اهل حق

پیروان فرقه اهل حق تفاوت انسانها در خلقت را دلیل بر"دُونادون" میدانند و معتقد هستند که چونکه استعداد انسانها، رنگ انسانها، نژاد انسانها، مکان تولد انسانها و.. متفاوت است، و از طرفی خداوند در قرآن کریم بر خلقت انسانها بهصورت مساوی تأکید کرده است، پس برای درک صحیح از تفاوت انسانها باید قائل به دونادون شد.

پیروان فرقه اهل حق تولد نوزادان ناقصالخلقه و بیمار را دلیل بر "دونادن" میدانند و معتقد هستند که گرفتاری فعلی او حاصل اعمال و رفتار در دُون گذشته میباشد و حالآنکه پاسخ این مشقتها و ملامتهای روزگار را باید با تفکر و تعمق در مباحثی همچون: عدالت خداوند، تقدیر و سرنوشت، قضا و قدر و جبر و اختیار دنبال کرد.

از جمله فرقهایی که سرسپردگان آیین یاری برای دونادون و تناسخ بیان میکنند این است که معتقدان به تناسخ، باور به بهشت و دوزخ ندارند درحالیکه معتقدان به دونادون بهشت و دوزخ راحتمی میدانند. اما با بررسی برخی از منابع مطالعاتی اهل حق که توسط نواندیشان این فرقه، بهدست میآید که این گروه از اهل حق، معاد را بهصورت کلی منکر میشوند.

یکی از عقاید اصلی فرقه اهل حق، "دُونادون" به معنای: خروج روح از بدنی و ورود آن در بدن دیگر بعد از مرگ است که اساس این مسلک را تشکیل میدهد. باور به دونادون که ازلحاظ ماهیت هیچ تفاوتی با تناسخ ندارد، ازلحاظ عقلی و فلسفی، سخن باطلی است.

پیروان و سرسپردگان اهل حق با القای تفاوتهایی مانند: داشتن ابتدا و انتها برای گردش روح، باور به معاد، نخوردن گوشت حیوانات و باور به سیر تکامل با دونادون، سعی دارند دونادون را غیر از تناسخ جلوه دهند و حالآنکه ماهیت دونادون، همان ماهیت تناسخ است.

پیروان فرقه اهل حق برای اندیشه و اعتقاد به دونادون نتایجی بیان میکنند و آنها را برای جامعه بشریت سودمند میدانند. پیروان آیین یاری "زوال خودبزرگبینی و خودخواهی" را ازجمله نتایج ایمان به دونادون میدانند و میگویند: "خودبزرگبینی و خودخواهی یکی از عوامل مهم نابکاری و مانع عمده و بازدارنده درراه تکامل است.

گروه نوپدیدی در اهل حق که داعیه دین مستقل یارسان را دارند، در برابر این پرسش که اگر اهل حق دین مستقلی است پس پیامبر او کیست؟ میگویند؛ تمامی افراد حاضر در بارگاه سلطان اسحاق که سخنان او را میشنیدند و به دیگران انتقال میدانند، پیامبران حق بودهاند.

بهگونهای که برخی از نویسندگان اهل حق در مباحث اعتقادی خود مثل باور به "دونادون"-گردش متوالی روح در هزار و یک بدن- تعبد محض را از این دفاتر لازم میدانند در حالی که موضوع تدوین کلام سرانجام هیچگاه شکل نگرفته است و شفاهی بودن این کلامها نیز سبب شده است تا در طول زمان از تعداد ابیات و بندها رفتهرفته کاسته شود و یا به خاطر پیچیدگی اصطلاحی، حذف و یا جایگزینی واژه صورت گیرد.

یکی از عوامل فکری، که باعث شده است اهل حق به اندیشه "دونادون"روی آورد، توجیهی برای فلسفه خلقت کودکان بیمار و معلول است. پیروان آیین یاری میگویند: عدل الهی با دونادون قابل تحقق است زیراکسانی که از ابتدای تولد ناقصالخلقه به دنیا میآیند و مدت عمر خود را در رنج و عذاب به سر میبرند، به خاطر اعمال پیشین است زیرا خداوند عادل است و بدون دلیل کسی را عذاب نمیکند.

"دونادون" یکی از عقاید مهم واصلی و از ارکان آیین یارسان است.پیروان آیین یارسان میگویند که هر روحی باید درزمانی محدود به پنجاه هزار سال، سیری را برای تکامل روح خود که گردش در هزار و یک جسم است، طی کند.حال از اهل حق سؤال میشود: روح انسانهایی که در بالاترین درجه رسیدهاند، بعد از فوت در بدن چه کسی قرار میگیرد؟

پیروان آیین یارسان میگویند که هر روحی باید درزمانی محدود پنجاه هزار سال سیری را برای تکامل خود که گردش در هزار و یک جسم است، طی کرد و حال آنکه منبع سخن آنها کلامهای دفتری اهل حق است که برخی از آنها توسط افراد مجهول الحال نوشته شده است.

پیروان آیین یارسان میگویند که هر روحی باید درزمانی حدود پنجاه هزار سال، سیری را برای تکامل خود طی میکند و آیهای از قرآن کریم را دلیلی بر همین مدعای خود میدانند. اما این مدعا به دلایل مختلف رد شده است.

پیروان و سرسپردگان فرقه اهل حق، یکی از حکمتها و دلیلهای قائل شدن به دونادون را مجازات اعمال و کردار زشت و پاداش کردار نیک میدانند درحالیکه این اندیشه، رنج و خوشی اولین انسان را نمیتواند توجیه کند.

پیروان و سرسپردگان فرقه اهل حق، حکمت اصلی دونادون را "سیر تکامل بشر در گردشهای متوالی روح" میدانند. نورعلی الهی ازجمله سرسپردگان آیین حقیقت است که با انکار لفظ تناسخ، اصرار بر "سیر تکامل بشر" از طریق دونادون دارد قبل از مرگش میگوید: دون بعدی او گنجشک است و دیگر در قالب بشر باز نمیگردد.