اعتقادات
دونادون بهعنوان یک قاعده کلی مطرحشده از سوی اهل حق، برای سرنوشت روح پس از مرگ، با نظام آخرت شناسی اسلام سازش ندارد. زیرا در منابع اسلامی آیات و روایات فراوانی درباره آخرت و بهشت و جهنم و عوالم پس از مرگ وجود دارد که به صراحت مسیر روح را بهسوی برزخ و قیامت تبیین و تعیین میکند.
باور به دونادون بهصورت مستمر در میان اهل حق توسط پیران و مرشدان آیین یاری، القاء شده است بهگونهای که بزرگان و پیشوایان اهل حق با عوامفریبی، خود را دُون انبیاء و اولیاء الهی میدانستند. اما با بررسی منابع مطالعاتی اهل حق متوجه میشویم که این عوامفریبی علاوه بر منفعتطلبی بزرگان اهل حق، برای حفظ جان خود نیز بوده است.
پیروان فرقه اهل حق حکمت "دونادون" را "تکامل انسان" میدانند. حال از پیروان و سرسپردگان فرقه اهل حق سؤال میشود: اگر روح برای تکامل بازگشت میکند، باید نفرات بعدی کاملتر باشند؟ حال آیا حضرت علی (علیهالسلام) و پیران حقیقت قابل مقایسه نیستند تا شما آنان را از مولا علی ( علیهالسلام) کاملتر بدانید.
برخی از نویسندگان معاصر جامعه اهل حق که اندیشه استقلال این فرقه از سایر ادیان آسمانی مخصوصاً دین مبین اسلام دارند در مقابل این سؤال که چرا یارسان به حضرت علی (ع) معتقد است و او را اولین تجلی ذات خداوند متعال میدانند و باور دارند که علی (ع) همواره نماز میخواند و در محراب نماز به شهادت رسید، اما نماز نمیخوانند، مطالبی بیان میکنند که کاملاً برخلاف سیره جاری اهل حق درباره نماز خواندن است.
پیروان فرقه اهل حق تفاوت انسانها در خلقت را دلیل بر"دُونادون" میدانند و معتقد هستند که چونکه استعداد انسانها، رنگ انسانها، نژاد انسانها، مکان تولد انسانها و.. متفاوت است، و از طرفی خداوند در قرآن کریم بر خلقت انسانها بهصورت مساوی تأکید کرده است، پس برای درک صحیح از تفاوت انسانها باید قائل به دونادون شد.
پیروان فرقه اهل حق تولد نوزادان ناقصالخلقه و بیمار را دلیل بر "دونادن" میدانند و معتقد هستند که گرفتاری فعلی او حاصل اعمال و رفتار در دُون گذشته میباشد و حالآنکه پاسخ این مشقتها و ملامتهای روزگار را باید با تفکر و تعمق در مباحثی همچون: عدالت خداوند، تقدیر و سرنوشت، قضا و قدر و جبر و اختیار دنبال کرد.
از جمله فرقهایی که سرسپردگان آیین یاری برای دونادون و تناسخ بیان میکنند این است که معتقدان به تناسخ، باور به بهشت و دوزخ ندارند درحالیکه معتقدان به دونادون بهشت و دوزخ راحتمی میدانند. اما با بررسی برخی از منابع مطالعاتی اهل حق که توسط نواندیشان این فرقه، بهدست میآید که این گروه از اهل حق، معاد را بهصورت کلی منکر میشوند.
یکی از عقاید اصلی فرقه اهل حق، "دُونادون" به معنای: خروج روح از بدنی و ورود آن در بدن دیگر بعد از مرگ است که اساس این مسلک را تشکیل میدهد. باور به دونادون که ازلحاظ ماهیت هیچ تفاوتی با تناسخ ندارد، ازلحاظ عقلی و فلسفی، سخن باطلی است.
پیروان و سرسپردگان اهل حق با القای تفاوتهایی مانند: داشتن ابتدا و انتها برای گردش روح، باور به معاد، نخوردن گوشت حیوانات و باور به سیر تکامل با دونادون، سعی دارند دونادون را غیر از تناسخ جلوه دهند و حالآنکه ماهیت دونادون، همان ماهیت تناسخ است.
پیروان فرقه اهل حق برای اندیشه و اعتقاد به دونادون نتایجی بیان میکنند و آنها را برای جامعه بشریت سودمند میدانند. پیروان آیین یاری "زوال خودبزرگبینی و خودخواهی" را ازجمله نتایج ایمان به دونادون میدانند و میگویند: "خودبزرگبینی و خودخواهی یکی از عوامل مهم نابکاری و مانع عمده و بازدارنده درراه تکامل است.
گروه نوپدیدی در اهل حق که داعیه دین مستقل یارسان را دارند، در برابر این پرسش که اگر اهل حق دین مستقلی است پس پیامبر او کیست؟ میگویند؛ تمامی افراد حاضر در بارگاه سلطان اسحاق که سخنان او را میشنیدند و به دیگران انتقال میدانند، پیامبران حق بودهاند.
بهگونهای که برخی از نویسندگان اهل حق در مباحث اعتقادی خود مثل باور به "دونادون"-گردش متوالی روح در هزار و یک بدن- تعبد محض را از این دفاتر لازم میدانند در حالی که موضوع تدوین کلام سرانجام هیچگاه شکل نگرفته است و شفاهی بودن این کلامها نیز سبب شده است تا در طول زمان از تعداد ابیات و بندها رفتهرفته کاسته شود و یا به خاطر پیچیدگی اصطلاحی، حذف و یا جایگزینی واژه صورت گیرد.
یکی از عوامل فکری، که باعث شده است اهل حق به اندیشه "دونادون"روی آورد، توجیهی برای فلسفه خلقت کودکان بیمار و معلول است. پیروان آیین یاری میگویند: عدل الهی با دونادون قابل تحقق است زیراکسانی که از ابتدای تولد ناقصالخلقه به دنیا میآیند و مدت عمر خود را در رنج و عذاب به سر میبرند، به خاطر اعمال پیشین است زیرا خداوند عادل است و بدون دلیل کسی را عذاب نمیکند.
"دونادون" یکی از عقاید مهم واصلی و از ارکان آیین یارسان است.پیروان آیین یارسان میگویند که هر روحی باید درزمانی محدود به پنجاه هزار سال، سیری را برای تکامل روح خود که گردش در هزار و یک جسم است، طی کند.حال از اهل حق سؤال میشود: روح انسانهایی که در بالاترین درجه رسیدهاند، بعد از فوت در بدن چه کسی قرار میگیرد؟