دونادون و عوامفریبی بزرگان اهل حق
مطلب اجمالی– باور به دونادون بهصورت مستمر در میان پیروان اهل حق توسط پیران و مرشدان آیین یاری القاء شده است بهگونهای که بزرگان و پیشوایان اهل حق با عوامفریبی خود را دُون انبیاء و اولیاء الهی میدانستند.[گلستان یارسان 1"دونادون"، صص 138-127] اما با بررسی منابع مطالعاتی اهل حق، متوجه میشویم که این عوامفریبی علاوه بر منفعتطلبی بزرگان اهل حق، برای حفظ جان خود نیز بوده است بهگونهای که برخی از نویسندگان آیین یارسان، ضمن اعتراف به مطلب مذکور مینویسند: «بابا یادگار خود را امام حسین [علیهالسلام] فرزند شهید شده علی بن ابی طالب(علیهالسلام) میدانسته و شاه ابراهیم نیز گواهی میدهد که امام حسن (علیهالسلام) فرزند ارشد علی بن (علیهالسلام) بوده و در گواهی به حقانیت بابا یادگار میافزاید؛ حسین تار و حسن پود و یا حسین شمع و حسن شمعدادن بودهاند. بیان چنین مطالبی به خوبی بر آن دلالت دارد که مطمئنترین تأمین جانی برای زندگی، برجسته کردن مقام والای شخصیتهای محبوب جوامع صوفیان، مشعشعیان، شیعیان میتوانسته باشد.»[نگاهی گذرا به تاریخ و فلسفه اهل حق (یارسان)، ص 64] مطالب مذکور علاوه بر اینکه عوامفریبی بزرگان اهل حق را نمایان میکند، حاکی از سوء استفاده از عشق و اردات مردم به اهلبیت(علیهمالسلام) است.
پینوشت:
اکبری، سید محمد، گلستان یارسان 1"دونادون"، بیجا، 1380
مرادی، گل مراد، نگاهی گذرا به تاریخ و فلسفه اهل حق (یارسان)، چاپ اول، آلمان، هایدلبرگ، 1986 میلادی
مطلب تفصیلی– یکی از عقاید اصلی فرقه اهل حق، "دُونادون" به معنای: خروج روح از بدن و ورود آن در بدن دیگر بعد از مرگ،" است.[1] باور به دونادون بهصورت مستمر در میان پیروان این فرقه توسط پیران و مرشدان آیین یاری القاء شده است بهگونهای که بزرگان و پیشوایان اهل حق با عوامفریبی خود را دُون انبیاء و اولیاء الهی و برخی از حکما و دانشمندان معروف، معرفی میکردند.[2] اما با بررسی منابع مطالعاتی اهل حق متوجه میشویم که ترویج اندیشه دونادون توسط بزرگان اهل حق، علاوه بر منفعتطلبی، برای حفظ جان خود بوده است. بهگونهای که برخی از نویسندگان آیین یارسان ضمن اعتراف به مطلب مذکور مینویسند: «بابا یادگار خود را امام حسین (علیهالسلام) فرزند شهید شده علی بن ابی طالب (علیهالسلام) میدانسته و شاه ابراهیم نیز گواهی میدهد که امام حسن (علیهالسلام) فرزند ارشد علی بن (علیهالسلام) است و در گواهی به حقانیت بابا یادگار میافزاید؛ حسین تار و حسن پود و یا حسین شمع و حسن شمعدادن بودهاند. بیان چنین مطالبی به خوبی بر آن دلالت دارد که مطمئنترین تأمین جانی برای زندگی، برجسته کردن مقام والای شخصیتهای محبوب جوامع صوفیان، مشعشعیان، شیعیان میتوانسته باشد.»[3]
اصل دونادون، یک اندیشه دیگر در باورهای اهل حق به اسم "گواهی از دونهای جامههای گذشته" ایجاد کرده است و در اصطلاح اهل حق، "گواهی دادن" عبارت است از اینکه مقامات روحانی اهل حق که سراینده کلامهای اهل حق بودهاند در قالب شعر بیان دارند که در ادوار ظهور ذاتی اعم از عالم عقل و بعد از آفرینش حضرت آدم (علیهالسلام) در چه پیکرهایی بودهاند.[4]
اما پیروان و سرسپردگان آیین یاری باید بدانند: اولاً: اصل "دونادون" از لحاظ ماهیت با تناسخ هیچ تفاوتی ندارد. بنابراین همانطور که ادله عقلی و نقلی تناسخ را مردود میدانند، دونادون را نیز اعتقادی باطل قلمداد میکنند. ثانیاً: چونکه اصل دونادون، اعتقادی باطل است، بنابراین اصلهای دیگر ناشی از آن مثل "گواهی دادن از دونهای گذشته" نیز سخنی مردود میباشد. ثالثاً: بنا بر مطالب نوشتهشده توسط پژوهشگران و محققان اهل حق، اصحاب بزرگ سلطان اسحاق مثل "بابا یادگار" و "شاه ابراهیم" که هر دو از یاران درجه اول او بودهاند، برای حفظ منفعت و جان خود از عشق و ارادت مردم به اهلبیت (علیهمالسلام) نهایت سوءاستفاده را نمودهاند. رابعاً: پیروان آیین یاری باید بدانند، کسانیکه شما آنان را -شاه ابراهیم و بابا یادگار- از"هفتن" میدانید و برای آنها احترام زیادی قائلاید و بر این باور هستید که تدبیر امور عالم و امور مخلوقات و پاسبانی آسمان، ماه، خورشید، ستارگان، باد، هوا، زمین، آب، گیاه، آتش، فلزات و غیره به "هفتن" محول شده است.[5] چگونه برای منفعتطلبی خود، دست به سوءاستفاده از احساس پاک مردم برای بقاء خود میکنند. آیا کسانی که بهزعم اهل حق، تدبیر امور عالم و مخلوقات را بر عهده دارند، باید برای حفظ مقام و جان خود، از عقاید پاک دیگران سوءاستفاده کنند؟
بنابراین پیروان آیین یاری بدانند بزرگان و پیشوایان این فرقه، علاوه بر القای افکار خرافی و مُضحک مثل "دونادون" و "گواهی از دونهای گذشته" در بین مردم، نهایت سوءاستفاده را از باور و ایمان مردم، به خاندان پیامبراسلام (صلیالله علیه و آله) را نمودهاند.
پینوشت:
[1] اکبری، سید محمد، گلستان یارسان 1"دونادون"، بیجا، 1380
[2] همان
[3] مرادی، گل مراد، نگاهی گذرا به تاریخ و فلسفه اهل حق (یارسان)، چاپ اول، آلمان، هایدلبرگ، 1986 میلادی
[4] رستمی، منصور، بازشناسی آیین یارسان (اهل حق)، ج 1، چاپ اول، قم، رسالت یعقوبی، 1392
[5] جیحونآبادی، نعمتالله، حق الحقایق یا شاهنامه حقیقت (تاریخ منظوم بزرگان اهل حق) با مقدمه دکتر محمد مُکری، چاپ دوم، تهران، طهوری، 1361
افزودن نظر جدید