ایمان پدر و اجداد پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم )

  • 1393/05/18 - 05:20
جماعت بسیاری از اهل‌سنت بر این باورند که پدر و مادر پیامبر اسلام ( صلی الله علیه و آله و سلم ) و اجداد او کافر بوده‌اند، حتی برخی از آنان در اثبات این موضوع کتاب و رساله نیز تألیف کرده‌اند همانند ابراهیم حلبی و علی القاری. فخر رازی می‌گوید: « اصحاب ما بر این گمانند که پدر پیامبر اسلام ( صلی الله علیه و آله و سلم ) کافر بوده است ». که در این مقاله به بررسی این شبهه می‌پردازیم.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ جماعت بسیاری از اهل‌سنت بر این باورند که پدر و مادر پیامبر اسلام ( صلی الله علیه و آله و سلم ) و اجداد او کافر بوده‌اند، حتی برخی از آنان در اثبات این موضوع کتاب و رساله نیز تألیف کرده‌اند همانند ابراهیم حلبی و علی القاری.

فخر رازی می‌گوید: « اصحاب ما بر این گمانند که پدر پیامبر اسلام ( صلی الله علیه و آله و سلم ) کافر بوده است ».[1]

مسلم و غیر او روایت کرده‌اند که شخصی از پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم ) پرسید: پدرت کجاست؟ حضرت فرمودند: در آتش. او هنگامی که به پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم ) پشت کرد حضرت او را خواست و به او فرمود: همانا پدر من و تو در آتشند.[2]

اما علمای شیعۀ امامیه بر این مطلب اتفاق دارند که پدران پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم ) از حضرت آدم ( علیه السّلام ) تا عبدالله، مؤمن و موحّد بوده‌اند اینک به نقل برخی از کلمات آنان اشاره می‌کنیم:

1. محدّث بزرگوار، ابو جعفر علی بن حسین بن بابویه، مشهور به « شیخ صدوق » در این زمینه می‌نویسد: « اعتقاد ما دربارۀ پدر و اجداد پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم ) آن است که همه آنها از حضرت آدم ( علیه السّلام ) تا پدرش مسلمان بوده‌اند ».[3]

2. شیخ مفید در توضیح این جملۀ صدوق می‌نویسد: « پدر و اجداد پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم ) تا حضرت آدم ( علیه السّلام ) موحّد بوده و بر حسب آنچه ابو جعفر شیخ صدوق فرموده به خداوند ایمان آورده بودند، و شیعه که فرقۀ بر حقّ است بر این امر اجماع دارد ».[4]

3. شیخ الطائفه، ابو جعفر طوسی می‌نویسد: « نزد اصحاب ما به اثبات رسیده که در میان آنان کافر وجود نداشته است. و دلیل آنان در این مسئله اجماع فرقۀ بر حقّ است. و در جای خود به اثبات رسیده که اجماع آنان به جهت دخول معصوم در بین آنان حجّت است. و در این مسأله اختلافی بین امامیه نیست ».

ادلۀ ایمان پدر و اجداد پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم )

شیعۀ امامیه بر مدعای خود که همانا ایمان جمیع آباء پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم ) است دلایلی ذکر کرده‌اند که به برخی از آنان اشاره می‌کنیم:

1. اجماع شیعۀ امامیه بر ایمان جمیع آباء پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم ).

2. استدلال به قول خداوند متعال: « الّذی یراک حین تقوم، تقلّبک فی السّاجدین ».[ شعراء / 118 ـ 119 ] معنای آیه آن است که خداوند متعال روح پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم ) را از سجده کننده‌ای به ساجدی دیگر منتقل می‌کند؛ طبق این معنا آیه دلالت دارد بر اینکه جمیع آباء پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم ) مسلمان بوده‌اند. لذا در ذیل این آیه از ابن عباس، امام باقر و امام صادق روایت شده است: همانا پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم ) پیاپی از صلب پیامبری به پیامبر دیگر منتقل می‌شد.[5]

سیوطی از ابن عباس در ذیل آیه شریفه نقل می‌کند که فرمود: « پیامبر دائما در اصلاب انبیا بود تا آنکه مادرش او را به دنیا آورد ».

و نیز از مجاهد در ذیل آیه نقل می‌کند که گفت « رسول خدا از صلب پیامبر به صلب پیامبری دیگر و آنگاه به عنوان پیامبر خدا مبعوث شد ».[6]

3. پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم ) فرمود: « لم یزل ینقلنی الله من أصلاب الطاهرین الی أرحام المطهّرات، حتّی أخرجنی فی عالمکم، و لم یدنسنی بدنس الجاهلیة ».[7] « خداوند مرا دائما و پی در پی از صلب‌های پاکان به رحم‌های زنان پاک منتقل نمود، تا آنکه مرا در عالم شما وارد کرد، و مرا به پلیدی جاهلیّت مبتلا نکرد ».

