اعتقادات
نورعلی الهی که تمام سعی و کوشش خود را بر این گذاشته است که خود را اهل حق معرفی نماید، در برخی از سخنان خود به "نامه سرانجام " که مقدسترین کتاب در نزد فرقه اهل حق است بیحرمتی کرده و قائل به تحریف وتحذیف آن است.
علیرغم اینکه آداب و رسوم اهل حق حاصل تفکر و اندیشه سلطان اسحاق بزرنجه ای است اما در این فرقه باورهایی وجود دارد که متأثر از ادیان آسمانی و غیر آسمانی پیش از اسلام در اهل حق است که بکرزائی رهبران اولیه این فرقه یکی از تأثیرپذیری های اهل حق از مسیحیت است.
برخی از کلام دانان اهل حق بَنا بر افسانهسازی و بر اساس اعتقاد به دونادون و گواهی دادن دونهای گذشته بر این باور هستند که سه نسل از انسانها موسوم به "مشیا و مشیانه"، "چین و ماچین" و"بنی جان" پیش از آفرینش حضرت آدم (علیهالسلام) میزیستهاند و حال آنکه این داستانها با توجه به متون کلامی اهل حق و غیرازآن باطل است.
دونادون یا گردشهای متوالی روح در بدنهای مختلف یکی از عقاید مهم و بنیادی در فرقه اهل حق است که جهانبینی و انسان شناسی اهل حق بر آن مبتنی است. برخی از نویسندگان اهل حق در مقابل این سؤال که آیا روح در بدن جدید اعمال و رفتار گذشته خود را به یاد میآورد، میگویند که اعمال گذشته بایگانی میشود.
نورعلی الهی که همواره افکار و عقاید خود را شیعی معرفی مینماید معتقد است که امیر المؤمنین علی (علیهالسلام) خود از حکومت کناره گیری نمودند و هیچ گونه غصب خلافتی از طرف دیگران صورت نگرفته است.
اکثریت سرسپردگان فرقه اهل حق علیرغم اینکه خود را مسلمان معرفی میکنند، اما پایبندی به خمس و زکات که از فروع دین هستند پایبندی ندارد و غیر از سرانه یاری و نذوراتی که در جم خانه پرداخت میکنند، چیزی دیگر تحت عنوان وجه شرعی ندارند.
اهل حق دین را به حقیقت و شریعت تقسیم میکند و معتقد هستند که بنا بر اعتقاد به تناسخ بزرگان و پیروان این آیین در دونهای گذشته پیرو یکی از ادیان بودهاند و فرایض دینی و شریعتی خود را انجام دادهاند و حال که دوره، دوره حقیقت است نیاز به انجام اعمال عبادی شریعت نیست.
اکثریت سرسپردگان فرقه اهل حق که خود را مسلمان معرفی میکنند. حج و قبله خود را کعبه معظمه معرفی میکنند، اما معتقد هستند که کسانی که توانایی رفتن به مکه معظمه را ندارند به زیارت قبر سلطان اسحاق بروند تا بهجای عمره برای ایشان بهحساب آید!
نقطه مرکزی مبحث تجلی خداوند در اندیشه اهل حق به مسئله "ذات" و جلوه گری آن در جامه بشری برمیگردد. اما اهل حق از مقوله "ذات" و اشخاص متجلی در ذات تفسیر وتبیین مشخصی بیان نکردهاند و از آن تفاسیر مختلف و گوناگونی بیان کردهاند.
اعتقاد به برزخ یکی از باورهای مسلم در بین مسلمانان است اما اکثریت اهل حق که خود را مسلمان معرفی می نمایند با توجه به اعتقاد به تناسخ سخنی از بزرخ به میان نمی آورند هرچند متون اولیه اهل حق حاکی از انتقال روح بعد از مرگ به عالم دیگر است.
اهل حق آخرین دوره از ظهور ذاتی را دوره صاحبالزمان میداند که برعلیه زشتیها، نابسامانیها و غارتگران قیام جهانی صورت میگیرد. اهل حق برخلاف شیعه که امام زمان (عج) را از اولاد امام حسین (ع) میداند، ایشان را دون امام حسین (ع) معرفی مینمایند.
تعدادی از پیروان فرقه اهل حق که اصرار بر استقلال این آیین از سایر ادیان مخصوصاً اسلام، دارند بر وجود عقیده به تناسخ در این فرقه که در اسلام مطرود است، تمسک میکنند؛ درحالیکه این باور در فرقه اهل حق اصالت ندارد.
برخی از پیروان فرقه اهل حق برخلاف اکثریت سرسپردگان این فرقه که داعیه دین مستقل اهل حق و جدائی آن از اسلام رادارند بر مدعای خود چنین دلیل میآورند که اهل حق، اسلام را آخرین شریعت و پیامبر اسلام آخرین رسول، نمیداند و حال آنکه در منابع مختلف اهل حق خلاف این ادعا وجود دارد.
برخی از نویسندگان اهل حق برخلاف اکثریت این فرقه شیطان را تقدیس میکنند و معتقد هستند که قائل شدن به اینکه نافرمانی شیطان برخلاف مشیت الهی بوده است شرک است و نباید این سخن را گفت.