اعتقادات
در اندیشه اهل حق تجلی ذاتی و صفاتی از نظر زمانی به دو دسته میشود: "تجلی خفی" و "تجلی جلی"؛ تجلی جلی یا آشکار عبارت است از تجلیات ذاتی و صفاتی خداوند که از عصر حضرت علی (ع) در جامه انسانها آشکار و جلوهگر شده است. تجلی خفی عبارت است از تجلی صفات الهی که از عصر حضرت آدم (ع) تا بعثت و ظهور پیامبر اسلام (ص) ظهور و بروز داشته است.
بنا بر اندیشه اهل حق، قبل از شریعت اسلام از زمان حضرت آدم ابوالبشر (علیهالسلام) تا بعثت پیامبر اسلام (صلیالله علیه و آله) خداوند با تجلی صفاتی در جامه انبیاء و اولیاء الهی، تجلی پیداکرده است و آنان مجاز به بیان اسرار الهی نبودهاند درحالیکه بعد شریعت اسلام و بعد از امام علی (علیهالسلام)، ذات حق در جامه اشخاص دیگری که هیچکدام معصوم نبودهاند، تجلی پیداکرده است و آنان متولیان بیان اسرار الهی بودهاند.
پیروان مسلک اهل حق بنا بر دفاتر و کلامها خود، همواره اهل حق را، پیرو دین مبین اسلام و مکتب اهلبیت (علیهمالسلام) میدانند. اما گروه نوپدیدی که خود را نماینده اهل حق معرفی مینمایند و تحت عنوان "یارسانی" و "یارسانیزم" مشغول به ترویج اندیشه باطل "دین مستقل یارسان"، هستند، اظهار میکنند؛ چونکه اهل حق به قرآن اعتقادی ندارد پس دین مستقل است.
برخی از پیروان آیین یارسان معتقد هستند که "دونادون" یا "تناسخ" فرق دارد، زیرا در اعتقاد به "دونادون" برای روح ابتدا و انتها مشخص کرده است که هزار و یک بدن است در مدت پنجاه هزار سال است درحالیکه در اعتقاد به تناسخ ابتدا و انتهائی برای روح تعریفنشده است.
یکی از شخصیتهایی که در بین سرسپردگان فرقه اهل حق، دارای جایگاه خاصی است و منابع اهل حق او را یکی از رهبران مهم این فرقه، قبل از سلطان اسحاق میدانند که وعدهی ظهور سلطان اسحاق را داد، شخصی بنام «مبارک شاه» است. در سرودههایی منسوب به شاه خوشین، آمده است که او خود را مسلمان و پیرو مذهب شیعه اثناعشری معرفی مینماید که دلیلی بر اندیشه "یارسانیزم" است.
علیرغم اینکه مدفن سلطان اسحاق و بزرگان فرقه اهل حق به سمت مکه معظمه است و سیر مستمر سرسپردگان این فرقه نیز بر مراعات قبله اسلامی است، گروهی از پیروان فرقه اهل حق که بر طبل استقلال اهل حق از دیگر ادیان مخصوصاً دین مبین اسلام، میکوبند، خلاف این سیره را خواستار هستند.
برخی از سرسپردگان فرقه اهل حق که تلاش دارند این فرقه را دین مستقل معرفی نمایند، معتقد هستند کیش اهل حق که مملو از عقاید و آراء و ذخایر معنوی ایران باستان مانند آیین زرتشتی، مانویی و مزدکی و همچنین از اسلام و آیین مسیحی و کلیمی و افکار فرقههای دیگر تصوف پس از اسلام میباشد و این نشانگر ازلی بودن آیین یارسان است نه التقاطی بودن آن.
بنا بر برخی از نقلهای اهل حق، روز دوم بعد از ضربت خوردن امام علی (ع)، ایشان به امام حسن و امام حسین (ع) فرمودند: امشب، شب مرگ من است، شبهنگام عرب نقابداری سوار بر شتر نزد شما خواهد آمد و جسد من را از شما خواهد خواست از او هیچ چیزی نپرسید و هرچه خواست گوش کنید، حسنین (ع) به ایشان تعهد کردند که وصیت را انجام دهند. اما امام حسن (ع) برای کشف حقیقت عهد خود را شکست.
نورعلی الهی مؤسس جریان "مکتب" در فرقه اهل حق، علیرغم اینکه خود را پیرو شریعت محمدی معرفی مینماید، قرآن را با کتاب سرانجام، مقایسه میکند درحالیکه سرانجام حاوی افسانهسازی و نقلهای اساطیری است و بخش اعظمی از آن که اشعار سروده شده توسط سلطان اسحاق ویاران اوست، از بین رفته است.
نورعلی الهی مؤسس جریان مکتب در فرقه اهل حق، علیرغم اینکه مدعی تبعیت از شریعت محمدی و استنباط از ادله اربعه است، در ادعایی اختراعی، روزه را به دو قسم شرعی و ریاضتی تقسیم میکند تا در سایه شرع مقدس افکار خود را به جامعه اهل حق القا کند.
نورعلی الهی مؤسس جریان مکتب در فرقه اهل حق علیرغم اینکه خود را مسلمان و شیعه معرفی میکند در ادعایی مضحک، مدعی «پیغمبری» و آوردن «دین ابداعی» است که مورد تائید امیر المؤمنین علی (علیهالسلام) است.
نمونهای از داستانسرائیهای اهل حق، داستان یک ماهی بنام «قرقرة بن مرمره» است. برخی از پیروان فرقه اهل حق معتقد هستند که حضرت علی (علیهالسلام) غلامی بنام «نُصیر» داشت که در یک مسافرت با امام علی (علیهالسلام) به لب دریایی میرسند که در آنجا آن ماهی اشاره به خدا بودن حضرت میکند و با برخور ایشان مواجه میشود.
برخی از نویسندگان گذشته اهل حق در ذکر داستانهای دینی جانب انصاف را رعایت نکرده و برخلاف روند حاکم، داستانهای عوامانه را به جای حکایتهای اصیل معرفی کردهاند. همین امر سبب شده اعتنا به منابع متنی اهل حق کاسته شود و نویسندگان اهل حق را به مهملگویی متهم کنند.
جریان یارسانیزم در میان اهل حق رسوخ کرده و تلاش میکند عقاید باطل خود را به نام اهل حق به خورد پیروان اهل حق دهد. ایشان برخلاف عقاید بزرگان اهل حق در تکریم پیروان ادیان الهی، مدعی شدهاند کسانی سلطان اسحاق را شاه خود ندانند، رو سیاه هستند.