اگر در میان آباء پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم ) افراد کافری وجود داشت هرگز جمیع آنان را به طهارت متصف نمی‌ساخت، با آن که خداوند متعال می‌فرماید: « إنّما المشرکون نجس ».

ایمان پدر و اجداد پیامبر ( صلی الله علیه و آله وسلم ) از دیدگاه روایات

با مراجعه به روایات شیعه و عامه پی خواهیم برد که روایات فراوانی وجود دارد که به طور وضوح و آشکار دلالت بر ایمان پدر و اجداد پیامبر اسلام دارد، اینک به برخی از آنها اشاره می‌کنیم:

الف: روایات شیعه:

1. کلینی به سندهای خود از امام صادق ( علیه السّلام ) نقل می‌کند که فرمود: « جبرئیل بر پیامبر ( صلی الله علیه و آله سلم ) نازل شد و عرض کرد: ای محمد خداوند جلّ جلاله بر تو درود می‌فرستد و می‌فرماید: همانا من آتش را حرام نمودم بر صلبی که تو را فرود آورده، و رحمی که تو را حمل کرده، و دامنی که تو را کفالت کرده است ».[8]

2. شیخ طوسی به سند خود از جابر بن عبدالله انصاری از پیامبر اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم ) در حدیثی نقل می‌کند: « خداوند چون خواست مرا خلق کند، مرا نطفه‌ای سفید و پاک آفرید. آنگاه آن را در صلب پدرم آدم ( علیه السّلام ) قرار داد. و پیوسته آن نطفه را از صلب پاکی به رحم پاکی تا نوح و ابراهیم ( علیهما السّلام ) منتقل نمود، و اینچنین بود تا به عبدالمطلب رسید. پس مرا بدی‌های جاهلیت اصابت نکرده است ».[9]

3. امیر المؤمنین علی ( علیه السّلام ) در صفات انبیا و مرسلین می‌فرماید:

« پیامبران را در بهترین جایگاه به ودیعت گذارد و در بهترین مکان‌ها استقرارشان داد. از صلب کریمانۀ پدران به رحم پاک مادران منتقل فرمود که هرگاه یکی از آنان درگذشت دیگری برای پیشبرد دین خدا بپاخواست تا آنکه کرامت اعزام نبوت از طرف خدای سبحان به حضرت محمّد ( صلی الله علیه و آله و سلم ) رسید. نهاد اصلی وجود او را از بهترین معدن استخراج کرد. و نهال وجود او را در اصیل‌ترین و عزیزترین سرزمین‌ها کاشت و آبیاری کرد. او را از همان درختی که دیگر پیامبران و امینان خود را از آن آفرید، به وجود آورد، که عترت او بهترین عترت‌ها و خاندانش بهترین خاندان‌ها و درخت وجودش بهترین درختان است. در حرم امن الهی رویید و در آغوش خانوادۀ کریمی بزرگ شد. شاخه‌های بلند آن سر به آسمان کشید که دست کسی به میوۀ آن نمی‌رسد ».[10]

ب: روایات اهل‌سنّت

1. ترمذی به سند خود روایت کرده که رسول خدا ( صلی الله علیه و آله و سلم ) فرمود: « همانا خداوند مردم را آفرید و من را در میان بهترین آنان و بهترین فرقه‌ها و بهترین دو دسته قرار داد. سپس قبیله‌ها را اختیار کرد و مرا در بهترین قبیله قرار داد. و نیز خانواده‌ها را اختیار نمود آنگاه مرا در بهترین خانواده قرار داد. پس من بهترین مردم از جهت نفس و خانواده‌ام ».[11]

2. قندوزی حنفی از طبرانی به سندش نقل می‌کند که رسول اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم ) فرمود: « من همواره از شخصی اختیار شده به شخصی دیگر اختیار شده منتقل شدم ».[12]

3. هیثمی به سندش از ابن عباس در تفسیر آیۀ شریفۀ « و تقلّبک فی السّاجدین » نقل می‌کند که پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم ) فرمود: « از صلب پیامبری به صلب پیامبری دیگر منتقل شدم تا آنکه به پیامبری رسیدم ».[13]

 

 

منابع:

[1]. صفة الصفوه به نقل از صحیح مسلم، ج 1، ص 172.
[2]. مفاتیح الغیب، ج 4، ص 103.
[3]. تصحیح الاعتقادات، ص 117.
[4]. همان.
[5]. تاریخ الخمسین، ج 1، ص 234 ـ 235.
[6]. الدرّ المنثور، ج 5، ص 98.
[7]. مجمع البیان، ج 4، ص 322.
[8]. کافی، ج 1، ص 446.
[9]. امالی طوسی، ص 499.
[10]. نهج البلاغه، خطبۀ 94.
[11]. سنن ترمذی، ج 5، ص 192.
[12]. ینابیع المودّه، ج 1، ص 15.
[13]. مجمع الزوائد، ج 7، ص 86.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.