اهل حق

نورعلی الهی علیرغم ادعای خود مبنی بر تبعیت از شریعت محمدی و مکتب علوی، مطالبی بیان میکند که بههیچوجه با سخنان مؤمن به دین مبین اسلام، سنخیتی ندارد. نورعلی الهی در ادعایی مضحکی مدعی شوخی خداوند متعال با پیامبر اسلام (ص) است.

نورعلی الهی در کتاب آثار الحق، که توسط پسرش، بهرام الهی، جمعآوریشده است، به حضرت موسی (علیهالسلام) مطالبی نسبت میدهد که سراسر توهین و افترا میباشد. وی آن حضرت را، الكن، لال، بيسواد، تندخو و عصباني میخواند و حال آنکه پیروان ادیان الهی برای پیامبران احترام خاصی قائل هستند.

یکی از سلاحهایی که برخی از بزرگان اهل حق برای پیشبرد اهداف و مقاصد خود بهکار بردهاند استفاده از علوم غریبه و سحر و جادو، بوده است."نورعلی الهی"، که همواره سعی داشت آراء و افکار خود را منطبق با اندیشههای اسلامی شیعی، جلوه دهد، اعتراف به آموختن و استفاده از سحر و جادو توسط خود و پدرش،میکند.

نورعلی الهی، معتقد است؛ در برزخ نیز مانند دنیا امکان پیشرفت و سیر بهسوی کمال برای انسان، وجود دارد و این موهبتی است نسبت به انسان، البته امتحان در آنجا بسی سنگینتر است و در عوض سیر نیز بیشتر است و اگر کسی نتواند در آنجا سیر کند، دوباره به دنیا بازگردانده میشود.

با بررسی منابع مطالعاتی اهل حق، متوجه میشویم، پیروان این مسلک مانند بسیاری از عقاید و آدابورسوم خود، درباره نحوه به وجود آمدن"جَوز" داستانسرائی و افسانهسازی خرافی بیان کردهاند. در این منابع آمده است که درخت جوز، با ریختن قطرهای از عرق پیشانی "پیر بنیامین" از یاران خاص سلطان اسحاق، به وجود آمده است.

نورعلی الهی، بنیانگذار جریان "مکتب" در فرقه اهل حق، علیرغم اینکه مدعی پیروی از دین مبین اسلام و مذهب تشیع اثنا عشری است، معتقد میباشد که عالم برزخ برای همه انسانها نیست، بلکه گروهی از مردم که به کمال رسیده باشند، عالم برزخ را درک نخواهند کرد و مستقیماً وارد بهشت میشوند.

پیروان و سرسپردگان فرقه اهل حق برای اندیشه دونادون ثمرههایی ذکر کردهاند که "یگانگی ادیان" یکی از ثمرات آن اندیشه است. درحالیکه یگانگی ادیان الهی، مورد تأکید خداوند متعال میباشد که در آیات قرآن کریم نیز به آن اشارهشده است و برای اثبات این مدعی نیاز نیست به سراغ دلیلی همچون دونادون برویم که خود سخن باطلی میباشد.

نورعلی الهی که مدعی تبعیت از شرع مقدس و حلال و حرام اسلامی است، به تبعیت از پدرش، نعمتالله جیحونآبادی، بر پیروان و دراویش طرفدار خود، نوشیدن "چای" را حرام و نوشیدن آن را برای خود، بدتر از نوشیدن شراب اعلام میکند.

اندیشه دونادون که اساس آیین یارسان را تشکیل میدهد، هیچ تناسبی با نظام اخلاقی اسلام ندارد. زیرا در اسلام زندگی علیالاصول و بهطورکلی، تک فرصتی است، و تکرار نمیشود. درحالیکه در باور به دونادون=تناسخ، زندگی تکرارپذیر است.

اندیشه "دونادون" هیچ تناسبی با نظام انسانشناسی اسلام ندارد. زیرا در اسلام از آغاز خلقت در عالم ذر و یا ارواح، تا رسیدن به عالم قیامت، برای انسان یک هویت واحد و یگانه ترسیم میکند، اما در اندیشه اهل حق بنا بر باور به دونادون، انسانها دارای چندین بلکه هزار و یک هویت خواهند بود.

دونادون بهعنوان یک قاعده کلی مطرحشده از سوی اهل حق، برای سرنوشت روح پس از مرگ، با نظام آخرت شناسی اسلام سازش ندارد. زیرا در منابع اسلامی آیات و روایات فراوانی درباره آخرت و بهشت و جهنم و عوالم پس از مرگ وجود دارد که به صراحت مسیر روح را بهسوی برزخ و قیامت تبیین و تعیین میکند.

باور به دونادون بهصورت مستمر در میان اهل حق توسط پیران و مرشدان آیین یاری، القاء شده است بهگونهای که بزرگان و پیشوایان اهل حق با عوامفریبی، خود را دُون انبیاء و اولیاء الهی میدانستند. اما با بررسی منابع مطالعاتی اهل حق متوجه میشویم که این عوامفریبی علاوه بر منفعتطلبی بزرگان اهل حق، برای حفظ جان خود نیز بوده است.

پیروان فرقه اهل حق حکمت "دونادون" را "تکامل انسان" میدانند. حال از پیروان و سرسپردگان فرقه اهل حق سؤال میشود: اگر روح برای تکامل بازگشت میکند، باید نفرات بعدی کاملتر باشند؟ حال آیا حضرت علی (علیهالسلام) و پیران حقیقت قابل مقایسه نیستند تا شما آنان را از مولا علی ( علیهالسلام) کاملتر بدانید.

برخی از نویسندگان معاصر جامعه اهل حق که اندیشه استقلال این فرقه از سایر ادیان آسمانی مخصوصاً دین مبین اسلام دارند در مقابل این سؤال که چرا یارسان به حضرت علی (ع) معتقد است و او را اولین تجلی ذات خداوند متعال میدانند و باور دارند که علی (ع) همواره نماز میخواند و در محراب نماز به شهادت رسید، اما نماز نمیخوانند، مطالبی بیان میکنند که کاملاً برخلاف سیره جاری اهل حق درباره نماز خواندن است.