ناسیونالیسم
مازیار به نام قیام علیه ستمگریهای حکومت بنیعباس مردم را پیرامون خود گرد آورد. اما او هدفی جز رسیدن به ثروت و قدرت نداشت. ایران و ایرانی برای او بهانهای بیش نبود. مازیار نه تنها مرهمی بر دردها و رنجهای مردم ستمدیده نبود، بلکه به راستی نمکی بر زخمهای ملت بود. رفتارهای زشت و ستمگریهای مازیار علیه مردم ایران...
از جمله دروغهایی که توسط مدعیان گفتار نیک، فراوان منتشر شده است، پیرامون متن پهلوی ماتیکان گجستک ابالیش (Matikan-i gujastak abalish) میباشد. این افراد مدعی شدهاند که این متن مناظرهی میان یک مسلمان و یک زرتشتی است! در حالیکه اثبات میشود که این مناظره بین یک مانَوی (زندیق) و یک موبد زرتشتی بود...
موضوع عربستیزی در میان به اصطلاح روشنفکران ایرانی تنها دست آویزی است برای هجمه و حمله به اسلام و جایگزینی مفهوم غرب به عنوان مدینهی فاضله و قبلهی آمال روشنفکران معاصر. حمله به مفاهیم و زبان عربی به این دلیل بود که زبان عربی زبان دینی مردم ایران است و اگر میتوانستند این زبان را در نظر مردم بیاستفاده و بیهوده جلوه دهند در ادامه اسلام نیز دینی بیهوده و بلا استفاده میگشت ...
آری هدایت اعراب را درندگانی وحشی میداند که با آیینشان دین پاک ایرانیان را آلوده کردهاند و هر جا که پا میگذارند، جز کشتن و سوختن و به غارت بردن کاری نمیکنند ولی باید این مسئله را متذکر شد که چرا هدایت به ایرانیانی که نان و خرما به دست منتظر ورود اسلام و اعراب در دروازههای شهرهایشان میایستادند، اشارهای نکرده است و ...
از زمان مشروطه تا اوایل دوران رژیم پهلوی، موضوع و محتوای مقالات روزنامهها، شعر، رمانهای تاریخی و ادبیات، همانقدر که متوجه فساد دولت، عقبماندگی اجتماعی و مجرمشماری قاجاریه است، به ضدیت با روحانیت شیعه، تحسین زرتشت و بزرگانگاری تمدن ایران پیش از اسلام نیز عنایت دارد. بسیاری تصویر با شکوهی از تمدن هخامنشی و ...
مفاهیمی مانند تعادل و اعتدال و … حرفهای کش داری است. یعنی چه اعتدال؟ یعنی چطور این قضیه تعادل مشخص میشود؟ به فرض که چنین تعادلی امکان داشته باشد چه مکانیزمی دارد؟ مطلب بعدی اینکه بالاخره ما از ایرانیت چه منظوری داریم؟ علائمی که ایرانیت را مشخص میکند چیست؟ چهارشنبه سوری است؟ نوروز است؟ مفهومی که این را مشخص میکند چیست؟
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ اگر چه برای اولین بار است که دکتر حسین کچویان و دکتر سید جواد طباطبایی رو در روی هم به مناظره می نشینند اما سابقه مواجه قلمی این دو به نقد کوتاه کجویان به پروژه «زوال اندیشه سیاسی ایران » طباطبایی در کتاب «تطورات گفتمان های هویتی در ایران» بر می گردد. بخش دوم این گفتگو(مناظره) خدمت شماره تقدیم می شود:
محور بحث ما ذیل عنوان «ناسیونالسیم ایرانی» سامان پیدا میکند؛ حال ممکن است بر سر اصطلاح «ملی گرایی ایرانی» یا «ناسیونالیسم ایرانی» هم بتوان جدال کرد ولی مسأله پیش از آن، در رابطه با دریافت شما از خاستگاه این مفهوم است. در حقیقت خاستگاه «ناسیونالیسم ایرانی»، چه از لحاظ نظری و چه از نظر تاریخی، درنظر شما چیست؟
ناسيوناليسم در ايران با محور قرار دادن باستان گرايي منهاي ايران دوران اسالم و تاكيد بر جدايي دين از سياست برآيندي بود، از تصورات رمانتيك پيرامون گذشته ايران و هويت ايراني که همواره با افراط و تفريط و عدم در نظرگرفتن واقعيتهاي تاريخي، سنن، آداب و رسوم و فرهنگ غني و ارزشمند ايراني – اسالمي قرين بوده است. ناسيوناليسم ايراني در عصر سلطنت رضا شاه و محمدرضا شاه در قالب گفتماني غالب ترويج گرديد...
هدف اصلی تاریخ نگاری حکومتی عصر پهلوی اول، به ویژه در متون آموزشی و درسی، در جهت القا و تثبیت این باور قرار گرفت که رضا شاه شخصیتی ملی و وطن پرست، ضد اجنبی، از تبار دودمان های ملی ایران باستان و احیا کنندهی عظمت منسوب به ایران عهد باستان است و مردم ایران نیز در طول تاریخ همواره ملتی شاه دوست و شاه پرست بوده اند...
میرفطروس آنقدر با تشیع دشمنی دارد که حتی سلسله صفویه را به دلیل تعلق خاطر به تشیع مورد حمله قرار می دهد و در سخنی سراسر کذب و بی پایه و بی بنیاد مدعی می شود: «در قرن شانزده میلادی، هویت ملی ما، زیر آوار نوعی هویت مذهبی (شیعی) مدفون شده بود» .نکته عجیب و تلخ اینجاست که «مسعود لقمان» جمع آورنده کتاب «ایران در گذر روزگاران» که مصاحبه های کتاب با میرفطروس و عباس میلانی و دیگران را انجام داده است،
برای اولین بار برخی مستشرقان فراماسونر نظیر «مونتگو مری وات» عنوان کردند و هدف آنها از طرح این مدعا، تخطئه فرهنگ و هویت اسلامی و رویارو و در تقابل قرار دادن هویت اسلامی در ایران با مفهوم جعلیِ ناسیونالیستی ای که آنها تحت عنوان «هویت ملی» فارغ از دین و مذهب جعل کرده بودند، بوده است. تئوری مونتگو مری وات آن قدر سُست و بی پایه و مایه بود که مورد توجه محققان تاریخ غربی نیز قرار نگرفت، اما در ایرانِ دوران پهلوی، ایدئولوگ های ناسیونالیست کارگزار رژیم پهلوی به ترویج آن پرداختند
فراوان دیده میشود که زرتشت را «پیامبر ایرانی» مینامند. گرچه این عنوان، به تنهایی نیز سخنی بیپایه است، اما برخی تلاش میکنند تا «پیامبر ایرانی» را در مقابل اسلام قرار دهند! لیکن به راستی ادعای «ایرانی بودنِ زرتشت» تا چه حد واقعی، معقول و منطبق باحقیقت است؟ لازم است این موضوع را از زوایای مختلف و با معیارهای گوناگون بررسی کنیم.
خوانندهای هتاک و بیآبرو، اعتقادات و هویت مسلمانان را نشانه رفت و آنچه در توان داشت توهین کرد، و بسیاری از جریانات ملیگرا و باستانپرست نیز از او حمایت کردند! اکنون همین خوانندهی هتاک، با توهین به کورشبزرگ، هویت کسانی که از او حمایت میکردند را نشانه گرفت. همانهایی که با ادعای آزادی بیان و روشنفکری، به مسلمانان حق اعتراض ندادند، اکنون خود گرفتار همان رنج شدهاند...