تفاوت خلقت انسان‌ها دلیل اهل حق بر دونادون

  • 1397/03/12 - 12:46
پیروان فرقه اهل حق تفاوت انسان‌ها در خلقت را دلیل بر"دُونادون" می‌دانند و معتقد هستند که چون‌که استعداد انسان‌ها، رنگ انسان‌ها، نژاد انسان‌ها، مکان تولد انسان‌ها و.. متفاوت است، و از طرفی خداوند در قرآن کریم بر خلقت انسان‌ها به‌صورت مساوی تأکید کرده است، پس برای درک صحیح از تفاوت انسان‌ها باید قائل به دونادون شد.

مطلب اجمالی– یکی از عقاید اصلی آیین یارسان، "دُونادون" به معنای: خروج روح از بدنی و ورود آن در بدن دیگر بعد از مرگ،" است که اساس این مسلک را تشکیل می‌دهد. [نامه سرانجام، ص 190]. پیروان فرقه اهل حق تفاوت انسان‌ها در خلقت را دلیل بر"دُونادون" می‌دانند و معتقد هستند که چون‌که استعداد انسان‌ها، رنگ انسان‌ها، نژاد انسان‌ها، مکان تولد انسان‌ها و.. متفاوت است، و از طرفی خداوند در قرآن کریم بر خلقت انسان‌ها به‌صورت مساوی تأکید کرده است، پس برای درک صحیح از تفاوت انسان‌ها باید قائل به دونادون شد. [تاریخ و فلسفه سرانجام، ص 145] به این صورت که روح انسان برای سیر تکامل خود، در بدن‌های مختلف و در شرایط متفاوت ورود پیدا می‌کند. [ گلستان یارسان 1"دونادون"، ص 87] اما پیروان فرقه اهل حق باید بدانند که تفاوت انسان‌ها را باید از دو جهت  برسی کرد:
جهت اول:  مقام انسان‌ها در جریان تکوین و آفرینش. در این جهت طبق بیان قرآن کریم  بین نوع آدمی، سیاه‌وسفید، عرب و عجم، زن و مرد و با هر نوع استعدادی فرقی وجود ندارد و تمام انسان‌ها دارای مقامی شریف و بلندمرتبه‌اند و همه از یک نفس آفریده‌شده‌اند. جهت دوم: مقام انسان‌ها در سیر رشد از نقص به‌سوی کمال. در این جهت انسان دارای اختیار است و آدمی به مقدار بهره‌مندی از تقوا، دارای ارزش است.  بنابراین مطالب مذکور حاکی از این است که بزرگان و مرشدان فرقه اهل حق چون‌که اکثراً بی‌سواد یا کم‌سواد بوده‌اند[شناخت فرقه اهل حق، ص 54] درک صحیحی از خلقت انسان و چرائی تفاوت انسان‌ها نداشته‌اند، به دنبال عقیده باطل دونادون رفته‌اند که طبق ادله عقلی و نقلی مختلف، عقیده‌ای باطل محسوب می‌شود.

پی‌نوشت:
 صفی زاده، صدیق، نامه سرانجام یا کلام خزانه یکی از متون کهن یارستان، چاپ اول، تهران، هیرمند 1375، ص 190
 طاهری، طیب، تاریخ و فلسفه سرانجام شرحی بر نحله‌های فکری و اعتقادی در کردستان فرهنگ یارسان، اقلیم کردستان عراق، اربیل، 2009، ص 145
خدابنده، عبدالله، شناخت فرقه اهل حق، چاپ اول، تهران، امیرکبیر، 1382، ص 54
 اکبری، سید محمد، گلستان یارسان 1"دونادون"، بی‌جا، 1380، ص 87   

