اعتقادات
برخی از نویسندگان معاصر اهل حق، علیرغم این فرقه را دینی مستقل از دین مبین اسلام، معرفی میکند مراحل تکامل انسان را چهار مرحله "شریعت، طریقت، معرفت و حقیقت" معرفی میکند و همه را به اسلام پیوند میزند.
کلامهای اهل حق که اشعار و سخنان منسوب به سلطان اسحاق و یاران اوست برای اهل حق چون وحی منزل مورداحترام است. موضوع برخی از این کلامها، افسانهها و نقلهای اساطیری است که زمان آفرینش و یا وقایع دورههای هریک از مظاهر و تجلیات حقتعالی را به تصویر کشیده است.
یکی از اماکن مقدس اهل حق چشمهای موسوم به چشمه "غسلان "است که در منابع مطالعاتی این فرقه به "حوض کوثر" مشهور است که درباره آن داستانهایی ساختهشده است مثلاینکه برخی از اهل حق چشمه غسلان را در حکم چشمه زمزم میدانند و معتقدند بابا یادگار بهفرمان سلطان اسحاق به درون آن رفته است و از دیدگان پنهان گشته است.
با جستجو در متون کلامی اهل حق و با گفتگو با بزرگان و کلامدانان این فرقه روشن میشود که کیفیت آفرینش فرشتگان و مرتبه وجودی آنان با تناقضگویی توأمان است. این تناقضگویی به اصل مسئله آفرینش آنان برمیگردد.
با دقت در این متون روشن میشود که متون یاری نه در سلسلهی طولی فرشتگان از نظم و انسجام برخوردار است و نه تفسیر فلسفی مشخصی در بارهی ماهیت فرشتگان به چشم میخورد، تنها داستانسرائیهای سمبلیک و تمثیلی وجود دارد که آنهم مورد تبیین، تفسیر و تأویل توسط بزرگان این فرقه قرار نگرفته است.
یکی از مباحث مهم در فرقه اهل حق شناخت حقایق فرشتگان و کیفیت ارتباط آنها با انسان است. برخی از کلام دانان اهل حق، به تجسد فرشتگان در قالب مقامات آیینی باور دارند، درحالیکه تجسد فرشتگان در انسان امتناع عقلی دارد.
یکی از دلایلی که معتقدان به دونادون= تناسخ میآورند این است که روح انسان در بدنهای مختلف به تکامل میرسد و در اثر این تکامل بهحقتعالی میرسد و حال آنکه دونادون نه تنها سیر تکاملی را در برندارد بلکه باعث عدم تکامل وعدم ترقی میشود و چونکه انسان از گذشته و آینده خود تصویری روشن و محکم نمیبیند، تزلزل بر وجود او حاکم میگردد.
یکی از عقاید مهم واصلی فرقه اهل حق، "حلول ذات حق" و "تجلی ذات حق" در پیکر انسان است درحالیکه این نگرش با قواعد عقلی و فلسفی و منابع وحیانی هیچ سازگاری ندارد و باید صحت هر باوری را که با هیچ منبعی سازگاری ندارد، مخدوش دانست.
اکثر پیروان فرقه اهل حق که علیرغم اینکه خود را مسلمان معرفی مینمایند معتقد به دونادون=تناسخ هستند اما برخی از سرسپردگان مذکور هرچند با صراحت لفظ تناسخ را انکار کردهاند اما با بکار بردن الفاظ دیگر مثل "دُون به دُون"،"دونادون"، "جامه عوض کردن"، "سیر تکامل" و...این عقیده را مطرح نمودهاند.
یکی از نویسندگان معاصر اهل حق علیرغم اینکه این فرقه را آیینی مستقل و خارج از فِرق اسلامی معرفی مینماید، برای اثبات عقیده باطل دونادون=تناسخ به آیات قرآن کریم و روایات اسلامی تمسک میکند و بدون اطلاع از قرآن کریم برداشتهای بیپایه از آیات الهی ارائه میدهد.
اکثریت پیروان و سرسپردگان آیین یارسان که خود را مسلمان میدانند اما یکی از عقاید مهم این فرقه "دونادون" یا گردشهای متوالی روح در بدنهای مختلف است که علاوه بر اینکه امتناع فلسفی و عقلی دارد، منابع آسمانی بهویژه قرآن کریم آن را مردود اعلام کردهاند.
اکثریت پیروان فرقه اهل حق علیرغم اینکه خود را مسلمان میدانند، برای امام و پیامبر تفاوتهایی دارند که مطابق با اندیشههای اسلامی نیست. اهل حق مقام امامت را بالاتر از مقام نبوت میدانند درحالیکه امام تابع پیغمبر است و بَنا بر ادله مُتقن مقام امامت بعد از مقام نبوت است.
بنا بر اعتقاد اهل حق نخستین تجلی خداوند در مرتبه"یا" است. اما متون کلامی و آثار کلامدانان امروزی اهل حق، معنایی درباره واژه "یا" بیان نکردهاند. برخی از کلامدانان اهل حق برای این واژه توجیهی بیان میکنند که دارای اشکالهای متعددی است.
امروزه برخی از کلامدانان فرقه اهل حق معتقد هستند که آیین یارسان، دین یا آیین حقیقت است و مبنای آن بر محبت و عشق استوار است، و نیازمند به مباحث علمی نیست.این در حالی است که محبت و عشق هم تعریف، تفسیر و مبنا دارد.