اسناد
در روایتی به نقل از عکرمه آمده: «هنگامیکه رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) فاطمه (علیهاالسلام) را به همسری علی (علیهالسلام) درآورد، ازجمله جهازی که به او داده شده بود، تختی بندی بود که بندهایش طنابهای لیفی بود و متکایی که از لیف خرما انباشته بود و ظرفی چرمین برای آب خوردن و مشکی برای آب اندوختن،
ابواسامه، از مجالد، از عامر به نقل از علی (علیهالسلام) نقل میکند: «هنگامیکه با فاطمه ازدواج کردم من و او بستری جز پوست گوسفندی نداشتیم که شبها بر آن میخوابیدیم و روزها روی آن برای شتر آبکش خود علف میریختیم و من و او را خدمتکاری جز خود او نبود.»
واقدی در روایتی به نقل از ام ایمن آورده است که «پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) آمد و کنار در حجره ایستاد و سلام داد و اجازه خواست و چون اجازه داده شد وارد شد و پرسید آیا برادرم اینجاست؟ ام ایمن میگوید: پرسیدم ای رسول خدا پدر و مادرم فدای تو باد، برادرت کیست؟
پس از ازدواج امیرالمؤمنین و فاطمه زهرا (سلاماللهعلیها)، پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) به علی (علیهالسلام) فرمود: «اکنون برای عروس باید ولیمه داد، سعد گفت: من گوسفند نری دارم و گروهی از انصار هم چند کیلو ذرت فراهم آوردند و چون شب زفاف فرا رسید، فاطمه (علیهاالسلام) را به خانه علی (علیهالسلام) بر
در صحیح مسلم آمده است که در میان آن تعدادی که در عقبه قصد ترور پیامبر را داشتند، مردی با حذیفه در بین مردم سخنانی را ردّ و بدل کرد و به حذیفه قسم میداد که بگو تعداد آنان چند نفر بود؟ مردم به حذیفه گفتند: حال که از تو پرسیده به او خبر ده! حذیفه گفت: به ما خبر داده شده که آنان 14 نفر بودند.
بیهقی، عالم اهل سنت، در مورد جریان ترور پیامبر در لیله عقبه از قول حذیفه میگوید: عمّار ياسر در جلوی شتر پیامبر و من در پشت سر شتر، (یا بالعکس) قرار گرفتیم. چون به عقبه رسيدیم، 12 سوار ديدم، به پیامبر اشاره دادم؛ بر آنان بانگ زدیم تا اینکه برگشتند.
پیامبر اکرم در طائف، با حضرت علی (علیهالسلام) نجوا میکرد که این نجوا طولانی شد؛ آثار ناراحتی در چهره برخی از صحابه، (خلفاء) پدیدار شد و گفتند: امروز نجوایش به درازا کشید که پیامبر فرمود: من نبودم که او را برای نجوا برگزیدم، بلکه خداوند او را انتخاب کرد.
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) در حق علی (علیهالسلام) فرمودند: «این امیر نیکان است و کشندهی تبهکاران، هر که او را یاری کند، یاری میشود و هر که او را خوار و ذلیل کند، خوار و ذلیل میشود.»
مختصر تاریخ دمشق، ابنمنظور، ج17، ص355و356.
نافع بن جبیر، یکی از قریشیان در مورد ترور پیامبر در تبوک میگوید: پیامبر اکرم نام منافقین شب عقبه در تبوک را به غیر از حذیفه به کسی خبر نداد؛ آنها 12 نفر بودند که در بین آنان هیچ قریشی نبود و همه از انصار و وابستگان به انصار بودند.
مختصر تاریخ دمشق، ابنمنظور، ج6، ص253.
در صحیح بخاری از عبدالله بن مسعود نقل شده که میگفت: ما صدای تسبیح غذا را در حالیکه پیامبر تناول میفرمود، میشنیدیم؛ (یعنی وقتی غذا در دستان پیامبر بود) و دست گوسفند مسموم با آن حضرت سخن گفت و به او خبر میداد که داخل گوشت سمّ ریختهاند؛ همچنین حیوانات اهلی و وحشی و جمادات، به نبوت پیامبر شهادت
در روایتی از ابوهریره آمده پس از فتح خیبر گوسفندی به پیامبر هدیه شد که در آن سم بود، پیامبر یهودیان را احضار فرمودند، از آنها سؤال کردند: در این گوسفند سم ریختهاید؟ گفتند: بله! پرسید: چرا چنین کردید؟ گفتند: قصد داشتیم اگر دروغگویی از دستت راحت شویم و اگر پیامبری، ضرری به تو وارد نمیشود.
ابنکثیر از بزار از ابوسعید خدری نقل میکند زنی یهودی گوسفند مسمومی به پیامبر هدیه داد؛ اصحاب دست بردند که از غذا تناول کنند؛ پیامبر فرمود: دست نگهدارید که عضوی از این گوسفند به من خبر داد که غذا سمی است، از آن زن سؤال کردند، تأیید کرد و علت را امتحان پیامبر دانست که اگر دروغگوست مردم از دستش ر
ابنکثیر از قول ابناسحاق نقل میکند پس از آنکه رسول خدا از کار صلح و تقسیم غنایم خیبر فارغ شد، زنی از یهودیان که زن سلام بن مشکم و دختر حارث بود، گوسفندی را کشته و بریان کرد و آن را با زهر مسموم کرده، به عنوان هدیه برای رسول خدا و مسلمانان آورد و چون شنیده بود که پیغمبر اسلام کتف گوسفند را بیش
ابنکثیر دو نقل متفاوت را از ابوداود بیان میکند که در نقل از جابر آمده، پیامبر آن زن را بخشید، و در نقل از ابوسلمه آمده که بشر بن براء در اثر مسمومیت کشته شد، و پیامبر دستور قتل آن زن را صادر فرمود (که بیهقی هم همین حدیث را از ابوسلمه از ابوهریره آورده و گفته احتمالاً پیامبر در ابتدا آن زن را نک