مطلب تفصیلی– یکی از عقاید اصلی آیین یارسان، "دُونادون" به معنای: خروج روح از بدنی و ورود آن در بدن دیگر بعد از مرگ،" است که اساس این مسلک را تشکیل می‌دهد.[1] و این اندیشه ازلحاظ ماهیت هیچ تفاوتی با تناسخ ندارد. [2] پیروان فرقه اهل حق تفاوت انسان‌ها در خلقت را دلیل بر"دُونادون" می‌دانند و معتقد هستند که چون‌که استعداد انسان‌ها، رنگ انسان‌ها، نژاد انسان‌ها، مکان تولد انسان‌ها و.. متفاوت است، و از طرفی خداوند در قرآن کریم بر خلقت انسان‌ها به‌صورت مساوی تأکید کرده است، پس برای درک صحیح از تفاوت انسان‌ها باید قائل به دونادون شد. [3] به این صورت که روح انسان برای سیر تکامل خود، در بدن‌های مختلف و در شرایط متفاوت ورود پیدا می‌کند. [4] اما پیروان فرقه اهل حق باید بدانند که تفاوت انسان‌ها را باید از دو جهت  برسی کرد:
جهت اول:  مقام انسان‌ها در جریان تکوین و آفرینش، در این جهت طبق بیان قرآن کریم بین نوع آدمی، سیاه‌وسفید، عرب و عجم، زن و مرد و با هر نوع استعدادی فرقی وجود ندارد و تمام انسان‌ها دارای مقامی شریف و بلند مرتبه‌اند و همه از یک نفس آفریده‌شده‌اند: «وَ هُوَ الَّذی أَنْشَأَکُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ فَمُسْتَقَرٌّ وَ مُسْتَوْدَعٌ قَدْ فَصَّلْنَا الْآیاتِ لِقَوْمٍ يَفْقَهُون [انعام/98] او کسی است که شمارا از یک نفس آفرید! و شما دو گروه هستید: بعضی پایدار (ازنظر ایمان یا خلقت کامل)، و بعضی ناپایدار ما آیات خود را برای کسانی که می‌فهمند، تشریح نمودیم.»
جهت دوم: مقام انسان‌ها در سیر رشد از نقص به‌سوی کمال. در این جهت انسان دارای اختیار است و آدمی به مقدار بهره‌مندی از تقوا، دارای ارزش است. در این قسمت ملاک ارزشمندی هر کس تقوا است، همان‌گونه که خداوند فرموده است: «یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ أُنْثی وَ جَعَلْناکُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلیمٌ خَبیرٌ. [حجرات /13] ای مردم! ما شمارا از یک مرد و زن آفریدیم و شمارا تیره‌ها و قبیله‌ها قراردادیم تا یکدیگر را بشناسید (اینها ملاک امتیاز نیست،) گرامی‌ترین شما نزد خداوند باتقواترین شماست خداوند دانا و آگاه است.»
بر این اساس؛ انسان‌ها در برابر خداوند یکسان نیستند و به‌تناسب بهره‌ای که از تقوا دارند طبقه‌بندی می‌شوند. در این راستا تفاوت انسان‌ها در برخورداری از محبت خداوند و به میزان قرب آنها به خدا بازمی‌گردد. نه رنگ، نژاد، قوم، زبان و غیره، بلکه هرکسی ایمان، عمل صالح و معرفت را کسب کند، انسانی کامل؛ و هر که شرک، گناه و نفاق را کسب کند انسانی ناقص است.
پیروان فرقه اهل حق باید توجه کنند که: بنابر آیات الهی چون همه  انسان‌ها از ریشه واحدی هستند معنی ندارد که ازنظر نسب و قبیله بر یکدیگر افتخار کنند، و اگر خداوند برای هر قبیله و طائفه‌ای ویژگیهایی آفریده برای حفظ نظم زندگی اجتماعی مردم است، چراکه این تفاوت‌ها سبب شناسایی است، و بدون شناسایی افراد، نظم در جامعه انسانی حکمفرما نمی‌شود، چراکه هرگاه همه یکسان و شبیه یکدیگر و همانند بودند، هرج‌ومرج عظیمی سراسر جامعه انسانی را فرامی‌گرفت. [5]  
بنابراین مطالب مذکور حاکی از این است که بزرگان و مرشدان فرقه اهل حق چون‌که اکثراً بی‌سواد یا کم‌سواد بوده‌اند، [6] درک صحیحی از خلقت انسان و چرائی تفاوت انسان‌ها نداشته‌اند، پس به دنبال عقیده باطل دونادون رفته‌اند که طبق ادله عقلی و نقلی مختلف، عقیده‌ای باطل محسوب می‌شود.

پی‌نوشت:
[1] صفی زاده، صدیق، نامه سرانجام یا کلام خزانه یکی از متون کهن یارستان، چاپ اول، تهران، هیرمند 1375، ص 190
[2] رستمی، منصور، بازشناسی آیین یارسان (اهل حق)، ج 1، چاپ اول، قم، رسالت یعقوبی، 1392، ص 70  
[3] طاهری، طیب، تاریخ و فلسفه سرانجام شرحی بر نحله‌های فکری و اعتقادی در کردستان فرهنگ یارسان، اقلیم کردستان عراق، اربیل، 2009، ص 145
[4] اکبری، سید محمد، گلستان یارسان 1"دونادون"، بی‌جا، 1380، ص 87
[5] مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 22، چاپ سی و دوم، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1374، ص 197
[6] خدابنده، عبدالله، شناخت فرقه اهل حق، چاپ اول، تهران، امیرکبیر، 1382، ص 54

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.