سادات اهل حق
منابع مطالعاتی اهل حق اذعان دارند که بزرگان و مرشدان این فرقه نه تنها از وظایف محوله خود که در عصر سلطان اسحاق برای آنان تعریفشده است تخلف میکنند، بلکه همواره به اعمال سلیقههای فردی در آداب و ارکان یاری همت گماشتهاند.
سادات اهل حق در طول تاریخ و در سیر تطور این مسلک، به خاطر حفظ مقام و موقعیت خود که تنها از راه موروثی و بصورت خودکار نه به خاطر شایستگی یا فضایلشان، به آن دست یافته و برای نفوذ در جامعه یارسان، همیشه سعی داشتهاند که پیروان خود را در فقر فرهنگی و بیسوادی نگهدارند و آنان را از کسب سواد، منع میکردند.
باور به دونادون بهصورت مستمر در میان اهل حق توسط پیران و مرشدان آیین یاری، القاء شده است بهگونهای که بزرگان و پیشوایان اهل حق با عوامفریبی، خود را دُون انبیاء و اولیاء الهی میدانستند. اما با بررسی منابع مطالعاتی اهل حق متوجه میشویم که این عوامفریبی علاوه بر منفعتطلبی بزرگان اهل حق، برای حفظ جان خود نیز بوده است.
جریان نوظهور "یارسانیزم" که در سالهای اخیر با القای دین مستقل اهل حق، در میان پیروان آیین یارسان مخصوصاٌ نسل جوان این فرقه، فعالیت مینماید، جامعه اهل حق را متهم به عدم آگاهی و واقعبینی کرده و سادات این فرقه را سرمنشأ ایجاد اختلاف در فرقه اهل حق معرفی مینماید و در پی ایجاد مقام و موقعیت برای خود است.
جریان یارسانیزم در فرقه اهل حق که داعیه دین یارسان رادارند برخلاف اکثریت اهل حق که سیادت سلطان اسحاق را هاشمی میدانند، در ادعایی سطحی معتقدند که باید سیادت سادات اهل حق را به سلطان اسحاق دانست نه سادات هاشمی.
اکثر منابع اهل حق سخنی از ازدواج سلطان اسحاق بیان نکردهاند و "هفتوانه" که یکی طبقات مهم یاران سلطان اسحاق است، را از اصحاب سلطان اسحاق دانستهاند. اما برخی از نویسندگان معاصر اهل حق نه تنها سخن از ازدواج سلطان اسحاق به میان آوردهاند بلکه هفتوانه را فرزندان سلطان اسحاق معرفی نمودهاند.