امام علی ( علیه السّلام ) خلفا را تأیید میکرد، چرا شیعیان خلافت آنان را نمیپذیرند؟
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ از دیگر شبهاتی که برخی از اهل سنت به شیعیان وارد میکنند این شبهه میباشد که امام علی ( علیه السّلام ) خلافت خلفا را تأیید میکرد، به چه دلیل شیعیان خلافت خلفا را نمیپذیرید؟
پاسخ:
امبر مؤمنان ( علیه السّلام ) در رویارویی با حوادث پیش آمده پس از رحلت پیامبر اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم ) و به ویژه در رابطه با خلفا سه راه پیش روی داشت:
1. یا آن حضرت میبایست اقدام به قیام علنی میکرد و با ایجاد درگیری به منظور احقاق حق خویش و تغییر مسیر جامعه به سمت اهداف اصلی و حقیقی خود به پا میخاست، ولی برای آن حضرت به وضوح معلوم بود که چنین حرکت و اقدامی در آن موقعیت حساس و سرنوشت ساز که جامعه اسلامی هنوز مراحل نخستین رشد و کمال خود را میگذرانید و خطر ارتداد و از هم پاشیدگی برای آن وجود داشت تا چه اندازه میتوانست خطرناک باشد.
2. انزوا و گوشه نشینی مطلق آن حضرت، به صورتی که در هیچ یک از مسایل داخلی و خارجی امت اسلامی کوچکترین دخالتی نکرده و بیتفاوت نسبت به هر آنچه پیش میآید، تنها به زندگی و معیشت خود بپردازد؛ چنین رویهای گرچه زیان کمتری نسبت به شیوه نخست داشت، ولی اتخاذ چنین روشی با روح ایمانی و تقوای علی ( علیه السّلام ) سازگار نبود، چرا که این روش مخصوص کسانی است که در هوای قدرت و ریاست و در پی تحقق امیال و آرزوهای نفسانی خویش است آنان که با به میدان آمدن و پیروزی رقیب به کلی خود را از تمامی جریانات کنار کشیده و با قهر، گوشه گیری مطلق گزیده و از هر مشکلی که برای جامعه و حکومت پیش آید استقبال میکنند تا شاید این معضلات به تضعیف موقعیت رقیب و تقویت شخصیت و موضع ایشان منجر شود. که راه با روحیۀ آن حضرت سازگاری نداشت.
3. انزوا و گوشه گیری نسبی حضرت، که این راه بهترین راه برای حضرت بود چرا که با این شیوه از طرفی خود را از دخالت مستقیم در جریانها و حوادث برکنار میداشت، و از طرفی آن گاه که مصالح مسلمانان اقتضا میکرد از مشاوره و راهنمایی دریغ نمیفرمود.
علاوه بر این رفتار امام علی ( علیه السّلام ) با خلفا را باید در دو زمینه مورد بررسی قرار داد:
1. به رسمیت شناختن خلافت آنان.
2. همکاری امام با دستگاه خلفا در حل معضلات دینی و مشکلات سیاسی.
این دو مطلب باید از یکدیگر تفکیک شود.
به صورت قاطعانه میگوییم که موضع امام در مورد اوّل کاملا منفی بود و در مورد دوم مثبت.
دلایل منفی بودن موضع امام در مورد نخست:
الف: چگونه میتواند علی ( علیه السّلام ) خلافت دیگران را به رسمیت بشناسد، در حالی که وی از جانب خدا در مواضع مختلف و بالأخص روز غدیر، به عنوان ولیّ مسلمانان و سرپرست آنان معرفی شده است؟
ب: تاریخ سقیفه و بررسی زندگی امام ( علیه السّلام )، حاکی است که آن حضرت با وجود شدیدترین فشارها، دست بیعت به سوی خلفا دراز نکرد.
ج: کلمات امام در موارد مختلف حاکی از آن است که او تا آخرین لحظات زندگی، خود را شایستۀ خلافت میدانست و این که خلافت حق مسلم او بود که از وی گرفته شد. که برای نمونه به یک مورد از آن سخنان اشاره میکنیم:
« فوالله ما زلت مدفوعا عن حقّی مستأثرا علیّ منذ قبض الله نبیّه ( صلی الله علیه و آله و سلم ) حتی یوم الناس هذا ».[1] « به خدا سوگند از روزی که خدا جان پیامبر خویش را تحویل گرفت تا امروز همواره حق مسلم من از من سلب شده است ».[2]
منابع:
[1]. نهج البلاغه، خطبۀ 6.
[2]. کتاب راهنمای حقیقت آیت الله شیخ جعفر سبحانی، ص 647 ـ 653.
افزودن نظر جدید