برقعی
يكی از آياتی كه به اعتقاد شیعه، دلالت بر ظهور امام زمان (عج) دارد، «آيه استضعاف» است؛ اما «سید ابوالفضل برقعی» از چهرههای «قرآنیون»، سعی دارد اثبات کند که مستضعفان این آیه، بنیاسرائیل هستند و لاغیر که در پاسخ باید گفت: بر اساس قاعده جری و تطبیق، آیه استضعاف همچنان جاری است و علاوه بر سبب نزول آن، میتواند اشاره به قومی داشته باشد که در آینده خواهند آمد.
«سید ابوالفضل برقعی» از بزرگان جریان «قرآنبسندگی» که منکر بسیاری از ضروریات شیعه شده و تهمتهای ناروایی را به شیعه نسبت داده، در آثارش، «مهدویت» و «موعود باوری» را ساخته دست روحانیت شیعه میداند؛ در حالی که اعتقاد به ظهور مصلح آخرالزمان که نامش «مهدی» و از اولاد پیامبر (ص) است، مورد اتّفاق همه فرق و مذاهب اسلامی است.
«سید ابوالفضل برقعی» یکی از روحانیون معاصر و از چهرههای جریان انحرافی «قرآنیون» است که رویکردهای متناقضی را در مسئله عصمت نبی و امام ارائه کرده است؛ وی در برخی از آثار خود، به اثبات این مسئله پرداخته و در برخی دیگر از آثارش، به شدت آن را مورد انکار قرار داده است.
«سید ابوالفضل برقعی»، یکی از شخصیتهای مهم جریان افراطی «قرآنیون» است که اعتقاد به وجود تمام معارف و مایحتاج بشر در قرآن دارد؛ در حالی که خداوند در برخی از آیات قرآن، وظیفه تبیین و تفسیر آیات را بر عهده پیامبر (ص) قرار داده است و اینکه خود «برقعی» در آثارش برای روشن ساختن مراد آیات، دست به دامن روایات شده است.
«سید ابوالفضل برقعی» از چهرههای شاخص «قرآنیون»، در آثارش حکم به مشرک بودن شیعیان کرده که سبب خشنودی دشمنان شیعه، از جمله وهابیت شده است و به همین دلیل است که رسانههای وهابیت با بزرگنمایی در مورد شخصیتش، از وی با عناوینی همچون علامه و مرجع یاد میکنند و میگویند علامه برقعی، از جمله علمای مذهب شیعه اثناعشری و از مجتهدین بوده؛ در حالی که وی شخصی است که هیچ گاه به درجه اجتهاد نرسید و اطّلاعات او از اسلام، بسیار سطحی بود.
«سید ابوالفضل برقعی» یکی از چهرههای شاخص جریان انحرافی و افراطی قرآنیون است که شیعه را به خاطر اعتقاد داشتن به مسائلی همچون مسئله توسل، مشرک دانسته است؛ این درحالی است که این اعتقاد شیعه، برگرفته از آیات قرآن و روایات وارد از جانب اهلبیت عصمت و طهارت است.
برقعی از چهرههای قرآنیون، معتقد است همه آیات قرآن، اعم از متشابهات و غیر آن به جز تأویلات، قابل فهم هستند و علم به تأویلات صرفاً در اختیار خداوند است. علامه طباطبایی در پاسخ به این ادعا میفرماید: «در برخی از آیات، علم غیب، شفاعت و ... نیز فقط در انحصار خداوند دانسته شده، اما با ادله دیگر (عقلی، قرآنی و روایی) ثابت میشود که از طرف خداوند، به دیگران قابل افاضه است؛ تأویل نیز از این دست علوم است که به «راسخون در علم» که رسول خدا (ص) و اهلبیت او هستند، داده شده است.
قلمداران، از سران قرآنیون که منکر امامت شده است، مینویسد: «در میان خاندان رسول خدا (ص) هرگز چنین ادعائی نشده که علی (ع) از طرف خدا و رسول، برای امامت بر امت نصب شده است. این ادعا از جانب وی در حالی مطرح شده است که روایات زیادی در منابع معتبر فریقین، بر این امر وجود دارد.
قلمداران، از قرآنیون شیعه ایران، تنها با اشاره به برخی از احادیث و کنار گذاشتن سایر روایات، ادعا میکند که رسول خدا (ص) از زیارت قبور نهی فرموده است؛ این در حالی است که این برداشت قلمداران از روایات، خلاف برداشت علمای اسلام است.
قلمداران با الهام از وهابیت مینویسد که آیه 82 سوره توبه «وَلَا تَقُمْ عَلَى قَبْرِهِ»، بر جواز زیارت قبور دلالت ندارد؛ این در حالی است که غالب مفسرین شیعه و اهلسنت، خلاف آنچه قلمداران ادعا کرده است را مطرح کردهاند؛ به عنوان مثال، ابنکثیر معتقد است، این آیه نه تنها زیارت قبور را مشروع، بلکه آن را مستحب میداند.
قلمداران از قرآنیون شیعه ایران، تنها با استناد به برخی از احادیث و کنار گذاشتن سایر روایات ادعا میکند که رسول خدا (ص) از زیارت قبور نهی فرموده است؛ این درحالی است که روایات مختلفی در زمینه جواز زیارت قبور، از رسول خدا (ص) نقل شده است.
قلمداران، از بزرگان قرآنیون، مینویسد: «ائمه اثنیعشر که امامیه قائل به عصمت و امامت ایشاناند، هر کدام اعمالی مخصوص داشتهاند که با عمل امام دیگر آشکارا مخالف بود؛ مانند صلح امام حسن و جنگ امام حسین و سکوت و اعتزال ائمه دیگر» که در پاسخ باید گفت، هر حادثه تاریخی، اعم از قیام و عدم قیام را باید با توجه به شرایط و اوضاع سیاسی زمان خودش بررسی کرد.
قلمداران، از چهرههای شاخص قرآنیون، ادعا میکند که در ماجرای تعیین امامت اسماعیل، فرزند امام صادق (ع) بسیاری از شیعیان نص صریح از امام صادق (ع) شنیده بودند و معتقد شدند که پس از آن حضرت جانشین او، اسماعیل خواهد بود و چون وی قبل از حضرت صادق (ع) درگذشت و پیشبینی آن حضرت محقق نشد که در پاسخ باید گفت طرح این ادعا توسط قلمداران صرفاً یک ادعا است و هیچ نص صریحی در این زمینه وجود ندارد.
«حیدرعلی قلمداران» از سران قرآنیون که منکر امامت شده است، مینویسد: اگر هزاران صحابی شاهد ماجرای غدیر بودند، چرا به هنگام غصب خلافت توسط ابوبکر سکوت کردند؟ باید گفت، همه صحابه در برابر غصب خلافت، سکوت نکردند؛ چنانکه در سقیفه تعدادی از صحابه، حضرت علی علیهالسلام را شایسته خلافت معرفی کردند.