات نبوی عمل نمیکند کند.شیعیان کسانی هستند که دستورات نبوی را متروک گذاشتهاند و خود بدعتهایی را در دین به وجود آوردهاند. ایشان میگویند: شيعه نسبت به دستورات پیامبر بیاعتناست، لذا شیعیان از دایره اسلام خارجند.
در راستاي موجّه دانستن تمامي صحابه، طرفداران عدالت صحابه چارهای جز توجيه كليه رفتارها و اعمال سلف ندارند و همگی در مقام پاسخگويی به چرايی اقدامات حضرت زهرا سلام الله علیها در برابر خليفة اول دست به توجيه هر دو طرف زدهاند. حضرت زهرا سلام الله علیها امام علي و ام ايمن را به عنوان شاهد معرفي میکند. در عوض عمر بن خطاب و عبدالرحمن بن عوف شهادت ميدهند كه پيامبر عوايد آن را ميان فقرا تقسيم ميكرد.
کتمان حقایق و وقایع بعد از رحلت نبی مکرم اسلام ، بهترین راه حل برای فرار از شبهه عدم مشروعیت خلافت خلفاست. در مساله جریان هجوم به خانه وحی و شهادت حضرت زهرا حتی برای نسل جوان اهل سنت هم سردرگمی و حیرانی پدید آمده به گونهای که بعضی از جوانان اهل سنت هیچ خبری از جریان شهادت حضرت زهرا ندارند. و علتش هم این است که علمای ایشان در قضیه حضرت زهرا ساکت شده یا حقایق را انکار و کتمان کردهاند.