تفاوت خلقت انسانها دلیل اهل حق بر دونادون
مطلب اجمالی– یکی از عقاید اصلی آیین یارسان، "دُونادون" به معنای: خروج روح از بدنی و ورود آن در بدن دیگر بعد از مرگ،" است که اساس این مسلک را تشکیل میدهد. [نامه سرانجام، ص 190]. پیروان فرقه اهل حق تفاوت انسانها در خلقت را دلیل بر"دُونادون" میدانند و معتقد هستند که چونکه استعداد انسانها، رنگ انسانها، نژاد انسانها، مکان تولد انسانها و.. متفاوت است، و از طرفی خداوند در قرآن کریم بر خلقت انسانها بهصورت مساوی تأکید کرده است، پس برای درک صحیح از تفاوت انسانها باید قائل به دونادون شد. [تاریخ و فلسفه سرانجام، ص 145] به این صورت که روح انسان برای سیر تکامل خود، در بدنهای مختلف و در شرایط متفاوت ورود پیدا میکند. [ گلستان یارسان 1"دونادون"، ص 87] اما پیروان فرقه اهل حق باید بدانند که تفاوت انسانها را باید از دو جهت برسی کرد:
جهت اول: مقام انسانها در جریان تکوین و آفرینش. در این جهت طبق بیان قرآن کریم بین نوع آدمی، سیاهوسفید، عرب و عجم، زن و مرد و با هر نوع استعدادی فرقی وجود ندارد و تمام انسانها دارای مقامی شریف و بلندمرتبهاند و همه از یک نفس آفریدهشدهاند. جهت دوم: مقام انسانها در سیر رشد از نقص بهسوی کمال. در این جهت انسان دارای اختیار است و آدمی به مقدار بهرهمندی از تقوا، دارای ارزش است. بنابراین مطالب مذکور حاکی از این است که بزرگان و مرشدان فرقه اهل حق چونکه اکثراً بیسواد یا کمسواد بودهاند[شناخت فرقه اهل حق، ص 54] درک صحیحی از خلقت انسان و چرائی تفاوت انسانها نداشتهاند، به دنبال عقیده باطل دونادون رفتهاند که طبق ادله عقلی و نقلی مختلف، عقیدهای باطل محسوب میشود.
پینوشت:
صفی زاده، صدیق، نامه سرانجام یا کلام خزانه یکی از متون کهن یارستان، چاپ اول، تهران، هیرمند 1375، ص 190
طاهری، طیب، تاریخ و فلسفه سرانجام شرحی بر نحلههای فکری و اعتقادی در کردستان فرهنگ یارسان، اقلیم کردستان عراق، اربیل، 2009، ص 145
خدابنده، عبدالله، شناخت فرقه اهل حق، چاپ اول، تهران، امیرکبیر، 1382، ص 54
اکبری، سید محمد، گلستان یارسان 1"دونادون"، بیجا، 1380، ص 87
مطلب تفصیلی– یکی از عقاید اصلی آیین یارسان، "دُونادون" به معنای: خروج روح از بدنی و ورود آن در بدن دیگر بعد از مرگ،" است که اساس این مسلک را تشکیل میدهد.[1] و این اندیشه ازلحاظ ماهیت هیچ تفاوتی با تناسخ ندارد. [2] پیروان فرقه اهل حق تفاوت انسانها در خلقت را دلیل بر"دُونادون" میدانند و معتقد هستند که چونکه استعداد انسانها، رنگ انسانها، نژاد انسانها، مکان تولد انسانها و.. متفاوت است، و از طرفی خداوند در قرآن کریم بر خلقت انسانها بهصورت مساوی تأکید کرده است، پس برای درک صحیح از تفاوت انسانها باید قائل به دونادون شد. [3] به این صورت که روح انسان برای سیر تکامل خود، در بدنهای مختلف و در شرایط متفاوت ورود پیدا میکند. [4] اما پیروان فرقه اهل حق باید بدانند که تفاوت انسانها را باید از دو جهت برسی کرد:
جهت اول: مقام انسانها در جریان تکوین و آفرینش، در این جهت طبق بیان قرآن کریم بین نوع آدمی، سیاهوسفید، عرب و عجم، زن و مرد و با هر نوع استعدادی فرقی وجود ندارد و تمام انسانها دارای مقامی شریف و بلند مرتبهاند و همه از یک نفس آفریدهشدهاند: «وَ هُوَ الَّذی أَنْشَأَکُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ فَمُسْتَقَرٌّ وَ مُسْتَوْدَعٌ قَدْ فَصَّلْنَا الْآیاتِ لِقَوْمٍ يَفْقَهُون [انعام/98] او کسی است که شمارا از یک نفس آفرید! و شما دو گروه هستید: بعضی پایدار (ازنظر ایمان یا خلقت کامل)، و بعضی ناپایدار ما آیات خود را برای کسانی که میفهمند، تشریح نمودیم.»
