اهل حق
ازجمله حکمتهایی که برای باور به دونادون مطرحشده است، "تجربه زندگیهای مختلف" است. سرسپردگان فرقه اهل حق معتقد هستند؛ حکمت دونادون برای انسانها، تجربه زندگیهای مختلف است و درواقع فرصت و مهلت مناسبی برای خودسازی و پیمودن راه حق در اختیار روح است و او در موقعیتهای مختلفی قرار میگیرد تا کاملاً جوهر خود را آشکار کند.
اهل حق براین باور هستند که روح انسان در هزار و یک بدن در حال گردش است و بزرگان و مرشدان آنها میتوانند از دونهای پسین و پیشین خود گواهی دهند اما مردم عادی با توجه به خصوصیات و ظرفیت انسانها، در صورت آگاهی از دونهای ممکن است نظم و نظام زندگی آنان به هم بریزد قادر به آگاهی و گواهی از دونهای قبلی خود نیستند.
کلام دانان و کلام خوانهای اهل حق سعی میکنند چهار رکن اخلاقی این فرقه را بهگونهای تفسیر کنند که دیگر آموزههای اخلاقی، زیرمجموعه این چهار رکن قرار گیرد و به ارکان مذکور جامعیت ببخشند. اما واقعیت این است که ارکان یاری چهار آموزهای است که انسان را به چهار صفت اخلاقی که در همه ادیان و مذاهب وجود دارد، توصیه میکند.
برخی از نو اهل حقها تحت عنوان "یارسانیها"، داعیه استقلال مسلک اهل حق از سایر ادیان مخصوصاً دین مبین اسلام را دارند. اما بررسی محتوای برخی از کتابهای منسوب به فرقه اهل حق مثل کتاب "تذکرةالاعلی"، سخن آنان را رد میکند.
با توجه به منابع دفتری و کلامی اهل حق میبینیم برخی از بزرگان و پیشوایان فرقه اهل حق، دونهای گذشته خود را معرفی کردهاند و اهل حق را بر این باور آورده است که اگر کسی مراحل تکامل را گذرانده باشد و به ترقی و پیشرفت روحی نائلآمده باشد میتواند دونهای پیشین و پسین خود را و دیگران را نیز معرفی نمایند.
"دونادون" از اندیشههای اصلی پیروان فرقه اهل حق است. سرسپردگان این فرقه برای اثبات این عقیده خود بر این باور هستند که دونادون دلیل اصلی بر عدالت خداوند متعال است زیرا اگر قائل به دونادون نشویم عدالت خداوند متعال در خلقت افراد ناقصالخلقه، خدشهدار میشود. این سخن در حالی است پیروان آیین یاری معنی عدالت خداوند را درست درک نکردهاند و برای مخلوق بر خالق حق قائل شدهاند.
نام اصلی "نورعلی الهی" پایهگذار جریان "مکتب" در فرقه اهل حق، "فتحالله" ملقب به "کوچ علی" است که بنا بر داستانسرائی و عوام فریبی که نورعلی الهی بیان میکند، تغییر پیدا کرده است و او مدعی است که سلطان اسحاق روح سیدی را به پیکر او وارد کرده است.
بنا بر اندیشه اهل حق "دُر" یکی از مراتب تجلی حقتعالی است که در باور یارسانیان معانی و مفاهیم اسطورهای و نقلهای اساطیری درباره این واژه شده است بهگونهای که سبب شده است استنباطات غیرعلمی و غیرواقعی از واژه "دُر" ارائه دهند. اما با دقت در مفاد ابیاتی که از "دُر" بحث میکند میتوان استنباط کرد که منظور از "دُر" یک بیان استعاری است.
منابع مطالعاتی اهل حق معنا و مفهومی که از واژه "دُر" ارائه میدهند، معنای یک شیء مادی درعینحال ارزشمند را در بردارد به گونهای که آن شیء، مخزن و گنجینه عالم طبیعت به شمار رفته و با انفجار آن عالم طبیعت به وجود آمده است، درحالیکه که چنین نگرشی با توحید خداوند متعال که اهل حق مدعی آن هستند، سازگار نیست.
یکی از اندیشههای سرسپردگان فرقه اهل حق، تجلی ذات حقتعالی در برخی از انسانها است. اهل حق بر این باور هستند که همراه چنین شخصی تعدادی از مقامات آیینی که ظهور و بروز خواهند داشت. اما ازآنجاکه هیچ مستند و برهانی و منبع وحیانی برای اثبات این مُدعی وجود ندارد، آمار، قانون و معیاری برای ظهور مقامات آیینی بیاننشده است.
از تطبیق مبانی اعتقادی آیین یاری با برخی از نحلهها و فرق غالی روشن میشود وجه اشتراک غلات و آیین یاری، در موضوعاتی مانند: "ظهور و تجلی"، "دونادون" و "حلول" امری غیرقابلانکار است و پیشینه اعتقادی غلات، گویای این واقعیت است که رد پای آرای زرتشتی، مجوسی و مانویی در آن هویدا است.
برخی از پیروان آیین یارسان، ظهور و تجلی حقتعالی را منشأ پیدایش "دین حقیقت" تلقی کردهاند در حالی که تاریخ ظهور دین، به تاریخ آفرینش انسان بازمیگردد. با آفرینش حضرت آدم ابوالبشر (علیهالسلام) نزول دین از ناحیه خداوند متعال برای هدایت و تکامل انسان آغاز گردید و با ظهور شریعت محمدی (صلیالله علیه وآله) پایان پذیرفت.
یکی از اعتقادات اصلی فرقه اهل حق باور به ظهور ذات حق در انسانها است. بنا بر اندیشه اهل حق ذات حق یا جزئی از ذات حق در انسان ظهور و تجلی پیدا میکند و آن انسان به مقام "مظهریت ذات" میرسد و برای آن مظهر در کلامهای یاری خطابهایی مانند "ذات حق"، "ذات خدا"، "خالق" و مانند آنها استفاده میکنند و حالآنکه این اندیشه در کلام امیر المؤمنین علی (ع) نفیشده است.
اگر اعتقاد به دونادون به خاطر این است که روح انسان در اثر گردش در هزار و یک دون، پاداش اعمال نیک و کیفر کارهای بد خود را ببینند، این متوقف بر آن نیست که انسان از راه دونادون، به این جهان برگردد، بلکه برای آن راه دیگری است که در همه ادیان الهی اعتقاد به آن وجود دارد و آن "معاد" است.