خلقت کودکان بیمار عامل فکری اعتقاد به دونادون
مطلب اجمالی– "دونادون" به معنی: "گردش متوالی روح در هزار و یک بدن"، یکی از عقاید مهم واصلی و از ارکان آیین یارسان است،[سرسپردگان، ص 12] که ازلحاظ ماهیت-خروج روح از بدنی بعد از مرگ و ورود آن به بدن دیگر- با "تناسخ" هیچ تفاوتی ندارد.[بازشناسی آیین یارسان (اهل حق)، ج 1، ص 70] یکی از عوامل فکری، که باعث شده است اهل حق به اندیشه "دونادون"روی آورد، توجیهی برای فلسفه خلقت کودکان بیمار و معلول است. پیروان آیین یاری میگویند: عدل الهی با دونادون قابل تحقق است. زیراکسانی که از ابتدای تولد ناقصالخلقه به دنیا میآیند و مدت عمر خود را در رنج و عذاب به سر میبرند، به خاطر اعمال پیشینیان است. زیرا خداوند عادل است و بدون دلیل کسی را عذاب نمیکند. پس زندگی کنونی این کودکان حاصل اعمال دونهای گذشته است.[گلستان یارسان 1"دونادون"، صص 118-117] اما پیروان آیین یاری باید بدانند اولاً: در مورد تولد کودکان ناقصالخلقه باید اذعان کرد که در اکثر اوقات علت آن، اشتباهات آگاهانه یا ناآگاهانه والدین است که به خاطر رعایت نکردن مقدمات لازم برای به دنیا آوردن یک نوزاد سالم، باعث تولد کودکان ناقص میشوند. ثانیاً: برفرض که دونادون صحیح باشد، حال چرا باید رنج و مشتقت حفظ و نگهداری این کودک بر عهده والدین که نقشی در اعمال گذشته او نداشتهاند، بیفتد. ثالثاً: آیا تقصیر معلولیت کودکانی که بعد از تولد تا آخر عمر دچار نقص عضو میشوند، را باید به عدل الهی نسبت داد یا بهحساب مقصر آن گذاشت؟
پینوشت:
[1] خواجه الدین، سید محمدعلی، سرسپردگان تاریخ و شرح عقاید دینی و آداب و رسوم اهل حق (یارستان)، چاپ دوم، تهران، منوچهری،1362، ص 12
[2] رستمی، منصور، بازشناسی آیین یارسان (اهل حق)، ج 1، چاپ اول، قم، رسالت یعقوبی، 1392، ص 70
[3] اکبری، سید محمد، گلستان یارسان 1"دونادون"، بیجا،1380، صص 118-117
مطلب تفصیلی– "دونادون" به معنی: "گردش متوالی روح در هزار و یک بدن"، یکی از عقاید مهم و اصلی و از ارکان آیین یارسان است، [1] که ازلحاظ ماهیت-خروج روح از بدنی بعد از مرگ و ورود آن به بدن دیگر- با "تناسخ" هیچ تفاوتی ندارد. [2] یکی از عوامل فکری، که باعث شده است اهل حق به اندیشه روی آورد، توجیهی برای فلسفه خلقت کودکان بیمار و معلول است. پیروان آیین یاری میگویند: عدل الهی با دونادون قابل تحقق است زیراکسانی که از ابتدای تولد ناقصالخلقه به دنیا میآیند و مدت عمر خود را در رنج و عذاب به سر میبرند، برفرض اینکه در بدو تولد معصوم هستند و سابقه پیشین ندارند، پس چگونه و چرا خداوند آنان را ناقصالخلقه، خَلق کرده است؟ مگر خداوند عادل نیست؟ پس چرا آن کودک ناقصالخلقه خلقشده است؟ بنابراین چونکه خداوند عادل است و بدون دلیل کسی را عذاب نمیکند، پس زندگی کنونی این کودکان حاصل اعمال او در دونهای گذشته است. [3] اصرار اهل حق بر دونادون به خاطر این عامل فکری بهگونهای که برخی از پیشوایان اهل حق، مخالفان دونادون را بهشدت مورد مذمت قرار میدهند. [4] اما پیروان آیین یاری باید بدانند که:
اولاً: در مورد تولد کودکان ناقصالخلقه باید اذعان کرد که در اکثر اوقات علت آن، اشتباهات آگاهانه یا ناآگاهانه والدین است که به خاطر رعایت نکردن مقدمات لازم برای به دنیا آوردن یک نوزاد سالم باعث تولد کودکان ناقص میشوند. هم درگذشته این مسئله ثابت بوده است و هم در دنیای علم امروز تحقیقات و تجسّسات و کاوشهای دانشمندان در رشتههای مختلف این مطلب را ثابت کرده است که نقص عضو موالید، معلول علل طبیعی و غیرطبیعی بسیار است که قسمتی از آنها مربوط به ایام بارداری و حمل و حتی لحظه انعقاد نطفه و قبل از آن است.
ثانیاً: برفرض که دونادون صحیح باشد و کودک مذکور به خاطر اعمال دون گذشته ناقصالخلقه به دنیا آمده باشد، حال چرا باید رنج و مشتقت حفظ و نگهداری این کودک بر گردن والدین او بیفتد؟ مگر والدین کودک در اعمال و رفتار دون گذشته دخالتی داشتهاند که الآن دچار چنین مشقتی شوند؟
ثالثاً: شما سرسپردگان آیین یاری فرض کنید کودکی سالم به دنیا آمد اما مثلاً به خاطر تزریق یک داروی اشتباه توسط پرستار فلج شد و تا آخر عمر به همین صورت باقی ماند. آیا در اینجا هم کسی به خدا اشکال میکند که چرا آن کودک را معلول کرد؟ خیر، همه پرستار را مقصر میدانند. بنابراین پیروان فرقه اهل حق باید بدانند که بزرگان و پیشوایان شما به خاطر فاصله گرفتن از معارف الهی و عدم درک صحیح از باورهای اعتقادی مثل معنا و مفهوم عدل الهی و تمسک به افکار و عقاید باطل، با مشاهده پارهای از کودکان معلول و بیمار به این فکر فرو میرفتند که این کودکان که گناهی نکردهاند، چرا خداوند آنها را به این صورت آفریده و مبتلا ساخته است، حتماً ارواحی که در اینها هست، ارواح افراد شریر و گناهکار و متجاوزی بوده که برای دیدن کیفر اعمال خود به این صورت درآمده و مجدداً به این جهان برگشتهاند تا رنج ببرند و سبب انحراف عقیدتی خود و مریدان چشم و گوش بستهشدهاند.
پینوشت:
[1] خواجه الدین، سید محمدعلی، سرسپردگان تاریخ و شرح عقاید دینی و آداب و رسوم اهل حق (یارستان)، چاپ دوم، تهران، منوچهری،1362، ص 12
[2] رستمی، منصور، بازشناسی آیین یارسان (اهل حق)، ج 1، چاپ اول، قم، رسالت یعقوبی، 1392، ص 70
[3] اکبری، سید محمد، گلستان یارسان 1"دونادون"، بیجا،1380، صص 118-117
[4] جیحونآبادی، نعمتالله، حق الحقایق یا شاهنامه حقیقت (تاریخ منظوم بزرگان اهل حق) با مقدمه دکتر محمد مُکری، چاپ دوم، تهران، طهوری،، صص 181-179
افزودن نظر جدید