جهت دوم: مقام انسانها در سیر رشد از نقص بهسوی کمال. در این جهت انسان دارای اختیار است و آدمی به مقدار بهرهمندی از تقوا، دارای ارزش است. در این قسمت ملاک ارزشمندی هر کس تقوا است، همانگونه که خداوند فرموده است: «یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ أُنْثی وَ جَعَلْناکُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلیمٌ خَبیرٌ. [حجرات /13] ای مردم! ما شمارا از یک مرد و زن آفریدیم و شمارا تیرهها و قبیلهها قراردادیم تا یکدیگر را بشناسید (اینها ملاک امتیاز نیست،) گرامیترین شما نزد خداوند باتقواترین شماست خداوند دانا و آگاه است.»
بر این اساس؛ انسانها در برابر خداوند یکسان نیستند و بهتناسب بهرهای که از تقوا دارند طبقهبندی میشوند. در این راستا تفاوت انسانها در برخورداری از محبت خداوند و به میزان قرب آنها به خدا بازمیگردد. نه رنگ، نژاد، قوم، زبان و غیره، بلکه هرکسی ایمان، عمل صالح و معرفت را کسب کند، انسانی کامل؛ و هر که شرک، گناه و نفاق را کسب کند انسانی ناقص است.
پیروان فرقه اهل حق باید توجه کنند که: بنابر آیات الهی چون همه انسانها از ریشه واحدی هستند معنی ندارد که ازنظر نسب و قبیله بر یکدیگر افتخار کنند، و اگر خداوند برای هر قبیله و طائفهای ویژگیهایی آفریده برای حفظ نظم زندگی اجتماعی مردم است، چراکه این تفاوتها سبب شناسایی است، و بدون شناسایی افراد، نظم در جامعه انسانی حکمفرما نمیشود، چراکه هرگاه همه یکسان و شبیه یکدیگر و همانند بودند، هرجومرج عظیمی سراسر جامعه انسانی را فرامیگرفت. [5]
بنابراین مطالب مذکور حاکی از این است که بزرگان و مرشدان فرقه اهل حق چونکه اکثراً بیسواد یا کمسواد بودهاند، [6] درک صحیحی از خلقت انسان و چرائی تفاوت انسانها نداشتهاند، پس به دنبال عقیده باطل دونادون رفتهاند که طبق ادله عقلی و نقلی مختلف، عقیدهای باطل محسوب میشود.
پینوشت:
[1] صفی زاده، صدیق، نامه سرانجام یا کلام خزانه یکی از متون کهن یارستان، چاپ اول، تهران، هیرمند 1375، ص 190
[2] رستمی، منصور، بازشناسی آیین یارسان (اهل حق)، ج 1، چاپ اول، قم، رسالت یعقوبی، 1392، ص 70
[3] طاهری، طیب، تاریخ و فلسفه سرانجام شرحی بر نحلههای فکری و اعتقادی در کردستان فرهنگ یارسان، اقلیم کردستان عراق، اربیل، 2009، ص 145
[4] اکبری، سید محمد، گلستان یارسان 1"دونادون"، بیجا، 1380، ص 87
[5] مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 22، چاپ سی و دوم، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1374، ص 197
[6] خدابنده، عبدالله، شناخت فرقه اهل حق، چاپ اول، تهران، امیرکبیر، 1382، ص 54
افزودن نظر جدید